قدم نهم :

ما بطور مستقیم در هر جا که امکان داشت از این افراد جبران خسارت کردیم مگر در مواردی که اجرای این امر به ایشان و یا دیگران لطمه بزند ما در جلسات معتادان گمنام بارها و بارها شنیده ایم که قدمها هریک برای منظور خاصی نوشته شده اند : هر یک از قدمها آمادگی روحانی را که برای انجام قدم بعدی به آن نیاز است برای ما فراهم می کند این مسئله در هیچ جای دیگر به اندازه قدم نهم  باضح و آشکار نیست ما هرگز و هرگز قادر نبودیم تابا افرادی که به آنها خسارت زده بودیم  بنشینیم و مستقیما از آنها جبران خسارت کنیم مگر به کمک آمادگی روحانی که در قدمهای قبلی کسب کرده ایم …

اگر ما به محدودیتها و ناتوانیهای خود اقرار نکرده بودیم  الان پایگاه و بنیادی که به آن در هنگام جبران خسارت تکیه کنیم  نداشتیم اگر با خداوند به آنگونه که او را درک می کنیم رابطه برقرار نمی کردیم  الان ایمان و اعتمادی که به آن برای کارکرد قدم نه نیاز داریم را نداشتیم اگر ما قدم چهارم و پنجم خود را انجام نداده بودیم احتمالا هنوز در مورد مسئولیتهای شخصی خود گیج بودیم وحتی نمی دانستیم برای چه جبران خسارت می کنیم اگر ما توسط کارکرد قدم ششم و هقتم به فروتنی دست نیافته بودیم احتمالا در هنگام جبران خسارت حق به جانب و از روی خشم عمل می کردیم و باعث خسارات جدیدمی شدیم تمایلی که ما بواسطه پذیرش مسئولیتهای شخصی مان کسب کرده ایم تهیه فهرست قدم هشتم را برای ما ممکن ساخت و نوشتن این فهرست به منزله آمادگی اجرایی برای کارکرد قدم نهم بود آمادگی نهایی که ما در این قدم و قبل از شروع جبران خسارت به آن نیاز داریم  تقویت صفاتی است که از قبل در ما موجود است مقدار بصیرت  خودآگاهی و بخششی که ما قادر هستیم در طی فرآیند جبران خسارت بکار بریم  با تجربه ما از قدمهای قبلی و اندازه تلاشی که تمایل داریم تا برای بهبودی خود صرف کنیم  رابطه مستقیم دارد

جبران خسارت در قدم نهم :

قدم نهم قدمی نیست که بتوان آن را خیلی شسته و رفته و مرتب در یک چارچوب زمانی گنجاند ما نمی توانیم که فهرست قدم هشتم خود را بنویسیم و پس از آن خیلی مصمم و ثابت قدم شروع به جبران خسارت کنیم و پس از هرموردی روی نام شخص مربوطه در فهرست خود خط بکشیم و بگوئیم که این مورد هم کامل شد انگار که داریم لیست خرید منزل را کامل می کنیم  در واقع  اکثر جبران خسارتهای ما هرگز کامل نمی شوند و تلاش ما باید در طول مدت بهبودیمان ادامه یابد

برای مثال : اگر به خانواده خود جبران خسارت بدهکار هستیم  می توانیم که یک روز آنها را گرد هم آوریم و از آنها جبران خسارت کنیم و متعهد شویم که از آن پس رفتاری متفاوت با گذشته خواهیم داشت اما این پایان جبران خسارت ما نخواهد بود ما باید تا آخر عمر اصول روحانی که باعث تغییر واقعی رفتار ما با دیگران را می شوند را تمرین کنیم

هر روزی که ما تلاش کنیم از صدمه یا آزار رساندن به خانواده خود اجتناب کنیم و سعی کنیم که رفتار مهربانانه ای با آنها داشته باشیم  امروز به جبران خسارت از خانواده خود ادامه داده ایم این مسئله حتی در مورد جبران خسارتهای مالی  که پس از پرداخت بدهی به نظر کامل و تمام شده می آیند صدق می کند  زیرا لازمه زندگی کردن قدم نهم این است که سعی کنیم تا بدهی و قرضی که قادر به پرداخت آن نیستیم به بار نیاوریم به این مسئله باید حتی عمیقتر نگاه کرد  و انواع بدهیها و دیون را بررسی کرد

برای مثال : اینکه بارها و بارها از طرف دوستان به ما لطف و مرحمتی شود بدون اینکه ما سعی در جبران آنها کنیم  یا از حوصله و تحمل کسانی که مسئولیتهای مشترک با آنها داریم  سوءاستفاده کنیم و سهم عادلانه خود را انجام ندهیم که همگی نوعی دین و بدهی هستند و اجتناب از آنها در آینده قسمتی از فرآیند جبران خسارت کردن است و اهمیت آنها در فرآیند جبران خسارت کمتر از پرداخت بدهیهای گذشته نیست

ترسها و توقعات در قدم نهم :

جبران خسارت همیشه هم یک کار دشوار و خسته کننده نیست ما اغلب از تصور ترمیم یک رابطه قدیمی دچار هیجان نیز می شویم ما ممکن است ببینیم که با خوشحالی منتظر تسکین و آرامشی هستیم که جبران خسارت به همراه خواهد داشت اگرچه اکثر ما از بعضی جبران خسارتهایی که بدهکاریم ترس داریم ولی ممکن است از این بترسیم که اگر از لحاظ مالی جبران خسارت کنیم دیگر پولی برای خودمان باقی نمی ماند ما ممکن است از طرد شدن  یا انتقام جوئی طرف مقابل یا چیزهای دیگر بترسیم اگر ما هرگز با قدم نهم تجربه ای نداشته ایم  درواقع داریم به کار ناشناخته ای مبادرت می ورزیم ما مطمئن نیستیم که درست قبل در حین  و بعد از جبران خسارت چه احساسی خواهیم داشت ممکن است در یک لحظه بیش از حد احساس اعتماد به نفس داشته باشیم و لحظه ای بعد فکر کنیم که کاملا برای ادامه قدم نهم ناتوان هستیم حال وقت آن رسیده است تا این موضوع بسیار مهم را درک کنیم که چیزهایی را که احساس می کنیم لزوما واقعیت امر نیستند صرف اینکه ما از چیزی ترس داشته باشیم  به این معنی نیست که آن مسئله واقعا ترس آور است از طرف دیگر احساس هیجان و خوشحالی هم نمی تواند نشانگر واقعیت جبران خسارت ما باشد بهترین کار این است که توقعات خود در مورد اینکه طرف مقابل با جبران خسارت ما چگونه برخورد خواهد کرد  را رها کنیم فرق نمی کند که ما چه مدت است که پاک هستیم یا تا به حال چند بار قدمها را کار کرده ایم ما به طور حتم باز هم در اغاز مجدد یک قدم ترسها و توقعات خاص خود را داریم این مورد خصوصا اگر از قبل تجربه کارکرد قدمها را داشته باشیم  صدق می کند در واقع امکان اینکه در قدم نهم نوعی دلسردی در ما بوجود آورد زیاد است

برای مثال :خیلی ها ممکن است در این قسمت  درمورد تجربه گذشته خود از جبران خسارت فکر کنند که بعضی از آن موارداحتمالا مثبت و مفید بوده

اگر از یکی از عزیزان خود که با آغوش باز رفتار آشتی جویانه ما را پذیرفته جبران خسارت کرده باشیم احتمالا در نتیجه احساس امید و سپاسگزاری عمیقی به ما دست داده  ما امیدوار شده بودیم که رابطه ما با آن شخص بهتر و بهتر شود  و سپاسگزار بوده ایم از اینکه بخشیده شده ایم و جبران خسارت ما مورد قبول واقع شده است ممکن است باور کردن این مسئله که اینگونه تجارب می توانند در جبران خسارتهای بعدی به ضرر ما باشند قدری سخت باشد زیرا این تجارب می توانند باعث بشوند که ما باور کنیم که نتیجه تمام جبران خسارتهای ما باید به همان خوبی باشند و وقتی این اتفاق نیفتد  احساس سرخوردگی و شکست خواهیم کرد یا ممکن است تشخیص دهیم که اینگونه جبران خسارتها نمی توانند ملاک و معیار باشند  و به همین علت  عدم اطمینان از دست یافتن به نتیجه دلخواه در بعضی موارد باعث شود تا بیمناک شویم و جبران خسارت را به تعویق اندازیم اگر دریابیم در دام اینکه نتیجه جبران خسارتهای خود را حدس بزنیم  گیرافتاده ایم بهتر است که یکبار دیگر هدف قدم نهم را بررسی و بر روی آن تمرکز کنیم قدم نهم برای این است که راهی جهت اصلاح صدماتی که در گذشته باعث شده ایم در اختیار ما بگذارد باید به خاطر داشته باشیم که جبرا ن خسارت دارای سه مفهوم اصلی و اولیه می باشد :

عزم یا همان ثبات قدم  ترمیم یا اصلاح جبران یا همان تلافی عزم یا ثبات قدم  اشاره به این موضوع دارد که جهت یافتن راه حلی برای مشکلمان باید از شر مسائلی که ما را قبلا به ستوه آورده و آزارمان می دادند رها شویم ترمیم یا اصلاح بر این دلالت دارد که چیزی که به آن صدمه زده ایم را به حالت و شرایط اولیه خود برگردانیم که می تواند یک رابطه و یا کیفیتی مانند اعتماد که در یک رابطه وجود داشته است را شامل گردد  یا شاید بتوانیم آبروی از دست رفته خود را بازگردانیم جبران یا تلافی : خیلی به ترمیم یا اصلاح نزدیک است اما در رابطه با قدم نهم به معنی برگرداندن چیزی چه مادی  چه معنوی به صاحب اصلی آن می باشد راهنمای ما می تواند کمک کند تا در هریک از این مفاهیم کند و کار کنیم یا به ماهیت واقعی جبران خسارت پی ببریم و بر روی کاری که قرار است انجام دهیم تمرکز کنیم فقط از طریق طی نمودن این فرآیند است که ما می توانیم منافعی که قدم نهم به همراه می آورد را تشخیص دهیم منافعی که اول از همه ممکن است از آن آگاه شویم احساس آزادی و عدم داشتن خجالت است و ممکن است به مدت زمانی از بهبودی و چند تجربه از جبران خسارت نیاز داشته باشیم  تاهدایای روحانی قدم نهم را نیز تشخیص دهیم هدایایی مانند  آگاهی مداوم تری از احساسات دیگران و تأثیر رفتارهای ما برآنها  احساس نشاط از اینکه توانسته ایم برروی یک زخم قدیمی مرهم گذاریم  و توان اینکه افراد دور و بر خود را دوست داشته باشیم و بپذیریم

جبران خسارت ( مستقیم یا غیرمستقیم ) :

ما در جلسات معتادان گمنام تمایل داریم که جبران خسارت مستقیم و رو در رو را بهترین گزینه بدانیم  که در واقع این قدم نیز می گوید در هر جا که امکان دارد این بهترین نوع جبران خسارت است اما جبران خسارت مستقیم تنها راه ممکن نیست حتی در بعضی موارد می تواند بهترین انتخاب باشد قبل از اینکه چند مثال بزنیم مهم است که توجه داشته باشیم که اینها فقط مثال هستند که قرار نیست  که جای راهنمای شما را بگیرد که می تواند تک تک موارد جبران خسارت را با شما مرور کرده تا به اتفاق بهترین تصمیم را بگیریم بعضی شرایط پیچیده تر از آن هستند که در نگاه اول به نظر می آیند  ما ممکن است که در اول کار فکر کنیم که طریقه و راه حل باضح است اما باید همیشه وقت بیشتری برای تعمق بگذاریم

به عنوان مثال ممکن است موردی وجود داشته باشد که در آن فرد یا افرادی که به ایشان صدمه زده ایم  از این امر آگاه نباشند  پی بردن به این مسئله باعث وارد شدن خسارت جدیدی به آنها شود ما ممکن است دوستان نزدیکان یا صاحبکارانی داشته باشیم که در مورد اعتیاد ما آگاه نباشند  گفتن این مسئله ممکن است باعث خسارت یا صدمه به آنها شود

راهنمای ما کمک خواهد کرد تا انگیزه خود در مورد اعلام مسئله اعتیاد ما به دیگران پی ببریم  آیا آنها نیاز دارند که بدانند ؟ چه هدف یا نیت خیری را با درمیان گذاشتن این اطلاعات دنبال می کنم ؟ این اطلاعات چه خسارت و صدماتی را می تواند باعث شود ؟

اما اگر مورد فوق توسط دزدیدن مقداری پول توسط ما پیچیده تر شده باشد چی ؟ و اگر شخص دیگری به جای ما در مظان اتهام قرار گرفته باشد چه طور ؟ آیا آن موقع لازم نیست که ما مسئله اعتیادمان را برملا کنیم وبه دزدی خود اقرار کنیم و پول را برگردانیم ؟

احتمالا اما شاید نه  لازم است که هر یک ازاین موارد به تنهایی مورد بررسی قرار گیرد باز هم  راهنمای ما می تواند کمک کند تا به بهترین شکل این موارد را حل وفصل کنیم  در صحبت های خود با راهنمایمان اگر روشن بین باشیم  مطمئنا  می توانیم درباره این شرایط به گونه ای فکر کنیم که هرگز قادر به انجام ان نبوده ایم ما ممکن است دریابیم که آن چیزی که در ابتدا بعنوان باضح ترین متد جبران خسارت می شناختیم آنقدر هم درست نبوده اگر قبل از شروع به صحبت به راهنمایمان فهرستی از شرایط اینگونه جبران خسارتها ی مشکل تهیه کنیم  تا هنگام بحث با راهنمایمان از آن استفاده کنیم  کارمان خیلی راحتر خواهد شد یک مسئله ای که برای اکثر ما مشکل ساز است این است که جبران خسارتهای بدهکار هستیم که اگر انجام دهیم به احتمال قوی منجر به از دست دادن کارمان  به زندان افتادن  یا پی آمدهای جدی دیگری خواهد شد

برای مثال اگر به خاطر جرمی که در گذشته انجام داده ایم خود را به مقامات تحویل دهیم  به احتمال قوی زندانی خواهیم شد  این مسئله چه اثری بر روی زندگی ما خواهد گذاشت ؟ آیا ممکن است که کار خود را از دست بدهیم ؟ ایا امنیت شخص دیگری غیر خود ما مثلا خانواده مان نیز به خطر خواهد افتاد ؟ از طرف دیگر اگر از دست قانون فراری هستیم و به یکباره و ناگهانی دستگیر شویم آن موقع این مسئله چگونه بر روی زندگی ما وخانواده مان تأثیر خواهد گذاشت ؟ در اینگونه شرایط احتمالاًبهترین کار مشورت با یک حقوقدان و بررسی جوانب مختلف موضوع است به هر حال لازم است ما پیامد رفتارمان را بپذیریم  اما باید به خاطر داشته باشیم که خانواده ما ممکن است به راحتی در این مقوله از قدم نهم که می گوید (( مگر در مواردی که اجرای این امر به ایشان یا دیگران لطمه بزند )) بگنجد ما باید این شرایط را به دقت ارزیابی کنیم با کمک راهنمای مان در می یابیم که چگونه جبران خسارت کنیم به غیر از امکان بیشتر لطمه زدن شرایط دیگری که ما در آن قادر به جبران خسارت مستقیم نیستیم این است که شخصی که به او جبران خسارت بدهکاریم مرده باشد این مسئله در جلسات معتادان گمنام بسیار عادی است تا جایی که اعضاء ما راه های جالب و خلاقانه ای برای اینگونه شرایط ابداع کرده اند  اعضاء ما حتی راههایی ابداع کرده اند که اینگونه جبران خسارت هایمان برای این باشد که فقط از شر خجالت خود رها شویم

مثلا بعضی ها کمکهای مالی به نام کسی که به او جبران خسارت بدهکارند اعانه می کنند بعضی ها کارها و وظایفی که مورد توجه و علاقه ان شخص بوده را می پذیرند بعضی ها برای فرزندانی که آن شخص از خود باقی گذاشته است تلافی و جبران می کنند که حتی خود این فرزندان نیز ممکن است در فهرست قدم هشتم این اشخاص باشند راههای مختلفی که برای روبرو شدن با این نوع شرایط وجود دارند که فقط توسط پندار و تمایل ما محدودیت پیدا می کنند در اینگونه شرایط  تاثیر جبران خسارت غیر مستقیم ممکن است باعث تعجب ما گردد اکثر ما خواهان این هستیم که تا حد امکان با سر مزار شخص فوت شده رفتن یا حضور در اماکن معنوی دیگر و از طریق نوشتن نامه و یا یک صحبت ساده با روح و یاد آن شخص جبران خسارت مستقیم کنیم در نهایت نحوه برخورد ما به اینگونه شرایط  توسط طبیعت و ذات خسارتی که زده ایم  اعتقادات روحانی ما و البته راهنمای مان تعین می گردد تا اینجا ما بر روی اینکه لازم است تا قبل از اقدام تک تک موارد جبران خسارت خود را با راهنمای مان بررسی کنیم  تاکید فراوان کرده ایم اگر چه این مسئله خیلی مهم است اما به این معنی نیست که باید تبدیل به یک ادمک مسخ و بی مغز شویم و بترسیم از اینکه برای خودمان فکر کنیم و یا عملی بدون اطلاع راهنمای خود انجام دهیم اکثر ما این تجربه را داشته ایم که ناگهان با شخصی که از قدیم می شناختهایم روبرو شده ایم که می بایست در فهرست قدم هشتم ما گنجانده می شد  اما ما او را فراموش کرده بودیم  بعضی مواقع جبران خسارتی که به این افراد بدهکاریم آنقدر باضح و آشکار است که احمقانه خواهد بود اگر ما از این موقعیت و حسن تصادف استفاده نکنیم یا بعضی اوقات ممکن است با شخصی روبرو شویم و از این ملاقات بدون اینکه دلیلش را بدانیم به ما احساس ناخوشایندی دست دهد در اینصورت بهتر است که ما اول فرایند قدم چهار و پنج را در این رابطه طی کنیم تا مسئله برایمان باضح تر شود به هرحال ما هیچ وفت نباید فهرست قدم هشتم را کامل و تمام شده فرض کنیم احتمالا ما تا اخر عمر مجبوریم اسامی جدیدی به ان اضافه نماییم

افرادی که نمی توانیم انها را پیدا کنیم چطور ؟ ایا باید از آنها هم غیر مستقیم جبران خسارت کنیم ؟

احتمالا جواب مثبت است اگرچه خیلی از اعضاء ما این تجربه را داشته اند که ناگهان در مکانی که اصن انتظار نداشته اند  شخصی که فکر می کردند هرگز پیدا نخواهند کرد را دیده اند در اینگونه تجارب  ما مطمئنا به این نتیجه می رسیم که خواست نیروی برتر باعث این اتفاق و حسن تصادف شده حتی اگر اینگونه هم نباشد ما نباید شانس جبران خسارت مستقیم را از دست بدهیم شاید یخواهیم که صبر کنیم تا شخصی را که در فهرست جبران خسارت ما وجود دارد را پیدا کنیم  تا ان زمان باید به حداکثر تلاش برای پیدا کردنش ادامه دهیم و در همان حال باید سعی کنیم تا از وارد اوردن خسارتهای مشابه به دیگران اجتناب کنیم و تمایل خود را حفظ کنیم زمانی که جبران خسارت به واقع ممکن نباشد روحیه تمایل به جبران خسارت اغلب می تواند در خدمت هدف و منظور ما قرار گیرد پس از در نظر گرفتن پیچیدگی های موجود در جبرا ن خسارت غیر مستقیم ممکن است به نظر اید که جبران خسارت مستقیم آسانتر یا حداقل ساده تر است

ما به کسی خسارت زده ایم و حالا لازم است که از وی معذرت بخواهیم و خسارتی را که زده ایم جبران کنیم به همین سادگی  اینطور نیست ؟

غالبا یا شاید هرگز اینطور نیست همانطور که قبلا گفتیم  فرایند جبران خسارت آغاز و پایان مشخصی ندارد به نوعی ما اغلب به محض اینکه پاک می شویم  جبران خسارت را شروع کرده ایم اکثر مواقع ما فورا بعضی از رفتارهایمان را اصلاح وجبران می کنیم این قسمت از فرایند جبران خسارت که در آن خود را تغییر می دهیم خیلی فراتر و مدتها بعد از اینکه از کسی که به او خسارت زده ایم جبران خسارت مستقیم کردیم  ادامه می یابد در بعضی از مواقع ما روبروی شخص مربوطه می نشینیم و مسئولیت خسارت که زده ایم می پذیریم و منتظر هر گونه عکس العملی هستیم  اینگوته جبران خسارتها لرزه بر اندام ما می اندازد تصور می کنیم که روبریی یکی از افرادی که در فهرست جبران خسارت مااست نشسته ایم و فروتنانه م از صمیم قلب به خسارتی که به او زده ایم اقرار می کنیم و به همان اندازه فروتنانه و صدقانه به او پیشنهادجبران ان خسارت می کنیم اما عکس العمل ان شخص این است که می گوید (( کاری که تو کرده ای وحشتناک است و قابل جبران نمی باشد )) یا می گوید ( فراموش کن من تورا هرگز نخواهم بخشید )

در حقیقت در شرایط فوق موقعیتی است که ما بیش از همه چیز از آن ترس داریم و می ترسیم که ایمان خودرا در این فرایند از دست بدهیم  ما با اعتماد به نیروی برتر خودمان و امکان بهبودی ریسک بزرگی کرده ایم بدترین کابوس ما این است که خسارتی که زده ایم غیر قابل جبران باشد یا اینکه انسان آنچنان وحشتناکی باشیم که قابل بخشش نباشد اینکه بدانیم خیلی از دیگر معتادان در حال بهبودی هنگام جبران خسارت نیز از همین نوع عکس العمل های منفی را تجربه کرده اند و این مسئله نه تنها باعث زمین خوردن انها نشده بلکه به اندازه جبران خسارتی که با عشق و بخشش دریافت شده برایشان منافع روحانی داشته  خود باعث ارامش ما می شود در مواقعی که جبران خسارت ما با عکس العمل منفی طرف مقال روبرو می شود ممکن است دریابیم که نیاز است تا اقداماتی مضاعف انجام دهیم تا احساس کنیم که به ثبات قدم لازم دست یافته و نایل شده ایم

در کتاب پایه ما گفته شده که (( تماس با شخصی که هنوز از سوء عمل و کار اشتباه ما در رنج است می تواند اشتباه یا حتی خطرناک باشد )) این کار همچنین کار بی حاصلی است به خصوص در رابطه با افراد خانواده یا دوستان نزدیک  تماس با افرادی که به انها صدمه زده ایم قبل از اینکه زمان لازم برای سرد شدن سپری کرده باشند می تواند باعث شود که انها عکس العملی همراه با خشم و عصبانیت نشان دهند در صورتیکه اگر بعد از گذشت زمانی که با آنها تماس بکیریم عکس العمل متفاوتی خواهند داشت

اگر ما چنین تجربه ای داشته ایم  شاید بهتر باشد تا مدت زمان صبر کنیم و بعد دوباره سعی نماییم اگر چه  بعضی مواقع هم فرقی نمی کند که ما چقدر خالصانه و صادقانه جبران خسارت کرده باشیم  باز هم شخص مقابل به هیچ وجه حاضرنیست که جبران خسارت ما را بپذیرد اگر با چنین شرایطی روبرو شویم لازم است تا تشخیص دهیم که مسئولیت ما کجا خاتمه می یابد اگر شخص مقابل می خواهد که کینه و دلخوری را تا اخر عمر با خود حمل کند بهترین کاری که ما می توانیم بکنیم این است که او را دعا کنیم و جبران خسارت خودمان را انجام شده و کامل کنیم اگر ما برای کنار امدن با چنین جبران خسارتهایی مشکل داریم راهنمای ما می تواند به ما کمک کند تا این شرایط را بپذیریم شاید در بعضی شرایط بهتر باشد که جبران غیر مستقیم باشد یا شاید احساس کنیم که جبران خسارت ما کامل تر خواهد بود اگر راه وروش دیگری برای ترمیم و جبران آن شرایط انتخاب کنیم اما نه حاضر باشد به حرف ما گوش کند و نه پول ما را بخواهد در این حالت ممکن است ما بتوانیم مشکل را به این طریق حل کنیم که با معرفی مشتری به ان شرکت  و یا برگشت دادن ان مبلغ به صورت گمنام  جبران خسارت خود را انجام دهیم لازم است به خاطر داشته باشیم که جبران خسارت بخشی از بهبودی شخصی ما می باشد  درست است که ما  جبران خسارتها را انجام می دهیم چون در واقع انها را بدهکار هستیم اما لازم است تا رشد روحانی که در فرآیند جبران خسارت تجربه کرده ایم را نیز تشخیص دهیم  اول از همه ما باید صدماتی را که زده ایم تشخیص دهیم و بپذیریم همانگونه که در کتاب چگونگی عملکرد گفته شده (( تکان وشوک این کار ما را از خود مشغولی جدا خواهد ساخت ))

خود مشغولی  خود محوری و ترسهای مربوط به آن اجزایی از بیماری ما هستند که بیشترین تأثیر منفی را برروحانیت ما می گذارند تخفیف و تقلیل این اجزاءمطمئنا باعث می شود تا بهبودی ما رشد و نمو کند روبرو شدن مستقیم با شخصی که به او خسارت زده ایم و اقرار به آن علیرغم هرگونه عکس العملی که شخص مقابل نشان دهد  قدمی بزرگ در سفر روحانی ما خواهد بود اقدام به عملی که انجام آن نیاز به مقدارزیادی از فروتنی دارد  خود دلیلی برای این واقعیت است که ما در واقع قدری فروتنی پیدا کرده ایم نهایتا پس از انجام جبران خسارتهایمان  احساس آزادی خواهیم کرد ما دیگر تحت فشار کارهای نیمه تمام و احساس خجالت از صدماتی که زده ایم نخواهیم بود  آنها همه از بین خواهند رفت و روح ما اوج خواهد گرفت

قدم نهم بخشش:

رشد روحانی که ما از طریق جبران خسارت مستقیم پیدا می کنیم اغلب به مقدار تلاش ما برای دست یافتن به آمادگی روحانی بستگی دارد ما با رها کردن باورهایی که ممکن است باعث شک و دودلی ما شوند یا مانع توانایی ما در انجام جبران خسارت همراه با فروتنی پذیرش  و ایمان گردند  شروع می کنیم مسئله ای که برای اکثر ما مشکل ساز می باشد  این است که ما اغلب به اشخاصی جبران خسارت بدهکاریم که آنها نیز به ما خسارت زده اند این ممکن است شامل پدر و مادر  یا عضوی از خانواده که از ما سوءاستفاده کرده یا شامل دوستی که در حق ما نارفیقی کرده یا صاحبکاری که با ما عادلانه رفتار نکرده و …. گردد در قدمهای قبلی ما تلاش فراوانی کرده ایم تا کارهایی که آنها در حق ما انجام داده اند را از کارهایی که ما درحق ایشان انجام داده ایم جدا کنیم ما می دانیم که نقش ما در آن شرایط دقیقا چه بوده است  و می دانیم که چرا داریم جبران خسارت می کنیم در حالیکه آماده می شویم تا جبران خسارت مستقیم و رو در روی را انجام دهیم  لازم است که دقیقا این مسئله برایمان باضح باشد که ما برای نقش خودمان در آن ماجرا جبران خسارت می کنیم ما نباید از روی اجبار و ناگزیر بودن جبران خسارتهای ضمنی و دو پهلو انجام دهیم ما مسئول رفع و رجوع هیچ چیز نیستیم  به خاطر داشتن این مسئله به ما کمک می کند تا در طول مدت انجام جبران خسارت هایمان بر روی هدف خود تمرکز کنیم و برای این مسئله که جبران خسارت ما با چه عکس العملی روبرو می شود یا اینکه اگر شخص مقابل هم به ما خسارت زده باشد آیا از ما جبران خسارت خواهد کرد یا نه  اهمیتی قائل نشویم اگرچه بعضی از مواقع خسارتی که به ما زده شده آنقدر بزرگ است  که شاید بهتر باشد ما جبران خسارت خود را برای مدتی به تعویق اندازیم

برای مثال اکثر ما در دوران کودکی از لحاظ احساسی  جسمی و یا جنسی مورد سوءاستفاده یکی از اقوام نزدیک خود قرار گرفته ایم

اگر چه ما نقشی در این ما جرا نداشته ایم و جبران خسارتی برای آن بدهکار نیستیم  اما ممکن بعدها از همان شخص پول دزدیده باشیم و یا به او خسارت جسمی یا مالی زده باشیم بنابراین برای آن دزدی  صدمه جسمی  و یا خرابکاری جبران خسارت بدهکاریم سؤالی که اینجا مطرح می شود این نیست که آیا باید جبران خسارت بکنیم یا نه  بلکه زمان و چگونگی جبران خسارت مطرح می شود  ممکن است زمان زیادی طول بکشد تا ما آماده شویم که جبران خسارت مناسبی انجام دهیم و این مسئله هیچ اشکالی ندارد  ما صبر می کنیم و به کار کردن با راهنمای خود ادامه می دهیم لازم است قبل از اینکه از افراد جبران خسارت نمائیم  سعی کنیم تا آنها را به خاطر صدمه ای که به ما زده اند ببخشیم ما نمی خواهیم بنشینیم و از کسی جبران خسارت کنیم در حالیکه از دست او به شدت عصبانی هستیم  چون هر قدر هم که سعی کنیم تا این حالت را پنهان کنیم  باز در رفتار ما تأثیر خواهد گذاشت و نمایان خواهد شد تظاهر به بخشش و جبران خسارت نمی تواند مؤثر واقع شود تفاوت زیادی بین موقعیتی که ما علیرغم میل و اراده خود صدمه دیده ایم با موقعیتی که ما در آن نقش داشته ایم و به واسطه آن صدمه دیده ایم وجود دارد  برای اکثر جبران خسارتهایی که از دست طرف مقابل به خاطر رفتار بدش عصبانی هستیم لازم است که از خود سؤال کنیم آیا کاری کرده ایم تا باعث شود آنها بدانگونه با ما رفتار کنند

برای مثال ممکن است ما از دست پدر و مادر خود خشمگین باشیم که اجازه نداده اند تا تعطیلات آخر هفته را خارج از منزل باشیم مثلا در گردهمائی جلسات معتادان گمنام شرکت کنیم اما وقتی به خاطر آوریم که چند بار قبلا به آنها در مورد خارج شدن از منزل دروغ گفته ایم و هر بار نشئه به خانه برگشته ایم آن وقت به آنها حق می دهیم که به ما اطمینان نداشته باشند و درک می کنیم که لازم است تا بیشتر صبر کنیم و سعی کنیم تا اعتماد آنها را جلب کنیم یا ممکن است خودخواه بوده ایم و بیشتر و بیشتر از دوستان خود دوری گزیده باشیم بعد وقتی که به آنها نیاز داشته ایم در دسترس ما نبودند و به همین خاطر ما از آنها عصبانی هستیم و رنجش داریم به یاد آوردن اینکه ما خود باعث غم و اندوه برای خود شده ایم به ما کمک می کند تا افرادی که باعث آزار ما شده اند را ببخشیم طریق دیگری که ما می توانیم برای بخشش کسانی که به ما صدمه زده اند برگزینیم این است که از خود خارج شویم و به اینکه زندگی دیگران چگونه است فکر کنیم شاید کسانی که به ما صدمه زده اند  مشکلاتی داشته اند که باعث شده تا آنها نسبت به نیازهای دیگران حساسیت کمتری داشته باشند شاید راهنمای ما به خاطر اینکه فرزندش در زندان بوده در هفته گذشته وقت نکرده تا جواب تلفن ما را بدهد شاید بهترین دوست ما بلافاصله بعد از طلاقش به ما گفته باشد که رابطه ما ناسالم است و باید قطع شود یا شاید صاحبکار ما به علت

نگرانی جهت نداشتن پول کافی برای پرداخت حقوق ها از کار و زحمت ما تقدیر نکرده باشد ما معمولا وقتی که می فهمیم شخصی که از او رنجش داریم  مشکل دردناکی داشته است  احساس حقارت و کوچکی می کنیم ممکن است که ما بتوانیم بخشنده تر و مهربانتر باشیم اگر از اول تصور ما از افراد این باشد که نیت آنها خیر است و اگرهم کسی با ما نامهربان است به این علت است که او خود درد و رنج زیادی دارد که باعث از مسیر واقعی خود خارج شود اولین و مهمترین کار جهت پیدا کردن آمادگی روحانی لازم برای جبران خسارت  این است که به منبع قدرت و عشق موجود در نیروی برتر خود چنگ اندازیم تفکر در مورد بخشش خداوند مهربان برای ما در زمانهایی که باعث آزار دیگران شده ایم به ما کمک می کند تا با دیگران با بخشش و عشق بیشتری رفتار کنیم استفاده از نیروی برتر به عنوان نیروی حمایت کننده باعث می شود تا احساسات و عکس العملهای منفی نسبت به جبران خسارتهای ما نتوانند امید را از ما بگیرند ما می توانیم با دعا و مراقبه قبل از هر جبران خسارت تمرکز لازم را بدست آوریم

جبران خسارت :

حال ما برای جبران خسارت کردن آماده هستیم  ما در مورد تک تک افراد و سازمانهایی که در فهرست قدم هشتم ما قرار دارند با راهنمای خود صحبت کرده ایم و برای جبران خسارت از هر یک از آنها طرح و برنامه داریم ما با خداوند به آنگونه که او را درک می کنیم حرف زدیم  و برای داشتن تمایل  آرامش  شهامت و دانش جهت انجام جبران خسارت هایمان دعا کردیم حال لازم است که جبران خسارت هایمان را به سر انجام رسانیم ما لازم است که به اصلاح رفتارهایمان ادامه دهیم  و باید تعهداتمان را در قبال افرادی که در فهرست جبران خسارت ما قرار دارند رعایت کنیم از اینجا کار سخت می شود  وقتی برای بار اول جبران خسارت می کنیم معمولا احساس خواهیم کرد که می توانیم بر روی ابرهای آزادی شناور می شویم ما از اینکه قسمت بزرگی از احساس ندامت و پشیمانی ما از بین رفته حال خوشی داریم و احساس نشاط و احترام به خود در ما افزایش یافته است ما احساس می کنیم که آدم خوبی هستیم و با باقی انسانها برابریم این اولین باری است که چنین احساسی داریم  و این احساس آنقدر قوی است که به نظر می رسد بیش از حد توان و ظرفیت ما می باشد ما نباید نگران باشیم  زیرا از شدت این احساس کاسته خواهد شد  اگرچه تغییرات دائمی در احساسات ما رخ داده است پس از اینکه شعله درخشان جبران خسارت اولیه فروکش کرد تازه مبارزه اصلی برای جبران خسارت آغاز می شود : در ادامه جبران خسارت ما ممکن است به مسئله ای مثل این بربخوریم که  مثلا به یک مؤسسه مالی بدهکاری داشته ایم که هنگام جبران خسارت قرار گذاشته ایم هرماه مبلغی به آنها برگردانیم  اما حالا که یک سال از آن تاریخ گذشته احساس می کنیم که پرداخت ماهیانه این مبلغ از درآمدی که برایش زحمت بسیار می کشیم  آنقدر هم از لحاظ روحانی ما را اقناع نمی کند  بخصوص اگر قرار باشد  این قسط ماهیانه چند سال دیگر طول بکشد

  پرسیدن یک سؤال ساده از خود می تواند کمک کند تا ما به جبران خسارت خود ادامه دهیم :

به چه اندازه می خواهیم که آزاد و رها باشیم ؟ ادامه بهبودی در تمام ابعاد و مفاهیم  که شامل جبران خسارت نیز می شود  باعث رشد روزانه رهایی و آزادی ما خواهد گردید جبران خسارت لزوما یک فرآیند راحت و آرامش بخش نیست قدمها برای این ساخته نشده اند که بدون هیچ رشدی موجب آرامش راحتی و خوشحالی ما شوند احساس ضربه پذیر بودن ریسک و ترسی که همراه جبران خسارت می باشد ممکن است آنقدر باعث آزار ما شود که حتی فکر آن بتواند از تکرار رفتارهایی که ما را مجددا به جبران خسارت می کنند جلوگیری کند ما در جلسات انجمن  می شنویم که می گویند (( اوضاع بهتر می شود )) اینجا (( اوضاع )) در اصل یعنی خود ما که بهتر می شویم ما انسانهای بهتری می شویم  تمایل ما برای انجام رفتارهای مخرب کمتر می شود  چون دیگر از هزینه ای که غم و اندوه بشری  چه برای خود ما و چه برای دیگران به همراه می آورد آگاه هستیم آگاهی و توجه به دیگران و زندگی آنها جایگزین خودمحوری ما می شود مهربانی جایگزین بی تفاوتی می شود به جای خودخواه بودن ما شروع به از خودگذشتگی و ایثار می کنیم بخشش و عفو جایگزین خشم و عصبانیت می شود عشق و تحمل ما دیگر شامل حال خودمان نیز می شود ما در قدم هشتم با بعضی از مسائل در رابطه با جبران خسارت از خودمان آشنا شدیم حال وقت آن است که تشخیص دهیم تا کنون چگونه از خود جبران خسارت کرده ایم و شاید بتوانیم راههای جدید یا مسائل جدیدی برای ادامه اینکار پیداکنیم ما از طریق قطع مصرف مواد مخدر و شروع به کارکرد قدمها جبران خسارت از خودمان را به خاطر اعتیادمان آغاز کرده ایم

فقط این دوکار هستند که می توانندتا حد زیادی صدمات روحی که به خود زده ایم را تسکین بخشند اما ممکن است مجبور باشیم کارهای بیشتری انجام دهیم تا صدمات فکری وجسمی که به خود زده ایم جبران کنیم راههای زیادی وجود دارند که ما می توانیم از آن طریق شروع به مراقبت از سلامت جسمی خود نمائیم مانند رژیم گرفتن ورزش  و معالجات پزشکی  براساس نیازها و افکارمان می توانیم هریک از این راهها را انتخاب کنیم خساراتی را که از لحاظ فکری به خود زده ایم را می توانیم از این به بعد تا حدودی با کسب دانش انتخاب کنیمبازگشت مجدد به مدرسه یا دانشگاه آموختن چیزهای جدید و غیره به ما کمک می کند تا سالها اهمال فکری و روحی خود را ترمیم کنیم

اصول روحانی قدم نهم :

در قدم نهم ما برروی فروتنی عشق و بخشش تمرکز می کنیم فروتنی که ما دراین قدم بدست آورده ایم درنتیجه نگاه کامل ما به صدماتی که به دیگران زده ایم و پذیرش مسئولیتهایما ن در این رابطه  حاصل شده است ما به خود گفته ایم : (( بله این کاری هست که انجام دادم و مسئول صدمه ای که زده ام و همینطور مسئول جبران آن هستم ))

ما ممکن است این آگاهی را از طریق این تجربه که کسی ناراحت و گریان به ما گفته که تا چه حد به او صدمه زده ایم  بدست آورده ایم یا ممکن است مشابه خسارتی که به دیگران زده ایم از طریق شخص دیگری به خودمان زده شود  و این تجربه چنان تکان دهنده بود که باعث می شود تا عمیقتر به خسارتی که به دیگران زده ایم نگاه کنیم یا اصن ممکن است که فرآیند کارکرد قدمهای قبلی به اضافه تجربه ما از جبران خسارت باعث شود که ما افزایش فروتنی را تجربه کنیم در قدم نه تمرین اصل روحانی عشق ورزیدن در ما آسان می شود اگرچه  احتمالا این اصل را در سرتاسر بهبودی خود تمرین کرده ایم تا اینجای کار  ما خیلی از نظرات و احساسات مخرب خود را ازبین برده ایم و برای عشق در زندگی خود جا باز کرده ایم در حالیکه از عشق اشباع می شویم  احساس تعهد می کنیم که این عشق را توسط تقویت روابطمان روابط جدید و مشارکت ایثارگرانه بهبودی  وقت منابع و مهمتر از همه وجود خود با کسانی که نیازمند هستند در میان بگذاریم وقتی احساس بخشیده شدن را تجربه کنیم  می توانیم ارزش بخشیدن دیگران را نیز درک کنیم این باعث بوجود آمدن انگیزه در ما برای تمرین اصل روحانی بخشش  تا سرحد امکان می شود به رسمیت شناختن خودمان به عنوان یک انسان  این ظرفیت را به ما می دهد تا دیگران را ببخشیم و دیگر مثل گذشته در حال قضاوت دائم نباشیم  شک و ظن ما نسبت به دیگران کم می شود و دیگر اگر شراطی طبق دلخواه و در کنترل ما نباشد اولین احساس ما این نخواهد بود که حتما توطئه ای مخفیانه با انگیزه پست و خائنانه بر علیه ما در جریان است ما از این مسئله آگاه می شویم که اصولا نیت ما خیر است و اینکه این مورد در دیگران نیز صدق می کند اگر کسی به ما خسارت بزند می دانیم که حمل کردن کینه و رنجش آن فقط باعث خواهد شد که آرامش و حال خوبمان را از بین ببریم پس سعی می کنیم بدون تأخیر هر چه زودتر او را ببخشیم

قدم نهم و کتاب پایه :

ما بطور مستقیم در هر جا که امکان داشت از این افراد جبران خسارت کردیم مگر در مواردى که اجراى این امر به ایشان یا دیگران لطمه بزند

این قدم را نباید پشت گوش انداخت زیرا در غیر این صورت مثل این است که در برنامه خود جائى براى لغزش ذخیره کرده باشیم به نظر مى رسد که غرورترس تعلل و کار امروز را به فردا افکندن اغلب در این راه موانع صعب العبورى هستند وسد راه پیشرفت و رشد مى شوند مسئله مهم این است که کار را شروع کنیم و آماده پذیرش واکنشهاى کسانى که به آن ها صدمه زده ایم باشیم و به بهترین وجهى که مى توانیم خسارتها را جبران کنیم موقع شناسى یکى از نکات مهم این قدم است ما بایست در وقت مناسب جبران خسارت کنیم جز در مواردى که انجام آن صدمات بیشترى به بار آورد گاهى اوقات در واقع نمى توانیم جبران خسارت کنیم زیرا انجام این کار عملى وممکن نیست و در بعضى از شرایط ممکن است جبران خسارت از حد توانایى ماخارج باشد. ما دریافتیم در مواردى که امکان تماس با شخص آزار دیده وجود نداشته باشد تمایل مى تواند جاى اقدام و عمل را پر کند اما هرگز نباید به خاطرخجالت ترس و تنبلى از تماس گرفتن خوددارى کنیم ما مى خواهیم از زیر بار گناه خلاص شویم اما نمى خواهیم بهاى آن را دیگران بپردازند باید از به میان کشاندن پاى شخص ثالث یا رفقاى زمان مصرف که شاید مایل نباشند نامى از آن ها برده شود خوددارى کنیم ما حق نداریم و نیازى هم نیست که شخص دیگرى را به خطر اندازیم در این گونه موارد غالبا لازم است ازدیگران طلب راهنمایى کنیم توصیه مى کنیم مشکلات قانونى به وکلا سپرده شود و مشکلات مالى و پزشکى به متخصصین آن واگذار گردد قسمتى از یادگیرى زندگى موفقیت آمیز آموختن این است که چه وقت احتیاج به کمک داریم در برخى از روابط گذشته ما ممکن است هنوز مسائل حل نشده اى وجود داشته باشد ما با جبران خسارت سهم خود را براى حل کردن این مسائل انجام مى دهیم ما مى خواهیم از ادامه مخالفت و رنجش مداوم دورى کنیم در بسیارى از موارد تنها کارى که از دستمان بر مى آید این است که به سراغ شخص مورد نظر خود برویم و بافروتنى درک خطاهاى گذشته خود را از اودرخواست کنیم بعضى از اوقات که دوستان قدیمى و خویشاوندان از کدورت خود دست برمى دارند لحظات لذتبخشى است تماس گرفتن با فردى که هنوز داغ دلش تازه است مى تواند خطرناک باشد در مواردى که جبران خسارت مستقیم براى ما یا دیگران خطرى به وجودآورد جبران خسارت غیر مستقیم ممکن است ضرورت پیدا کند ما به بهترین نحوى که مى توانیم جبران خسارت مى کنیم ما سعى مى کنیم به یاد داشته باشیم که این کار را به خاطر خودمان انجام مى دهیم به جاى احساس گناه و پشیمانى قلبى احساس مى کنیم که از گذشته خود رها شده ایم ما مى پذیریم که اعمال خودمان باعث به وجود آمدن دید و طرز تلقى منفى ما بوده است قدم نهم به ما در مورد احساس گناهى که نسبت به خود داریم و به دیگران در مورد احساس خشمى که نسبت به ما دارند کمک مى کند گاهى اوقات تنها جبران خسارتى که مى توانیم انجام دهیم این است که پاک بمانیم ما آن را به خودمان و عزیزانمان مدیونیم ما دیگر به خاطر مصرفمان باعث آلودگى اجتماع خود نمى شویم گاه تنها راه جبران خسارتوخدمت به جامعه است ما اکنون درحال کمک به خود و سایر معتادان در مسیر بهبودى هستیم و این تلافى بزرگى در حق کل جامعه است در جریان بهبودى سلامت عقل به ما بازگردانده مى شود و قابلیت برقرارى رابطه هاى مثبت با دیگران جزئى از این سلامتى است ما اکنون کمتر مردم را تهدیدى براى امنیت خود مى دانیم احساس امنیت واقعى جاى درد جسمى وسردرگمى روحى را که در گذشته احساس مى کردیم گرفته است ما با افرادى که به آن ها صدمه زده ایم با فروتنى و حوصله روبرو مى شویم بسیارى از نزدیکان صمیمى ما ممکن است از پذیرش بهبودى ما به عنوان یک واقعیت اکراه داشته باشند نباید فراموش کنیم که آن ها رنج و عذاب زیادى کشیده اند اما معجزات هم به وقت خود بوقوع خواهند پیوست بسیارى از ما که از خانواده هاى خود جدا شده بودیم دوباره موفق شده ایم که روابط خود را با آن ها برقرار کنیم به تدریج پذیرش تغییرات ما برای شان آسانتر مى شود طول دوران پاکى  خود بهترین مجاب کننده است بردبارى قسمت مهمى از بهبودى ماست عشق بدون شرطی که تجربه مى کنیم میل به زندگى را دوباره در ما شعله ور مى کند و هر حرکت مثبتى از جانب ما موقعیت غیر منتظرهاى را براى مان به وجود مى آورد در جبران خسارت ایمان و شجاعت فراوانى صرف مى شود که نتیجه آن رشد روحانى بیشتر است ما در حال رهایى از زیر بار خرابی هاى گذشته مان هستیم و مى خواهیم حساب وکتاب زندگى مان را با تهیه مستمر ترازنامه قدم دهم همچنان درست نگاه داریم

قدم نهم و چگونگی عملکرد :

اکنون که ما خواستار شده ایم تا از تمام کسانی که به آنها آزار رسانده ایم جبران خسارت کنیم تمایل خود را با انجام قدم نهم به عمل در می آوریم اینک اقداماتی انجام می دهیم که ما را از مرحله ابتدایی آگاهی از خطاهایمان و مشکلاتی که ایجاد کرده ایم فراتر می برد و در نهایت باعث آزادی و ایجاد آرامش در زندگیمان خواهد شد برای انجام این مراحل  لازم بود زندگی خود را بررسی کنیم  نواقص شخصیتی خود را بشناسیم و به دقت دریابیم که چگونه با بکارگیری این نواقص به دیگران آزار رسانده ایم اکنون باید هرکاری از دستمان برمی آید برای جبران آزارهایی که به دیگران رسانده ایم انجام دهیم ما فهرست قدم هشتم را تهیه کرده ایم و از کاری که باید به انجام برسانیم آگاه هستیم  با این حال بین دانستن و عمل کردن فاصله زیادی وجود دارد امکان دارد برنامه ای برای یک جبران خسارت طرح کرده باشیم ولی وقتی زمان اجرای آن برسد یک باره ترس ما را فراگیرد و از انجام هر عملی عاجز شویم چه بسا از فکر اینکه چگونه با ما برخورد خواهد شد وحشت داشته باشیم و تصور کنیم که ممکن است با یادآوری گذشته ها خودمان را دچار یک درگیری کنیم  از سوی دیگر احتمال دارد در اعماق دلمان امیدوار باشیم که در زمان جبران خسارت  مورد عفو واقع شویم و افراد انتظار نداشته باشند ما مسئولیت هایی را که به عهده داشته ایم بجا آوریم تمایل ما برای انجام این قدم نباید بر این مبنا شکل گرفته باشد که در عمل کسی از ما جبران خسارتی نخواهد خواست در راه جبران هر خسارتی می توان انتظار وقوع صحنه های مختلفی را داشت که دامنه اش از آنجا شروع می شود که افراد  ما را مسئول قلمداد کنند و انتهای جریان به بخشیده شدن کامل ما ختم می گردد ما باید تمایل داشته باشیم که برای انجام این قدم بدون توجه به آنچه که احتمالا در حین جبران واقع خواهد شد پیش برویم یک بار دیگر به سادگی با یاری نیروی برترمان بر ترسهایمان غلبه می کنیم و برای بازیابی مان آنچه را که باید و شاید به انجام برسانیم ما باید در انجام این قدم شجاعت داشته باشیم و از روبرو شدن با کسانی که در صدد جبران خسارت از آنها هستیم وحشت نداشته باشیم  پس از خدای خودمان درخواست نیرو می کنیم در هنگام جبران هریک از خسارات نیروی برترمان در کنار ما خواهد بود ما به حضور نیروی برترمان اعتماد می کنیم و فرقی نمی کند تا چه اندازه از نزدیک شدن به افرادی که آزارشان داده ایم نگران باشیم احتمالا ما دچار تردید خواهیم بود و تصور خواهیم کرد که سایر مردم اجتماع به اندازه اعضای جلسات معتادان گمنام پذیرای ما نخواهند بود با این همه دریافته ایم که ابراز محبت و قدرت بخشش در انحصار معتادان بازیاب کرده نیست و مردم دیگر نیز قادرند ما را همان گونه که هستیم بپذیرند و مشکلاتمان را درک کنند  اما مردم چه ما را قبول کنند و چه نکنند ما باید کار خود را به انجام رسانیم و سعی خود را در جبران خسارت از آنان بجا آوریم این دردسر که ما به جان می پذیریم مطمئنا باعث گسترش آزادی شخصی مان خواهد گشت.

اصول روحانی صداقت و تواضع که در قدمهای قبلی فرا گرفته ایم نهایت کمک را برای انجام قدم نهم به ما خواهند کرد  اگر این اصول را قبلا تمرین نکرده باشیم هرگز قادر نخواهیم شد با روحیه ای متواضع به افرادی که به آنها جبران خسارت مدیون هستیم نزدیک شویم  بررسی صادقانه ای که از خود در ترازنامه مان نوشتیم  اقراری که در قدم پنجم نمودیم  زیر پا گذاردن غرورمان در قدمهای ششم و هفتم و بالاخره نگاه واقع بینانه ای که اکنون به آزارهایی که رسانده ایم می اندازیم تماما دست به دست یکدیگر داده و فروتنی ما را زیادتر نموده و در نتیجه برای ما انگیزه کافی ایجاد نموده اند تا قدم نهم را به انجام برسانیم مسیری که ما طی کرده ایم باعث شده با فروتنی  آن کسی را که بوده ایم پذیرا شویم آنچه را که امروز هستیم قبول کنیم و در نتیجه با صمیمیت خواستار جبران خسارت از تمام کسانی که آزارشان داده ایم بشویم

این تمایل که برای جبران خسارت از دیگران در ما ایجاد شده  در حقیقت انگیزه اصلی ما در انجام قدم نهم خواهد بود  چرا که به دنبال دیگران رفتن و سعی در جبران خسارتی که بدانها وارد کرده ایم  عملی نیست که آن را به صرف اینکه برنامه پیشنهاد نموده عملی کنیم

برای آنکه مطمئن شویم انگیزه ما از اصول روحانی منشاء گرفته  بار دیگر تصمیم خود را برای سپردن اراده و زندگی خود به خداوند  بدانگونه که او را درک کنیم  پیش از اقدام به هر جبران خسارتی  تکرار می نمائیم یک نیروی برتر از ما راهنمایی لازم را برای انجام این امر در اختیارمان خواهد گذاشت

ما نباید انتظار داشته باشیم که چون بر طبق اصول روحانی زندگی می کنیم مورد تشویق قرار بگیریم افرادی که درصدد جبران خسارتشان هستیم عکس العمل های گوناگونی نشان خواهند داد بعضی از ایشان نسبت به کاری که انجام می دهیم روی خوش نشان نخواهند داد رابطه ما با این افراد ممکن است بهتر شود و یا شاید هم تیره تر بشود برخی از ایشان از ما تشکر خواهند کرد عده ای با ناراحتی خواهند گفت تا حالا کجا بودی که نیامدی معذرت بخواهی ما باید از هر گونه انتظار و توقع راجع به نوعی که این جلسه جبران خسارت برگزار خواهد شد دوری کنیم و نتیجه را فقط به خداوند خود بسپاریم

البته مسئله مهم آن هست که باید بهترین کوشش خود را بجا آوریم و هنگامی که حداکثر سعی خود را کردیم آنگاه این مسئله را که نتیجه چه خواهد شد به خداوندمان محول کنیم تکرار می کنیم : مهم آن است که ما صمیم قلب و به طور مطلق بیشترین سعی خود را به کار بسته باشیم و درست زمانی که به این نقطه می رسیم  همان جا دیگر وظیفه ی ما به پایان رسیده است

ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم که فقط به صرف اینکه به گونه ای سعی در جبران نموده ایم بطور معجزه آسا احساسات دردناک کسی را که آزارش داده ایم محو شود ممکن است با فروتنی از او در خواست بخشش کنیم  اما اگر بخشیده نشویم از کش دادن این مورد استثنایی خود داری می کنیم ما در اعماق قلب مان می دانیم که آنچه را می توانستیم  انجام داده ایم در طی مدتی که به دنبال جبران خسارت ها هستیم گاه به گاه از خود می پرسیم که آیا ما این  سعی را می کنیم برای آنکه واقعا متاسف هستیم و اشتیاق حقیقی داریم که کفاره ی اشتباهات و غرامت آزاری را که رسانده ایم به عهده بگیریم ؟؟!!

اگر جواب ما به این سئوال مثبت باشد می توانیم مطمئن باشیم حرکتی که برای جبران فلان خسارت کرده ایم از روحیه ی فروتنی و عشق سر چسمه گرفته است

برای این اینکه روحیه فروتنی مد نظرمان بماند از راهنمای مان درخواست می کنیم به ما کمک کند و اگر شرایط اجازه دهند همیشه پیش از آنکه اقدام به هر یک از جبران های مان بنماییم وضعیت را به راهنمای مان بگوئیم ما او را در جریان می گذاریم که اصولا به چه دلیل می خواهیم به دنبال این امور جبران برویم  تصمیم داریم چه بگوئیم و در نظر داریم چه پیشنهادی یا پیش کشی برای رفع و رجوع ارائه بدهیم به هر صورت آنچه که قصد داریم از خودمان مایه بگذایم باید متناسب با ضرر یا آزاری که رسانده ایم باشد

به عنوان مثال اگر پولی قرض کرده و پس نداده ایم فقط عذرخواهی نمی کنیم بلکه پول شخص مورد نظر را نیز پس می دهیم

ما مستقیما با افرادی که آزارشان داده ایم حرف می زنیم و دقیقا خطای خود را جبران می کنیم وقتی از کسانی که از آنها رنجش قدیم به دل داریم دل جویی می کنیم بطور مسلم باید با یک روحیه فروتنی با آن ها برخورد کنیم زیرا نمی خواهیم به قصد دل جویی شدوع کرده باشیم ولی بعدا خود را در موقعیتی قرار بدهیم که کاربه جر وبحث بکشد که مثلا کدام یک از ما مقصر اصلی بوده و جریان تو آن کار را کردی که باعث شد ما آن کار را انجام بکنم بشود با این که در بین افرادی که مورد جبران خسارت قرار می گیرند مسلما کسانی نیز هستند که خودشان هم به ما آزار رسانده اند با این همه ما حتما باید احساس مغبون شدن خودمان را نادیده بگیریم وظیفه ی ما آن است که در صدد جبران اشتباهاتی که خودمان مرتکب شده ایم باشیم نه آن که دیگران را مجبور کنیم به زبان خودشان بگویند که در مورد ما اشتباه کرده اند بر طبق تجربه ی ما  جبران آزار نمودن  عملی دو مرحله ایست چرا که نه تنها از شخص خسارت دیده دل جویی می کنیم بلکه دنباله ی این دل جویی را با تغییر جدی رفتارمان پیگیری می کنیم

برای مثال : اگر درحا ل عصبانیت به اتومبیل یا خانه ی کسی خسارت وارد کرده باشیم برای جبران نه تنها از اوعذ رخواهی می کنیم و قسمت صدمه خورده را تعمیر یا تعویض می کنیم  بلکه این اقدامات را با تغییر دادن طرز برخورد و رفتارمان پی گیری می نمائیم

تغییر وجبران رفتارمان دراین مورد آن است که بر مبنای روزانه سعی کنیم از این پس عصبانیت خود را با ضرر زدن به اموال دیگران یا خودمان ظاهر نسازیم تغییر دادن روش زندگی مان امری است که یک عمر طول می کشد و مهم ترین جبران خسارت همین تغییراتی است که دررفتار خود ایجاد می کنیم بعضی از افرادی که مورد آزار ما قرار گرفته اند مثل افراد خانواده مان وچند نفر دیگر مدتهای مدید با ما رابطه ی نزدیک داشته اند و به همین دلیل رنجی طویل المدت کشیده اند

دل جویی های از این قبیل کاری نیست که حتی اگر از صمیم قلب انجام شود با یک عذر خواهی پنج دقیقه ای پایان گیرد اگر چه اقرار به اشتباه و عذر خواهی خود یک نقطه صحیح برای شروع می باشد ولی ما باید آگاهانه بر مبنای روزانه سعی کنیم از این پس حداقل آن افراد نزدیک و عزیزی را که هنوز در زندگی ما باقی مانده اند دیگر آزار ندهیم اگر از زندگی خانوادگی خود غافل بوده ایم  اکنون سعی می کنیم زمان های معینی را فقط به خانواده ی خود اختصاص دهیم اگر شخص بی فکری بوده ایم و روز تولد یا روزهای سالگرد را فراموش می کردیم از این پس دقت بیشتری صرف می کنیم و در تقویم سالروزها را یاداشت می کنیم همین مسایل به ظاهر بی اهمیت برای بعضی ها خیی مهم است اگر نسبت به دیگران بی توجه بودیم و همیشه به دنبال چیزی که خودمان می خواستیم بوده ایم اکنون  دیگر باید شروع کنیم تا به احساسات و خواسته های دیگران اهمیت بدهیم البته ما متوجه هستیم که با بعضی از افرادی که در لیست جبران خسارت مان هستند مدت هاست رابطه مان قطع شده است

مثلا : اگر از همسری که از او صاحب فرزند هستیم جدا شده ایم  احتمالا خرج نگهداری فرزندمان را نداده ایم حال وقتی بخواهیم به چنین مورد جبران خسارت بپردازیم باید در نظر بگیریم که ما هدف معینی داریم و دنبال ایجاد رابطه ی مجدد با همسر سابق مان نیستیم علاوه بر این تعهدات وجدانی ما خیلی پیش از آن است که تنها به پرداختن پول اکتفا کنیم ما باید با موافقت همسر سابق مان ترتیبی بدهیم که طی آن سهمی از خدمات لازم را که فرزندمان بدان نیاز دارد به عهده بگیریم

از آنجا که اعمالی که ما در این قدم به انجام می رسانیم  مستقیما تاثیراتی روی دیگران می گذارد  باید به طور اگاهانه و سنجیده عمل کنیم و پس از مدت ها که ناپدید بوده ایم یک باره خود را وارد زندگی مردم نکنیم به همین دلیل مشورت با راهنما ضروریست  گاه بعضی از ما به گونه ای مقطعی و بدون مشورت تنها برای اینکه از فشار وجدان خود بکاهد برای جبران خسارت  به شخصی مراجعه کردند ولی غالبا اینگونه برخوردها باعث شده که بیش از آن که مثبت باشند باعث آزار شوند

برای مثال : ممکن است در قدم چهارم از افرادی ذکر به میان آورده باشیم که ته دلمان به طور مخفی برای سالیان دراز از آن ها رنجش داشتیم و بدون آن که بدانند آن ها را مسخره می کردیم در مورد قضاوت قرار می دادیم  اعمالشان را محکوم می کردیم و آبروی شان را پشت سرشان می بردیم و خلاصه تمامی این ترورهای شخصیتی را بدون اطلاع آن افراد در موردشان روا می داشتیم

حال پرسش این است که آیا اکنون باید نزد این افراد رفته و خیلی سر راست به آنها اقرار کنیم که این بلاها را مدت ها به سرشان آورده ایم ؟ مسلما خیر  هدف قدم نهم آن نیست که ما وجدان خود را به قیمت ناراحتی دیگران آرام سازیم  راهنما به ما کمک خواهد کرد تا راه صحیح جبران خسارت را بیابیم  بدون آنکه خسات جدیدی وارد کنیم با این که برای ما باضح است که نباید درصددجبران خساراتی باشیم که باعث خسارات جدیدی می گردند اما هنوز برای مان پرسش هایی باقی مانده که پاسخ چندان مستقیمی ندارد  برای مثال چگونه می توانیم از شخصی که فوت کرده یا قادر نیستیم او را پیدا کنیم و یا هزاران کیلومتر با ما فاصله دارد بطور مستقیم جبران خسارت کنیم ؟ راه های بسیاری برای جبران خسارت مستقیم و موثر وجود دارند که حتما لازم نیست بطور شخصی صورت پذیرند  مثلا اگر به کسی که مرحوم شده جبرابی مدیون هستیم می توانیم یک نامه به او بنویسیم و همان چیزهایی را که اگر زنده بود به او می گفتیم در آن نامه بنویسیم تمایل شدید به جبران خسارت از کسی که هزاران کیلومتر دور از ما زندگی می کند خواسته ای شرافتمندانه است  ولی اغلب ما امکانات سفرهای دور را فقط به منظور جبران خسارت  نداریم در چنین حالاتی تلفن کردن و یا نوشتن یک نامه معمولا همان کار جبران خسارت مستقیم را انجام کی دهد

اما کسانی از فهرست مان را که نمی توانیم پیدایشان کنیم  نامشان در همان فهرست باقی خواهد ماند و احتمال دارد بالاخره فرصت جبران مستقیم را از آن ها پیدا کنیم حتی اگر چند سالی بطول انجامد  ولی تا آن زمان بر طبق قدم هشتم باید همیشه متمایل و خواستار باقی بمانیم که به محض یافتن موقعیت مناسب  در صدد جبران بر آییم از سوی دیگر هرگز نباید یک جبران و دل جویی را به دلیل آنکه از روبرو شدن با شخص مورد نظر واهمه داریم به تعویق بیندازیم  ما تمام کوشش خود را برای یافتن افرادی که بدان ها جبران مدیون هستیم به کار می بندیم و هنگامی که آنان را یافتیم به شایسته ترین نحو ممکن از آنها دل جویی می کنیم انتخاب بهترین راه جبران خسارت مسئله ای است که محتاج به فکر کردن و به استمداد از وجدان مان نیاز دارد بعضی از ما باید برای مواردی جبران خسارت کنیم که اوضاع به وجود آمده توسط ما دیگر قابل جبران نیست کارهایی که در گذشته کرده ایم احتمالا در مورد ایجاد زخم عمیق روحی وجسمی نموده و یا حتی باعث مرگ کسی شده است

ما مجبوریم به شکلی بیاموزیم که با این خاطرات دردناک کنار آمده و زندگی کنیم  ما با درد شدید حاصل از پشیمانی خود زندگی می کنیم و متحیریم که اصولا چنین مواردی را چگونه می توان جبران کرد و دقیقا اینجاست که چاره ای نداریم مگر آن که به نیروی برترمان تکیه کنیم

ما احتمالا برای بخشیدن خودمان اشکال داریم  ولی باعث نخواهد شد که از خداوند مهربان مان در خواست نکنیم تا ما را ببخشد ما می نشینیم و در حضور نیرویی برتر مان سکوت اختیار می کنیم و  از او استدعا می کنیم تا ما را راهنمایی کند که اکنون بااین همه مشکلاتی که در گذشته به بار آورده ایم چه باید بکنیم ؟

بسیاری از ما به این درک می رسیم که پاسخ در وقف زندگی مان برای کمک به معتادان و دیگر انسانهاست برای مشکلات این چنین جواب های مقطعی و آسان وجود ندارد

  بگذارید بسیار ساده بگوئیم : ما باید تحت شرایط موجود  بهترین کوشش خود را به خاطر بیاوریم و به خداوند و راهنمای مان برای ردیف شدن امور زندگی مان اتکاء کنیم

خرابی های باقی مانده از زندگی گذشته برای بعضی از ما چندان جدی نیستند و در سطح مشکلاتی از قبیل دستور جلب به دلیل نه پرداختن جرایم رانندگی بدهکاری های نسبتا کوچک و این قبیل مشکلات قانونی است اما بعضی دیگر از ما جرایمی جدی مرتکب شده ایم و مجازات بسیار سنگینی در انتظارمان می باشد . به دلیل مشکلاتی از این گونه ، گویا مدام بر سر یک دو راهی سرنوشت گیر کرده ایم که انتخاب هیچ یک از راه هایی که در پیش پایمان قرار دارند پی آمد جدی نخواهد بود

مثلا : اگر خودمان را به مقامات انتظامی معرفی کنیم به زندان خواهیم رفت

اگر معرفی نکنیم زندگی مان در ترس ووحشت خواهد گذشت و در ضمن این امکان هم وجود دارد که مأمورین خودشان دستگیرمان کنند و بالاخره همه زندان بیفتیم ما به کمک خدای مان و راهنمای مان آمادگی پیدا می کنیم تا در راه بازیابی مان هر چه را که باید وشاید تجربه کنیم گاه در چنین مواردی لازم است از مشاوره قضایی برای تصمیم گیری نهایی استفاده کنیم در این گونه موارد یکی دو جلسه مشاوره با یک وکیل دادگستری ممکن است خیلی پیش از آنچه تصور می کنیم به ما کمک کند اغلب خسارات مالی که به دیگران وارد کرده ایم مربوط به چند سال پیش می باشند و معمولا ما حساب و کتاب درستی از آن ها نزد خود نداریم  در این گونه موارد بهتر است از خدمات یک حسابدار استفاده کنیم بعضی دیگر از بدهکاری های مان آنقدر سنگین شده اند که هر چه فکر می کنبم به هیچ عنوان تا سالها پرداخت آنها برایمان میسر نخواهد بود  امکان دارد آن قدر بدهکاری های پراکنده و صورت حساب های عقب افتاده داشته باشیم که اگر در آمد چند سال آینده مان را روی هم بگذاریم برای پرداخت آن ها کافی نباشد و اغلب ما به ندرت اجاره نامه ، هزینه آب وبرق و تلفن را می پرداختیم و تنها راهی که برای مان باقی می ماند آن بود که یک شب بی سر وصدا از خانه ای که درآن سکونت داشتیم اسباب کشی کنیم و به اصطلاح دیگر به نقطه دیگری از شهر کوچ کنیم درست مثل بقیه جبران خسارت های مان اولین کارمان آن خوامد بود که با راهنمای مان مشورتی صادقانه داشته باشیم بسیاری از ما پس از آنکه بهبود می یابیم دوباه متکلف مخارج خانواده مان می شویم و آن ها برای غذا ومنزل شان چشم به دست ما دارند . در چنین اوضاعی متوجه می شویم که بودجه ما خیلی محدود است و اگر بخواهیم هم  خرج منزل را بدهیم و هم مقداری از بدهکاری های مان را بپردازیم باید خیلی دقیق حساب دخل و خرج خود را نگاه داریم

امکان دارد برای رسیدن به نتیجه ای عملی  مجبور باشیم با طلب کاران مان جلسه ای تشکیل دهیم اوضاع فعلی خود را برای آنها تشریح و برای همگی شان روشن کنیم که ما جدا تمایل داریم بدهکاری خود را به آن ها بپردازیم و بدین وسیله یک راه منطقی و عملی پیدا کنیم که حتی با قسط بندی های دراز مدت هم شده بدهکاری های خود را بپردازیم و البته به اقساطی که با آن ها موافقت کرده ایم متعهد باشیم  این خود مثالی زنده از آن است که زندگی در حال جبران خسارات دارای یک سلسله مراحل است و به صورت اتفاقی و یا مقطعی نیست که آن را یک بار انجام دهیم و کنار بگذاریم به خوبی متوجه هستیم که قسط بندی نیاز به نظم و از خودگذشتگی و تعهدی دارد که با وجود مخارج بی شمار دیگر  چون متعهد شده ایم باید هر سال بطور مرتب مبلغی را کنار بگذاریم تا بتوانیم یک به یک سفته ها یا اوراقی را که حاکی از بدهکاری های ماست پس بگیریم اگر بدنبال یافتن احترام برای خود هستیم این تنها راه است

اغلب ما متوجه شده ایم که جبران خسارت در مورد روابط خصوصی کاری طاقت فرسا است زمانی که در قدم چهارم  ترازنامه ی خود را می نوشتیم متوجه شدیم که نه تنها بسیاری از شانس هایی را که برای برقراری رابطه عمیق عاطفی به ما روی آورده بودند را از دست داده ایم  بلکه باعث شده ایم که به اطرافیان مان نیز در این مورد ضربه های عمیق احساسی وارد شود ما از نزدیکی و برقراری روابطی عاطفی با دیگران و سپردن تعهد وحشت داشتیم و گاه همین مسئله باعث بازگشت ما به مصرف مجدد مواد مخدر گردید و یا با وجود این که کسی را دوست می داشتیم او را ترک می کردیم

اگر بخواهیم به طور کلی صحبت کنیم  اصولا ما هیچ گاه در دسترس افرادی که به ما علاقه داشتند نبودیم ممکن است موقعیت هایی پیش آید که احساس کنیم برای نزذیک شدن به یکی از افرادی که سعی در جبران خسارت شان داریم زمان مناسبی می باشد اما زمان هایی نیز پیش می آید که باید این افراد را تنها بگذاریم و سر این زخم های قدیمی را باز نکنیم این که تشخیص دهیم اکنون در کدام یک از این موقعیت ها قرار داریم اولا بستگی خیلی زیادی به صداقت ما دارد و ثانیا به این که ما رابطه ای کاملا منطقی و آزاد با راهنمای مان برقرار کرده باشیم بدون توجه به تصمیمی که در مورد جبران خسارت گرفته ایم مسئله ای که باید مورد توجه خاص قرار گیرد آن است که از امروز نوع روابط عاطفی خود را در برخورد با مردم تغییر دهیم  اگر در گذشته از درگیری های عاطفی فرار می کردیم اکنون باید آرام بنشینیم و با شخص مورد نظرمان صادقانه صحبت کنیم ما باید احساسات دیگران را مورد توجه قرار دهیم برای نیاز های دیگران اهمیت قایل شویم و به این مسئله که آنان از رابطه ای که ما سعی می کنیم با ایشان برقرار کنیم چه انتظاری دارند  توجه کافی معطوف کنیم گاهی از اوقات تنها جبران خسارتی که می توانیم بکنیم آن است که نوع زندگی کردن خودمان را تغییر دهیم قبلا در قدم هشتم ذکر کردیم که احتمال دارد محتاج به جبران خسارت از تمام جامعه خود باشیم با توجه به این که جبران خسارت از تمامی جامعه تا حدودی غیر ممکن می باشد حداقل کاری که می توانیم انجام دهیم این است که از این پس با نهایت قاطعیت رفتار خود را تغییر دهیم اگر ما اهل شهرستان یا قصبه ی خود را به کرات آزار داده ایم اکنون شاید تنها کاری که از ما برای جبران خسارت از این جمعیت بزرگ بر می آید آن است که از این پس یکی از افراد ساده و سازنده ی شهر خود باشیم ما از خودمان برای شخصیت مان مایه می گذاریم چشم های مان را خوبتر باز کنیم تا ببینیم در کجا خدمتی از ما ساخته است ما دیگر تنها به فکر گرفتن نیستیم و به اصطلاح فقط دست بگیر نداریم بهبودی ما نیز به نوبه ی خود راهی است که ما را از خودمان جبران خسارت نموده و در سطح شخصی نیز قدم نهم را انجام دهیم وقتی اعتیاد ما فعال بود  جدا با وجود خودمان بدرفتاری های وحشتناکی می کردیم هر بار که به انسان دیگری آسیب می رسانیم  احساس گناه و شرم  به گونه ای اساسی احترام به نفس را در ما تضعیف می کرد و اعتیاد به هزاران گونه شرمسارمان می نمود اکنون در بازیابی قرا می گیریم که با خودمان به گونه ای رفتار کنیم که نشان دهد برای خودمان احترام قایل هستیم مهم ترین نتیجه ای که از انجام قدم نهم عایدمان می شود آن احساسی است که در درون خود پیدا می کنیم این قدم نکات بسیاری راجع به فروتنی  گذشت  محبت و از خود گزشتگی به ما می آموزد اکنون باید شروع به شقا یافتن از اعتیاد کنیم و دیگر با پشیمانی وافسوس های گذشته مان زندگی نکنیم ما رشد روحانی می یابیم و متوجه می شویم که حقیقتا در زندگی مان به مرزی جدید از آزادی دست یافته ام  اکنون گذشته برای ما فقط همان است:گذشته ما این گذشته را پشت سر گذاشته ایم و دیگر پیشاپیش افکارمان قرار ندارد که با کوچکترین تحریکی دوباره برای مان زنده شود و امروزمان را خراب کند یکی از بهترین هدایایی که انجام قدم نهم ارائه می کند درک این است که ما در حال رسیدن به مقام والاتری از انسانیت هستیم همین که دیگر مرتکب آن گونه رفتارهای درد سر آفرین پیشین نمی شویم خود دلیلی بر آن است که تغییر عظیمی در ما صورت گرفته است اغلب ما تا پیش از این روزها  اصلن متوجه نشده بودیم که چقدر تغییر کرده ایم سلسله مراحلی که برای جبران  مجبور به طی نمودن آن ها شدیم عمیقا ما را متوجه می سازد که گویا اصولا انسان دیگری شده ایم کابوس زندگی ما در دوران اعتیاد که که به نظر می رسید تمام شدنی نخواهد بود سر انجام در سحرگاه بازیابی مان شروع به محو شدن نموده است هر چه در جبران خسارت با افرادی که به آنها آزار رسانده ایم بیشتر روبرو می شویم فروتنی نیز بیشتر شده و متواضع تر می شویم هنگامی که در می یابیم اعمال مان چگونه عمیقا روی دیگران اثر گذاشته تکان می خوریم و شوکی که بر ما وارد می شود از خود مشغولی بیرون مان می آورد در این زمان متوجه می شویم که مردم دیگر نیز احساسات واقعی دارند و ما اگر بی دقتی کنیم باعث می شویم به آنها ضربه های شدیدی وارد شود در طی انجام این قدم می آموزیم که نسبت به دیگران بی توجه نباشیم و آنچه را که یاد می گیریم در زندگی امروزمان به کار بندیم اصل دیگر اینکه پیش از سخن گفتن یا عمل کردن باید فکر کردکه جزیی از طبیعت مان می گردد و این مسئله در ذهن ما جا می گیرد از این پس نسبت به مردم با روحیه ی مهربانی و محبت بر خورد می کنیم و با تمام وجود برای احساسات آن ها احترام قایل می شویم از آن جا که فروتنی و از گذشتگی اجزای لازم هر جبران می باشند پس از چندی خود ما متعجب خواهیم شد که قدم نهم چقدر احترام به نفس را در ما افزایش داده است ما انتظار نداشتیم که پیمودن این جاده ی روحانی باعث شود نسبت به خود محبت جدیدی پیدا کنیم و حتی گاهی به خودمان آفرین نیز بگوئیم ولی دقیقا این چنین شده است  بخش عظیمی از این احساس رضایت از خود ناشی از آن است که در زمان محبت کردن به دیگران  متوجه می شویم که ایثارمان  نه تنها باعث بهتر شدن اوضاع در جلسات انجمن  بلکه در تمام محیط اطرافمان می گردد در نتیجه کاربرد قدم نهم می توانیم آزادی زیستن در امروز را بدست آوریم از لحظات زندگی خود لذت ببریم و به خاطر این هدیه ی گران قیمت یعنی بازیابی قدر شناس باشیم دیگر خاطرات گذشته از پیشرفت ما نمی کاهد و امکانات نوینی در زندگی مان آشکار می شوند ما آزادی می یابیم تا در جهانی فعالیت کنیم که پیش از این حتی به ذهنمان هم خطور نمی کرد  ما آزادی پیدا می کنیم که برای خود آرزوهایی داشته باشیم و در مسیر عملی کردن این آرزوها حرکت کنیم .

اکنون دیدگاه و افق زندگی آینده مان نا محدود گشته است ممکن است گاه به گاه به دلایلی از مسیر خود منحرف شویم اما قدم دهم به ما این فرصت را می دهد که دوباره خود را پابر جا کرده و قدم به پیش برداریم

نیروی برترمان ما را به زندگی دعوت کرده است و ما این دعوت را در نهایت سپاسگزاری می پذیریم

کارکرد قدمهای قبلی و قدم نهم :

کارکرد قدم نهم:

با توجه به اینکه پس از سالها با واقعیت بیماری اعتیاد آشنا شدم و پذیرفتم که بیمارم سپس به این باور رسیدم که یک نیروی برتر می تواند سلامتی عقل را به من بازگرداند و تصمیم گرفتم اراده و زندگیمان را به مراقبت خداوند بدانگونه او را درک می کردم بسپارم تمرین کردم که به خداوند اعتماد کنم و دست از اراده شخصی کنترل و قضاوت وردارم و به آرامش رسیدم یاد گرفتم که از هوای نفسم پیروی نکنم و از خداوند با صبر و حوصله کمک بگیرم در قدم4به چگونگی دقیق خطاهایم ریشه و سرچشمه آن جستجوگرانه و بیباکانه نگاه و نوشتم و در قدم 5 به آن اقرار نمودم در مقابل خداوند خود و یک انسان دیگر در قدم 6 و 7 از خداوند دوست مهربانم خواستیم که نواقص و کمبودهای اخلاقی ام را برطرف کند و به تواضع و فروتنی دست یافتم در قدم 8 لیست افراد حقیقی و حقوقی سازمانها و هرجاییکه به ایشان خسارت زده بودم تهیه کردم و برای تمایل به جبران خسارت دعا نمودم و آماده شدم برای قدم نهم یعنی برای اقدام عملی کردن اصل روحانی صداقت و قدم نهم

اصل روحانی صداقت و قدم نهم :

امروز درک کرده ام که بهبودی بدون صداقت بی معنی است و مهمترین اصل روحانی برنامه صداقت است از خداوند می خواهم همیشه صادق باشم و به هر بهایی فقط راستگو باشم بهترین راه راستی است و وقتی من با صداقت به رفتارها و عملکردم نگاه می کنم درک می کنم که چه خسارتی زده ام و برای آزادی روح و روانم باید با جبران مافات و گذشته ام شرایط آزادی و بیداری روحانی را با صداقت مهیا نمایم

اصل روحانی فروتنی و قدم نهم :

فروتنی در قدم نهم این است که زیان خودمان را نادیده می گیریم و فقط خسارتهایی که زدیم می نویسیم و این باعث می شود کمتر به فکر رنجشهایم باشم و بیشتر به فکر جبران باشم من در مورد خودم باید سختگیر و در مورد دیگران ملاحظه کار باشم

در کتاب راهنمای کارکرد قدم در صفحه ۱۳۶ می خوانیم:

اگر ما توسط کارکرد قدم ششم و هقتم به فروتنی دست نیافته بودیم  احتمالا در هنگام جبران خسارت حق به جانب و از روی خشم عمل می کردیم و باعث خسارات جدید می شدیم تمایلی که ما بواسطه پذیرش مسئولیتهای شخصی مان کسب کرده ایم تهیه فهرست قدم هشتم را برای ما ممکن ساخت و نوشتن این فهرست به منزله آمادگی اجرایی برای کارکرد قدم نهم بود خساراتی که از لحاظ جسمی روحی روانی احساسی و عاطفی به خود وخانواده زده ام با اظهار تاسف و غصه خوردن و سرزنش خودم درست نمی شود باید بتوانم آنان را جبران کنم به طوری که از من کاملا رضایت داشته باشند باید مسولیت کارهای گذشته خودم و خطاهای امروز خودم را به پذیرم با وجدانی آگاه با خساراتم برخورد کنم که اگر خسارت جدیدی می زنم و جدان درد بگیرم و نگویم حقش بود اشکالی هم نداره اگر تعهد و راستگویی در وجود من باشد خطا کردن مشکل است اگر تعهد در بهبودی نباشد نمی توانم ادامه دهم مسیر بهبودی را جبران خسارت به صورتی که متعهد به آن باشم مرا در فرایند مداوم تغییر قرار می دهد چرا که هر خسارتی را می بایست جبران کنم بنا بر این به خودی خود از زدن خسارت به خود به خانواده و به دیگران اجتناب می کنم و این به معنی تغییر است قدم نهم یک تعهد مداوم است و هرگاه اشتباه کنیم باید اقرار کنیم و جبران خسارت کنیم جبران خسارت یعنی تعهد من به بهبودی

در کتاب چگونگی عملکرد امده است که امکان دارد به قدم قبلی نیاز به تسلیم عمیق تری در برنامه داریم زیرا در هر قدم نسبت به قدم قبلی احساس تعهد ومسولیت پذیری نیاز است تا تسلیم اصول وبرنامه شویم به سمت رشد وبهبودی حرکت کنیم

در قدم نهم جهت انجام جبران خسارت و مسولیت خطیر نیاز به تسلیمی عمیق تر نسبت به اصول وبرنامه داریم عدم اعتماد به نیروی برتر می توانند شک در ما را افزایش دهد و اما و اگر های ما را بابت انجام جبران خسارت افزایش دهد اگر هنوز سهم و نقش خود را در رنجش ها در نیاورده باشیم سریعا دیگران را مقصر حادثه می دانیم و از جبران خسارت سر باز می زنیم و یا حتی فکر می کنیم قربانی سوء استفاده دیگران شدیم اگر قدم هفتم را خوب کار نکرده باشیم  متوجه خسارت های عاطفی و احساسی به دیگران نخواهیم شد و این باعث می شود خسارت های کمتری را لیست کنیم و…

اعتقاد و باور وایمان به خداوند در زندگی ما کار ساز است خداوند به اندازه باور وایمان ما کمک می کند هرچه بیشتر باشد بهتر برای جبران خسارت ترس و توقع را باید از خودمان دور کنیم تا با دید واز آماده هر نوع پیشامد از طرف های مقابل باشم برای جبران خسارت به خداوند تکیه کنم تا مراقبت کند مرا به یاد بیاورم لطف خداوند را در طول زندگی ام دعا کنم که خداوند ایمان و باورم را زیاد کند و مرا در مسیر درست هدایت کند

ترسها و توقعات :

  • ترس داریم مبادا نبخشند
  • ترس داریم بخواهند آبروی ما را ببرند
  • ترس داریم مبادا غرور ما شکسته شود
  • ترس داریم مقابل دیگران خورد شویم

توقع داریم :

  • همه چیز خوب تمام شود
  • همه ما را ببخشند
  • همه به قطع مصرف ما بنگرند و بخاطر آن ما را ببخشند
  • دیگران ما را درک کنند و…

عکس العمل دیگران نباید برای من مهم باشد :

عکس العمل دیگران اگر به علت کج رفتاری من در جبران خسارت  باشد مهم است چون گاهی وقت ها من رفتارم برای جبران خسارت غلط است و باید سریعا متوجه شوم و انرا درست کنم اما من نباید عکس العمل دیگران را پیش گویی کنیم و یا انتظار داشته باشیم عکس العمل دیگران مطابق میل من باشد همیشه قرار نیست دیگران ما را به راحتی ببخشند و با ما به مهربانی رفتار کنند ما با پرهیز از خود محوری به دیگران حق می دهیم اما سعی می کنیم و تلاش می کنیم با جبران رودرو و مستقیم به انها برسانیم که مایل به اصلاح و تغییر هستیم و خواهان جبران ضرر و زیان انها هستیم حتی اگر برخورد انها با ما بد و بر خلاف میل ما باشد باز هم ما باید جبران خسارت کنیم ما هرگز نباید شرط کنیم که اگر دیگران مرا ببخشند من هم جبران خسارت خواهم کرد بلکه ما بدون توجه به نتیجه حاصله به جبران خسارت می پردازیم و دعا می کنیم و صبر می کنیم تا لحظه بخشش فرا برسد  اما همیشه به دیگران حق می دهیم  که ما را نبخشند اصل روحانی فروتنی و تواضح به من در قدم نهم می گوید که افتاده باش و کارت را مشروط به عکس العمل دیگران قرار نده تو جبران کن و راه هایی منطقی جبران خسارت را برو و از تلاش خود خسته نشو ولی صبر کن و برای عقیده و عکس العمل دیگران حق قائل شو با اینکه دیگران با تو به سردی یا خشم رفتار کردند  باز فروتن باش و دلسرد نشو که گاهی وقت ها دیگران به وسیله واکنش های ما  ما را خواهند بخشید اما اگر فروتن و پذیرش نداشته باشیم و سریع با رفتار دلسردانه دیگران از کوره در رویم و واکنش تندی ابراز کنیم آنها هیچگاه ما را نخواهند بخشید و راه بخشش را خواهیم بست

ادامه گام نهم :

چطور خود را اصلاح کنم و چگونه تغییراتی می باید درمن بوجود بیاید تا به بروز خسارت جدید منجر نشود یکسری از خصوصیات رفتاری اخلاقی من رفتار های اجباری است که منجر به خسارت به دیگران خصوصا کسانی که به من نزدیکتر هستند می شوند

مثل : بد اخلاقی غرور  خودخواهی بدقولی  سوءذهن  بدبینی و… این نواقص باعث خسارت به خودم و دیگران می شود برای اصلاح نیاز است تا این گونه رفتارم را خوب ببینم و بشناسم و تغییر دهم

در ابتدا لازم است تا ما در رشد روحانی که در فراینده جبران خسارت تجربه کردیم را نیز تشخیص دهیم خود مشغولی  خود محوری و ترس ها مربوط به بیماری هستند که بیشترین ثاثیر منفی را بر روی روحانیت ما می گذاردتخفیف وتقلیل این اجرا مطمنا باعث می شود تا بهبودی ما رشد و نمو کند دوم این که روبه رو شدن مستقیم با اشخاص برای جبران خسارت قدمی بزرگ در سفر روحانی ما خواهد بود

  • دیگران را برای رفتار خودم سرزنش نکنم
  • بر روی خواسته هایم اصرار نکنم
  • نیاز دیگران را در نظر بگیرم
  • مسئولیت زندگی و اعمالم را بپذیریم
  • اعتراض و انتقاد پذیر باشم و در برابر آنها واکنشی از روی بیماری و خشم انجام ندهم
  • تعهد و صمیمیت بیشتری نسبت به اطرافیانم نشان دهم
  • گفتارم نیک پسندیده مؤدبانه و محترمانه باشد  ( عفت کلام )
  • روابطم را بازنگری کنم که مورد سوء استفاده قرار نگیرم و از کسی سوء استفاده ننمایم
  • اشتباهات و خطاهای خود را تشخیص داده بپذیرم  اقرار کنم و مسئولیت جبران آن را بعهده بگیرم
  • بهترین سعی و بیشترین کوشش خود را بنمایم تا اصول روحانی قدم های قبلی را در تمام امور زندگی به اجراء بگذارم

کلیات اصلاح رفتارهایم مشخص است و جزئیات مربوط به هر فرد بنا به موقعیت او و نحوه خسارت هایم به وی تفاوت دارد یکایک روابطم بنا به موقعیت رابطه ام با او متفاوت است :

  • خانواده اقوام دوستان همکاران همسایگان اجتماع

آمادگی روحانی :

ممکن است بعضی از ما برای جبران بعضی از خسارت خود تا کنون آمادگی کامل روحی را پیدا نکرده باشیم و یا حداقل آمادگی نسبی را چون نگران عواقب و واکنش طرف مقابل هستیم  ولی برای بدست آوردن این آمادگی تمایل داریم و برای بدست آوردن آن از خداوند کمک می طلبیم  مهم تمایل ما است که آن را داریم و به طور حتم زمان مناسب آن فرا خواهد رسید از لحاظ روحانی یعنی اعتماد کردن به خداوند  ارتباط معنوی با خدا داشتن و خواست خدا را انجام دادند آمادگی برای جبران خسارت اعتماد کردن به برنامه و راهنما خداوند است و این اعتماد باور باعث شهامت و فروتنی لازم می شود آمادگی روحانی یعنی ارتباط معنوی باخداوند و تن دادن به خواست او و خسارت نزدن مجدد و پرهیز از خسارات همان آمادگی روحانی می باشد آری  آگاهی و بینشی حقیقی که تا کنون از بیماری اعتیاد و اصول بهبودی و رهایی پیدا نموده ایم و اصول روحانی قدم های قبل  آنقدر مرا تسلیم نموده است که به مشورت راهنمایمان جبران خسارت ها را بدون کم و کاست انجام دهیم و نتایج آنها را به هر شکلی که باشد بپذیریم آمادگی روحانی برای چنین جبران خسارت هایی را می توان از دو منظر نگاه کرد :

  • داشتن توشه و ابزار روحانی برای اقدام نمودن و وارد عمل شدن به جبران خسارت
  • انجام این گونه جبران خسارت ها بدون چشم داشت و بدون توقعی برای خودمان چه در حال و چه در آینده

اقداماتی جهت بیشتر شدن آمادگی روحانی :

دعا کردن روبرو شدن با مشکلات  تمرین قدم های ششم و هفتم  تمرین تواضع و فروتنی  ارتباط با نیروی برتر تمرین اصول خسارت کوچک کم هزینه برای جبران تلاش برای رسیدن به رشد مالی   تغیر رفتارهای قدیمی تکرار روزانه اصول روحانی قدم سوم  مشورت و استفاده از تجارب راهنما و اعضای که جبران را انجام داده اند

  • فراگیری و تمرین اصول روحانی قدم های قبلی
  • تکرار و تجدید تصمیم خود برای سپردن از اراده و زندگی مان به خداوند
  • پرهیز از پیش بینی حاصل کار و توقع از برآورده شدن نتیجه دلخواه
  • یافتن نقش خود در روابط خسارت آمیز و پذیرفتن تقصیرات و خطاهای خود
  • ترس ها و موانع کارکرد این قدم این قدم را بشناسیم و بر آنها غلبه نماییم
  • تهیه لیست افراد خسارت دیده
  • داشتن برنامه و نظم برای جبران
  • دعا و درخواست کمک و راهنمایی از خداوند به جهت کسب آمادگی و وارد شدن صداقت و فروتنی مورد نیاز

رابطه خسارت آمیز ما با کسی که او هم ما را آزار داده است دو حالت دارد :

  • ابتدا شرایط صدمه زدن او را خودمان فراهم نموده ایم و سپس ما تلافی کرده ایم ( خسارت زده ایم )
  • ابتدا به طرف مقابل خسارت یا صدمه ای وارد ساخته ایم و او نیز در مقابل به ما آزاری رسانده یا صدمه ای زده است

بیشتر جبران خسارت هایمان به کسانی است که به طریقی به ما خسارت وارد کرده اند

مثل : نزدیکان دوستان وهمکارانمان  اما با کارکردن صادقانه این قدم متوجه شدیم که در این خساراتی که به ما زده شده است ما خودمان نیز بیشتر اوقات آنها را با خساراتی که زده ایم تحریک کرده ایم و آنها نیز مقابله به مثل کرده آگاهانه و یا از روی ناآگاهی آنها نیز به ما خساراتی وارد کرده اند

مسئله مهم در این قدم این است که ما نقش خودمان را در این خسارات پیدا کنیم و کارها و آسیب هایی را که خودمان زده ایم  شناسایی کنیم و خساراتی را که دیگران به ما  زده اند  صادقانه و با فروتنی از خساراتی که خودمان مسبب آنها بوده ایم جدا کنیم  ما باید نقش خودمان را در آن شرایط پیداکنیم

اگرما بیشتر مایل به جبران خسارت مستقیم هستیم  برای نقشی است که خودمان در آن ماجرا داشتیم و بخاطر رهایی مان می خواهیم جبران خسارت کنیم ما از روی اجبار و ناچاری  هرگز جبران خسارت های ناقص  ضمنی و دو پهلو نمی زنیم و همچنین جبران خسارت را برای رفع و رجوع هم انجام نمی دهیم روند جبران خسارت ما از دل تغییرات و رشد روحانی ما سرچشمه می گیرد

پس ما باید به آن رشد روحانی برسیم و باید بر روی هدف روحانی خود متمرکز باشیم و بدون در نظر گرفتن این که آیا شخص مقابل هم به خاطرخساراتی که به ما زده از ما جبران خسارت خواهدکرد و یا این که با چه عکس العملی روبرو خواهیم شد و با دست برداشتن از چرا ها و توجیه و بهانه ها و خارج شدن از پشت دیوار انکار بیماری مان  با فروتنی و شهامت وتوکل بر خداوند باید جبران خسارت خودمان رابه انجام برسانیم

سلامت روحی و روانی ما دقیق بستگی به این موضوع دارد که تا چه اندازه می توانیم کسانی را که با اعمال و رفتارشان به نحوی به ما خسارت و آسیب رسانده اند را ببخشیم و ما با رسیدن به این باور که ما خودمان در بیشتر خسارت هایی که خورده ایم  مسبب بوده ایم و خودمان باعث تحریک آنها شده ایم و خودمان هم در بوجود آمدن این ناراحتی ها نقش داشته ایم کمک می کند تا افرادی را که باعث آزار و اذیت ما شده اند را ببخشیم هر چند جبران خسارت هم به ما بدهکار باشند

فقط برای امروز زمانی می توانیم به آن رشد و بیداری روحانی که برنامه نوید آن را به ما داده است برسیم که تسلیم عمیق تری داشته و مقسم عشق و بخشش خداوندی باشیم ما بخشش را در این قدم یاد گرفتیم بخشش ما را کوچک نمی کند اگر غیر از این بود خدا ما را هرگز نمی بخشید با احساس وصل بودن و همدلی و ملاطفت داشتن به این درک و فهم می رسیم که احتمالا اگر ما هم در آن شرایط نامساعد و نادرست قرار می گرفتیم  شاید بدتر از این خسارتی که خورده ایم خسارت می زدیم دیگران راهم باید درک کنیم و موقعیت آنها راهم در نظر بگیریم حال وقتی خودم به خاطرخساراتی که زده ام نیازمند بخششم  پس همین طور من هم باید ببخشم کسانی راکه شاید از روی ناراحتی و یا ناآگاهی و ندانسته خسارتی به من زده اند با راهنمایم به این نتیجه رسیدیم که بسیاری از ناراحتی ها و بدبختی های ما ناشی از ناتوانی  در بخشیدن خودمان و دیگران است این عدم توانایی در بخشیدن است که منجر به مقصر شمردن دیگران ، ندیدن نقش

خودمان و احساس کینه و نفرت به آنها می شود با بخشش و گذشت روحیه و حال و احساس بهتری بدست می آوریم پس ببخشیم به خاطر خودمان  شاید آنها لیاقت بخشیده شدن را نداشته باشند اما ما لایق آرامش هستیم از آنجایی که تمام سعی و کوششم را نموده ام تا تسلیم عمیق تری را درون خودم پرورش دهم  تمامی آنها را بخشیده ام زیرا می دانم که نقش من در هر شرایطی منفی و متاثر از بیماری اعتیاد بوده است و فقط برای جبران آن عمل می کنم و خیلی به نقش آزار دهنده او توجهی نمی کنم من هیچ‌گاه نباید فراموش نمایم که ایمان و اعتماد به خداوندی پیدا نموده ام که علیرغم آن همه خسارت وحشتناکی که زده ام مرا نجات داده و بخشیده است و من هم لازم است این روحیه و احساس بخشش گری را از او به عاریت گرفته  الگوبرداری ( احساسی  ذهنی رفتاری ) نمایم تا لذت آرامش و رهایی را احساس نمایم بخشش از بزرگان است  ( بزرگ از لحاظ شخصیتی و روحانی ) هر عملی که در جهت رشد انسانی  روحانی و اخلاقی خودمان انجام می دهیم  به یقین جبران خسارت از خودمان می باشد راه جدیدی یافته ایم ‌ ( زندگی به روش برنامه بهبودی ) هر چه در انجام اصول روحانی قدم ها  جدیت و پشتکار بیشتری از خود نشان دهیم  مطمئنا جبران خسارت بهتر و موثرتری از خود نموده ایم سعی داریم از تمام جنبه های وجودی مشخص خودمان که شامل جسم فکر روح و احساس مان است جبران خسارت نموده و با هدف  نظم و برنامه ای مشخص که با مشورت راهنمای مان انجام دهیم  آنها را اصلاح و بازسازی نماییم

  • حضور مرتب در جلسات
  • مرور قدم ها
  • مطالعه در زمینه ابعاد بیماری اعتیاد
  • رسیدگی به سلامتی و بهداشت فردی خود
  • رژیم مناسب غذایی
  • تفریحات سالم
  • رشد مالی و اجتماعی

سعی در رشد روحانی و روانی و آموزشی از جمله برنامه های عاجل و آنی و بلند مدت ما برای این که بتوانیم بهتر از خود جبران خسارت نماییم می باشد و خدمت عاشقانه و بلاعوض به دیگران در این قدم است که تمرین اصول روحانی  عشق ورزیدن برای ما آسان تر می شود آری مسئولیت خساراتی را که زده ایم و همچنین مسئولیت جبران آنها را هم بدون در نظر گرفتن خساراتی که دیگران به ما زده اند صادقانه و با خویشتن پذیری و فروتنی پذیرفته ایم و با کمک خداوند و راهنمای مان نقش خودمان را هم در بوجود آمدن این خسارت ها پیدا کرده ایم و اگر اینک در پروسه جبران خسارت ها قراردار یم به این معناست که خسارت هایی را که زده ایم پذیرفته ایم و با فروتنی و شهامت درحال جبران کردن آنها هستیم حال سعی می کنیم که دیگر خسارتهای جدید وارد نکنم .

پذیرفتن مسئولیت خسارت هایی که زده ایم و جبران آنها یعنی در مسیر روحانی قدم ها قرارگرفتن وپذیرفتن اصول روحانی این قدم ها می باشد ‌ نپذیرفتن مسئولیت های خساراتی که زده ایم و جبران نکردن آنها یعنی کات کردن قدم نهم و این کات کردن بهبودی مان نیز هست و این بیانگر این است که قدم های قبلی راهم درست کارنکرده ایم ما باید 12  قدم را بدون کات کردن و با صداقت کامل کار کنیم فرآیند کارکردن قدم های قبلی به اضافه تجربه هایی که از جبران خسارت هایمان بدست آورده ایم و پذیرش اصول روحانی برنامه به ما کمک می کند تا صادقانه و با شهامت و فروتنی مسولیت های کارها و اعمال مان را پذیرا باشیم اما گاهی انکار ناشی از ترس سبب می شود که وسوسه شویم و از زیر بار آنها شانه خالی کنیم که باید بسیار مراقب باشیم و هر گاه در موردی دچار شک و تردید شدیم که آیا خسارت زده ایم یا خیر و آیا باید آن را جبران نماییم یا خیر  باید قبل از این که در پیله گمراهی بیافتیم سریعا موضوع را با راهنمای مان در میان بگذاریم و به افکار بیمار گونه مان اعتماد نکنیم

در این قدم زمانی فروتنی واقعی از خود نشان می دهیم :

  • مسئولیت خساراتی که زده ایم را با تمام وجود بپذیریم
  • تمام سعی مان را بکار می بندیم که آنها را جبران نماییم

در صورت انجام دو قسمت فوق بدون عذر و بهانه ما را از عواید و منافع حاصل فروتنی این قدم بهره مند می سازد این سوال میزان فروتنی ما را نشان می دهد هر عملی یه عکس العمل دارد  :

تمام خساراتی را که به دیگران زده ایم به علت بی خیالی و عدم آگاهی از خسارت بود که انجام می دادیم وقتی قدم ها را کار می کنیم متوجه می شویم که خسارتی که زده ایم چه دردی دارد و هدف قدم ۹ خساراتی که از لحاظ روحی و روانی و آبرویی را که به افراد زده ایم را شناسایی کنیم ‌و خودمان را به جای طرف خسارت دیده بگذاریم تا برای مان روشن شود که خسارت چقدر عمیق بوده و این امر را با فروتنی به پذیریم و به فهم مان در مواقع مشابه تولید خسارت و تولید رنجشش و کینه برای دیگران نکنیم  از خسارات احساسی عاطفی و حیثیتی غافل نباشیم و آنها را کاملا جدی بگیریم در اثر کارکرد نسبتا کامل قدم ها و نگاهی صادقانه  منصفانه و روشن بینانه به روابط مان  میزان آگاهی مان از خساراتی که زده ایم باضح تر و آشکارتر می شود

هر بار که قدم ها را کار می کنیم و درک و فهم از مفهوم قدم ها بیشتر و به روز تر         می شود  میزان آگاهی از کمیت و کیفیت خسارات مان افزایش می یابد

انتقاد و اعتراض دیگران هم ما را از نحوه خسارت زدنمان آگاه می سازد هر وقت خودمان را جای طرف مقابل می گذاریم و از زندگی با خودمان که چقدر آزار دهنده بود  آگاهی می یابیم و متوجه می شویم که چقدر به آنها خسارت زده ایم بی ملاحظگی و خود خواهی ما هیچ گاه اجازه نداده که به نیازها احساسات و نظرات اطرافیانمان توجه نماییم حال که از پیله های خودمحوری و خودپسندی تا حدودی فروتن شده ایم می بینیم که یک چنین روش زندگی چقدر خسارت آمیز و آزار دهنده بوده است اکنون تلاش می کنیم با تغییر رفتار گفتار  احساس و افکارمان  روز به روز  فروتنی و تواضع را پیشه کنیم تا خسارت  صدمه و آزاردهنده نباشیم هر چه بیشتر از اثرات مخرب اراده شخصی خودمان و نقش خود محورانه خودمان در روابطی که باعث خسارت شده ایم  آگاهی می یابیم و مسئولیت آنها را می پذیریم و سعی در جبران اصلاح و ترمیم آنها می نماییم  فروتنی مان افزایش می یابد و به بیداری روح  آرامش  امنیت و رضایت آن نزدیک تر می شویم تجربه حاصل نگرش واقع بینانه به وقایع است  حال هر چه نگاه مان به زندگی ( چه در گذشته و چه حال ) باضح تر واقع بینانه و صادقانه تر می شود  میزان و شدت خساراتی که به دیگران زده ایم ،برایمان آشکارتر می گردد خودمان را بطور روزانه در انجام امور فوق مسئول و متعهد می دانیم و در این راه از خداوند طلب کمک و راهنمایی می کنیم

خدمت به دیگران و مایه گذاشتن از خود در قدم نهم :

از طریق ترمیم روابط خسارت بار گذشته خود به دیگران ایجاد روابط جدید با زیربنای صداقت و عشق ایثار و فداکاری در انجام جبران خسارت اختصاص قسمتی از وقت و اوقات فراغت خود برای خدمت به دیگران و نیز انتقال تجربه خود به آنها مسئولیت پذیری در تمام قسمت های زندگی تعهد پذیری نسبت به قول و قرار خود با دیگران شرکت در جلسات و مشارکت کردن و حضور

در جلسات قدم طرق مختلفی هستند که ما می توانیم به دیگران خدمت کنیم :

با ایجاد روابطی سالم که اخلاقی انسانی  قانونی و متعادل باشد هر چه در روابط مان از منافع و چشم داشت های مادی و نفسانی  چشم پوشی کنیم حق و حقوق دیگران را رعایت نماییم  از آنها سوء استفاده نکنیم نیازها احساسات و نظرات شان را در نظر بگیریم و به آنها فرصت اشتباه و زندگی را بدهیم  مطمئنا به ایشان خدمت کرده ایم ما باید تلاش کنیم که علاوه بر رشد و تعالی خود  از تجربه نیرو و امید خودمان به دیگران نیز انتقال دهیم تا مسیر زندگی را برای آنها نیز هموارتر گردد عشق بلاعوض که آرمانی روحانی است  بهترین خدمتی است که می توانیم به دیگران مبذول نماییم ‌ شناخت و رعایت حد و حدود خودمان و خویشتن پذیری  بهترین خدمتی است که غیر مستقیم به دیگران ارائه می کنیم

  • زندگی می کنیم و اجازه می دهیم دیگران هم زندگی کنند
  • ما در حق کسی خدایی نمی کنیم و اجازه می دهیم خداوند برای دیگران خدایی بکنند

وقتی که احساس بخشیده شدن را تجربه کنیم می توانیم ارزش بخشیدن دیگران را نیز درک کنیم این باعث به وجود امدن انگیزه در ما برای تمرین اصول روحانی بخشش تا سرحد امکان می شود تا به رسمیت شناختن خودمان به عنوان یک انسان این ظرفیت را به ما می دهد تا دیگران را ببخشیم و دیگر مثل گذشته در حال قضاوت دائم نباشیم شک و ظن ما نسبت به دیگران محدود و کم می شود و دیگران اگر شرایط طبق دلخواه و در کنترل ما نباشند اولین احساس ما این خواهد بود وقتی ما بخشش می کنیم قبل از هر چیز عزت نفس پیدا می کنیم و خود را جزئی از انسانیت می دانیم احساس می کنیم که ما هم دارای روح بزرگی هستیم و می توانیم بخشنده باشیم و ارزش والایی داشته باشیم از نگرانی و حرص و جوش خوردن رها می شویم با نیروی برتر بهتر ارتباط برقرار می کنیم  انرژی بیهوده مصرف نمی کنیم با بخشش است که ما به قابلیت های خود پی می بریم و از افکار منفی رها و صاحب آرامش و نشاط می شویم مرور قدم ۵ در این خصوص ما را بسیار کمک می کند بخشندگی از صفات خداوند است  با این مدرک و دلیل که ما را با تمام خساراتی که ببار آورده ایم و ناهنجاری های شخصیتی مان عفو نمود و بخشید با این کار زندگی را به ما هدیه کرد و کرامت  عظمت و سخاوت ما را به نمایش گذاشت انجام اصل روحانی بخشش برایمان پیامدهای بزرگی همچون عزت نفس اعتماد به نفس بیداری روح و روان  بزرگی و رشد شخصیت متانت  آرامش  امنیت و شادی واقعی را به همراه دارد در اکثر روابطمان اگر با بیماری روحی و شخصیتی کسی مواجه شده ایم واکنش منفی از خود بروز نداده ایم و در بسیاری از موارد که مورد سوء استفاده و آزار قرار گرفته ایم  گذشت و بخشندگی نشان داده و فقط به نقش  مسئولیت و تعهدات خود توجه داشته ایم روحیه بخشندگی سبب می شود احساس تفاوت مان با دیگران از بین برود بار سنگین خود برتر بینی یا خودکمتر بینی را بر زمین بگذاریم در کنار دیگران احساس امنیت و آرامش نماییم و بسیاری از ترس های اجتماعی عاطفی مالی و جنسی مان برطرف شود خود مشغولی ناشی از کینه ها و رنجش ها  قضاوت و پیش داوری هایم خفیف تر می شود هر قسمت از زندگیمان که این اصل روحانی را به اجراء گذاشته ایم  نتیجه مثبتی چون سبکی و بزرگی  روحی را کسب کرده ایم

ما خودمان را هم بخشیده ایم :

ما خود را به خاطر تمام خطاها و اشتباهات مان که ناشی از بیماری اعتیاد و عجز و ناتوانی ما را در برابر این بیماری بوده بخشیده ایم زیرا با قبول و پذیرش واقعیت شخصیتی خود با تمام مشخصات اعم از نواقص و کمبودها و توانایی ها و این که ما ذاتا انسان بدی نیستیم  خود را بخشیده و من بعد سعی در تغییر و عدم تکرار رفتارهای گذشته را داریم خودمان را به خاطر انسان بودنمان بخشیده ایم چرا که انسان جایزالخطاست و بدلیل نا آگاهی و بی تجربگی مرتکب اعمالی منفی و مخرب شده ایم اکنون می بینیم که با آگاهی و قدرتی که ناشی از حضور نیروی برتر مان است را کسب کرده ایم  قابلیت و توانایی زندگی  کردنی را دارا هستیم که هم خودمان و هم دیگران از آن بهره مند شده و لذت ببریم متوجه شده ایم که می توانیم به عنوان یک انسان  فردی مثبت و سازنده باشیم و روابطی سالم و منطقی با دیگران برقرار سازیم پس دلیلی برای محاکمه  سرزنش و نبخشیدن خودمان نداریم

الان می توانیم با ابزار های برنامه و اصول نجات بخش روحانی آن جبران مافات و خسارات نماییم و از لذت آن که ناشی از تسویه حساب و از زیر بار دین دیگران در آمدن است را به نحو احسن ببریم امروز سعی داریم به گوهر وجودمان بها دهیم و هر کاری که از دستمان برمی آید تا لذت  شادی  آرامش  امنیت و رضایت خاطر را وارد جسم و روح مان نماییم را انجام دهیم

احساس ما هنگام جبران خسارت :

زیباترین و با ارزشترین احساس مان هنگام جبران خسارت های مان  احساس همدلی و همدردی و یکی بودن با شخص خسارت دیده بود احساس شکرگزاری از خداوند بابت دیدن برق رضایت درچشمان طرف مقابل و پس از آن احساس رهایی و آزادی  رهایی از احساس گناه و خجالت و عذاب و جدان که سال ها باخود حمل کرده بودیم دیگر اشتغال فکری نداریم  و از عذاب وجدان نجات پیدا کرده ایم و از آن احساس های بد که مدتها با خودمان حمل می کردیم رها شده ایم مسئولیت پذیری را کاملا حس می کنیم همین طور حال کسانی را که به ما خسارت زده بودند و جالب این که با جبران خسارت کردن های مان آنها را هم قلبأ می بخشیدیم دیگر منتظر نیستیم که کسی هم باید و حتم از ما جبران خسارت بکنند طعم بهبودی را بعد از هر جبران خسارتی کاملا حس می کنیم خوشحالیم که قدم های مان را با کمک خداوند و مشورت با راهنمای مان به درستی و با صداقت و شهامت کار می کنیم در زمان جبران خسارت فروتنی را کاملا حس می کنیم و صداقت را می بینیم و شهامت را می فهمیم و باورمان برای ادامه راه مان بهتر و قوی تر می شود آموختیم که هر کاری که انجام می دهیم چه مثبت و چه منفی ، نتیجه آن را خواهیم دید با جبران خسارت به یک نشاط و آرامش خاص و غیر قابل توصیف رسیدیم و مهمتر از همه این که یاد گرفتیم گذشت داشته باشم و دیگر خسارت نزنیم دلی را نشکنیم و رابطه ای را بخاطر خود خواهی و خود محوری مان خراب نکنیم نقش خودمان را در کارهای مان ببینیم و مسئولیت اعمال مان را بپذیریم و در هرحالی که هستیم مشورت کرده و کار درست را انجام دهیم احساس آرامشی که ناشی از یافتن خود حقیقی و غریزمان است احساس کردیم برای اولین بار اقدام به حرکتی کرده ایم که شاید به ظاهر تلخ و عجیب است  ولی اطمینان داشتیم که نتیجه ای شیرین و مثبت را به همراه دارد احساس غروری موجه داشتیم که خداوند چقدر زیبا می تواند ما را بزرگ و با عزت نماید آموختیم که تا نبخشیدیم بخشیده نمی شویم تا غرورمان را زیر پا نگذاریم متواضع و فروتن نمی شویم  آرامش و امنیت هنگامی در وجودمان شکل می گیرد که اشتباهات خودمان را بپذیریم  اقرار کنیم و جبران نماییم تا هنگامی که درک نکنیم درک نمی شویم تا زمانی که دینمان را ادا نسازیم  احساس امنیت نمی کنیم آموختیم که آرامش در احساس یکسانی و خدمت به مردم و جامعه است

حرکت به جلو :

اکثر ما دریافته ایم که تمرکز بر روی هر مورد جبران خسارت پس از انجام آن به ما کمک زیادی خواهد کرد اکثر ما این کار از طریق نوشتن احساس خود هنگام جبران خسارت و اینکه چه چیزهایی از این تجربه آموخته ایم انجام می دهیم به نطر می رسد که آزادی بهترین کلمه برای تعریف ماهیت قدم نه باشد و این قدم در مجموع به ما رهایی از احساس خجالت و گناه تقلیل وسوسه و خود مشغولی  و افزایش توانایی در ستایش محیط و مسائل اطراف را عطا می کن ما دیگر کمتر از طرف خودمان و بواسطه اعمالمان تحلیل می رویم واز پای در می آئیم و می توانیم روابط کاملتر و پربارتری داشته باشیم دیگر می توانیم در اتاقی مملو از آدم باشیم بدون اینکه سعی کنیم کل اتاق را کنترل کنیم و بر روی تمام صحبتهای آن اتاق تسلط داشته باشیم ما دیگر گذشته خود بخصوص اعتیادمان را به عنوان یک دوره تاریک و سیاه که می خواهیم فراموش کنیم به حساب نمی آوریم بلکه به آن به چشم یک معدن طلا از تجربه ای که تمایل داریم آن را جهت کمک به بهبودی دیگران با ایشان در میان بگذاریم  نگاه می کنیم دیگر در زندگی به آن چیزهایی که نداریم فکر نمی کنیم و در عوض برای هدایایی که هرروز دریافت می کنیم سپاسگزار هستیم ما می دانیم جهت حفظ این آزادی لازم است تا چیزهایی را که در قدمهای قبلی آموخته ایم به طور مداوم بکار گیریم قدم ده ابزار لازم این کار را به ما خواهد داد…

خلاصه قدم نهم :

بطور مستقیم و هر جا که امکان داشت از این افراد جبران خسارت کردیم  مگر در مواردی که اجرای این امر به ایشان یا دیگری لطمه بزند

  • این قدم را نباید پشت گوش انداخت زیرا در غیر این صورت مثل این است که در برنامه خود جایی برای لغزش ذخیره کرده باشیم
  • به نظر می رسد که غرور ترس  تعلل و کار امروز را به فردا افکندن  اغلب در این راه  موانع صعب العبوری هستند و سد راه پیشرفت و رشد می شوند
  • موقع شناسی یکی از نکات مهم این قدم است  ما باید در وقت مناسب جبران خسارت کنیم ، جز در مواردی که انجام آن صدمات بیشتری به بار آورد
  • باید از به میان کشاندن پای شخص ثالث یا رفتن زمان مصرف که شاید مایل نباشند نامی از آنها برده شود خودداری کنیم
  • ما جبران خسارت را برای خودمان انجام می دهیم
  • ما می پذیریم که اعمال خودمان باعث بوجود آمدن دید و طرز تلقی منفی ما بوده است
  • گاهی اوقات تنها جبران خسارتی که می توانیم انجام دهیم این است که پاک بمانیم ما آن را به خودمان و عزیزان مان مدیونیم
  • گاه تنها راه جبران خسارت خدمت به جامعه است
  • ما اکنون کمتر مردم را تهدیدی برای امنیت خود می دانیم
  • احساس امنیت واقعی جای درد جسمی و سردرگمی روحی را که در گذشته احساس می کردیم  گرفته است
  • ما با افرادی که به آنها صدمه زده ایم با فروتنی و حوصله روبرو می شویم زیرا آنها رنج و عذاب زیادی کشیده اند
  • در جبران خسارت ایمان و شجاعت فراوانی صرف می شود که نتیجه آن رشد روحانی بیشتر است
  • ما به تهیه ترازنامه شخصی خود ادامه دادیم و هرگاه در اشتباه بودیم سریعا به آن اقرار کردیم

از طرق کارکرد نه قدم قبلی زندگی ما به شکل هیجان انگیزی و ورای انتظارات اولیه ما تغییر کرده است صداقت فروتنی  و توجه به دیگران نزد ما بیشتر شده  و ترس  خودخواهی و رنجش ما تخفیف یافته است اما ضمانتی وجود ندارد که تغییراتی حتی اینچنین عمق و ژرفت  دائمی نیز باشند چون ما بیماریی به نام اعتیاد داریم و همیشه امکان این وجود دارد که دوباره مثل گذشته شویم بهبودی هزینه خاص خود را دارد  مراقبت خاص ما را می طلبد …

ما باید به انجام کارهایی که تاکنون برای بهبودی خود انجام داده ایم ادامه دهیم ما باید به صادق بودن ادامه دهیم  باید اعتماد و ایمان داشته باشیم باید به اعمال و عکس العمل هایمان توجه داشته باشیم  و ارزیابی کنیم که آنها چگونه به نفع یا ضرر ما عمل می کنند ما همچنین باید متوجه باشیم که اعمالمان بر دیگران چگونه تأثیر می گذارد و وقتی که تأثیر آنها منفی یا مضر است سریعا نسبت به پذیرش مسئولیتمان و جبران صدمه ای که زده ایم اقدام کنیم خلاصه اینکه باید به نوشتن ترازنامه شخصی خود ادامه دهیم و هرگاه در اشتباه بودیم سریعا به آن اقرار کنیم.