درباره ما

 کمپ ترک اعتیاد خط خورشید ، دارای مجوز رسمی از سازمان بهزیستی استان یزد متشکل از تیم بهبودی که شامل پزشک، روانشناس، مشاور، کارشناس ارشد اعتیاد و مددیار خانواده میباشد.

این مجموعه همکاری گسترده‌ای را با مراجع ذیصلاح، شرکت‌ها و ارگان‌های دولتی داشته و اکنون در تلاش است تا با بالا بردن سطح کیفی و کمی این همکاری خود را هرچه بیشتر به جامعه و همچنین افرادی که نیازمند این گونه خدمات هستند معرفی نماید.

واقعیت این است که اعتیاد به مصرف مواد مخدر و محرک محدود نمی شود وعدم توانایی معتاد در کنترل و مصرف مواد، یکی از علائم بیماری اعتیاد است. اعتیاد یک بیماری چند بعدی است و فراتر از یک بیماری جسمی. بیماری اعتیاد یک بیماری جسمی، عاطفی، ذهنی، رفتاری و معنوی است.

روش درمانی مرکز «یک برنامه مشارکتی بهبودی گروهی، از ناخوشی اعتیاد و عوارض روانی، معنوی، عاطفی و فکری آن، با استفاده از گروههای همتا، به کار گیری فلسفه 12 قدمی و بهره گیری از مکانیزم گروه شبه خانواده است که به بازسازی ساختار شخصیت کاذب فرد معتاد از طریق آموزش اصول و مهارت های زندگی فردی و اجتماعی می پردازد. این روش به عنوان الگویی بومی در طبقه بندی روش های درمانی غیر دارویی قرار دارد که به شکل پرهیز از مصرف هرگونه ماده مخدر صورت می گیرد.

سخن مدیریت

جناب طالعی

بنیانگذار و مدیر مجموعه خط خورشید

بیماری اعتیاد چیست؟!

ما معتادان به علت نا آگاهی از شرایط و وضعیت خود و انکار و خود فریبی درباره مشکلی که با آن دست به گریبانیم و یا داغی که به عنوان معتاد بر پیشانی ما خورده است کسانی هستیم که در سکوت رنج می بریم و کسی از رنج ما آگاه نیست
اعتیاد یک مسئله اخلاقی نیست کسانی که معتاد می شوند افرادی سست عنصر و بی اراده و یا از لحاظ اخلاقی فاسد نیستند چنین برداشت نادرستی سبب می شود تا بسیاری از ما معتادان نتوانیم درخواست کمک کنیم و از اینکه معتادیم احساس شرمساری کنیم کاری که هیچ نتیجه مثبتی به همراه ندارد.

معتادان به علت شرمندگی خشم و عذابی که می کشند نیاز به حمایت دارند نه چیز دیگری که حال آنها را نسبت به خودشان بدتر کند.

اعتیاد یک بیماری اصلی و مزمن است که در مدارهای پاداش انگیزه و حافظه و دیگر اجزاء مربوطه مغز اختلال ایجاد می کند این اختلال ها به ایجاد ویژگی های جسمی و روانی و اجتماعی و روحی در انسان منجر می شود و بروز چنین حالت هایی سبب می شود که وی برای دستیابی به پاداش (لذت) یا تسکین به مصرف ماده مخدر یا انجام رفتاری مخرب و ویرانگر روی آورد.

علائم  بارز اعتیاد:  مختل شدن کنترل رفتار، میل شدید به مصرف و ناتوانی در پاک ماندن مداوم و کاهش قدرت شناخت مشکلات رفتاری و مناسبات و ارتباط با دیگران است
در واقع همان زمانی که (لذت) مواد مخدر را تجربه کردیم وارد چرخه اعتیاد شدیم که به مراحل وسوسه ناسلامت عقل ویار مقاومت بدن نا امیدی و انتهای خط رسیدیم.

بعد از آشنایی با بیماری اعتیاد برداشت ما از این بیماری فقط به قطع مصرف نمی انجامد چرا که با یادگیری و بازنگری در خود به این واقعیت خواهیم رسید که دلیل اعتیاد ما عدم قبول واقعیت و درست کنار نیامدن با زندگی و مغز معیوب می باشد که چهت پاک ماندن مداوم خود این عوامل را باید بررسی کنیم.

برای مفهوم بیماری اعتیاد تعریف ثابتی وجود ندارد اما می توان گفت اصل بیماری خلاء روحی است.
بیماری اعتیاد نیرویی است که مرا به تکرار عادتها سوق می دهد جادوگری است که به اشکال مختلف زندگی مرا تحت تاثیر قرار می دهد و به شیوه ها و اشکال مختلف خود را نشان می دهد
زیر بنای بیماری اعتیاد مثلث خود محوری است (رنجش.ترس.عصبانیت) و آن چیزی که باعث شد بترسم و مصرف کنم (استفاده از نواقص).
بیماری اعتیاد همان نیمه تاریک وجودمان است.
بیماری اعتیاد نگداشته تا از رشد روحانی احساسی و فکری بهره مند شویم.
بیماری اعتیاد خلاء درونی و روحانی است که با انواع و اقسام موارد پر کردین و بدترین و ماندگار ترین آنها مواد مخدر بود که همه آنها وصله های ناجور بودند چون جنس خلاء از خداوند است
هر نوع کمبودی و در نهایت کمبود خداوند.

همانطور که در مقاله باورهای غلط در مورد اعتیاد اشاره شد
باورهای نادرست درباره اعتیاد و ترک مواد مخدر اثرات جبران ناپذیری در جامعه دارد و زندگی افراد زیادی را به خطر می‌اندازد که اگر آگاهی داشتند هیچ گاه به مصرف این مواد روی نمی‌آوردند باید اگاهی خود و اطرافیان را نسبت به اعتیاد بالا برده و به افرادی درگیر نیز کمک کنیم تا شاهد جامعه ای سالم باشیم

(( مرکز ترک اعتیاد خط خورشید با ایجاد محیطی آرام و بهره گیری از متخصصین این امر سعی دارد قدمی برای پیشگیری و بهبودی بردارد ))

هیچکس نمی خواد معتاد باشه اگه به یه معتاد بگی معتاد ممکنه خودش هم ناراحت بشه و بگه همین فردا اگر بخواهم می گذارم کنار بعد که میگی خوب بذار کنار میگه :خب نمی خوام بگذارم کنار چون هنوز مصرف لذت داره معتاد هم خودش رو معتاد نمیدونه چه برسه به اینکه یه آدم سالم تصور کنه که یه روز معتاد می شه همه ما فکر می کنیم که با بقیه فرق داریم.

عشقمون ارتباطمون با خدا درس خوندنمون و هوشمون با بقیه فرق داره اینجاست که می گوییم مصرف ماهم فقط برای تفننه نه برای معتاد شدن ما چیزی به اسم مصرف تفننی نداریم مرز بین مصرف و اعتیاد یه مرز دریایی است خیلی از معتادهای کشور ادعا کردن که ما معتاد نیستیم و داریم تفننی مصرف می کنیم علت هم این است اینها فکر می کنند دارند کنترل شده مصرف می کنند اما مدت هاست که اومدن تو مرز اعتیاد و خودشون خبر ندارن بعضی مواد مثل هروئین و کراک و شیشه اصلا مصرف تفننی درموردشون معنی نداره و از همون اول مصرف کننده ها مستقیم معتاد میشن‌ تحقیقات نشون داده کسانی که هرماده ای رو سال ها مصرف کردن یه جورایی بهش معتاد شدن اگه بگردیم ببینیم ایا یه آدم سالم و موفق پیدا می کنیم که تو مصرف تفننی ماده ای باشه؟

ج:کسی پیدا نمی شه فرد معتاد منتظره تا همه کارکرداش از بین بره و به آخر خط برسه تا بفهمه واقعا معتاده و داره نابود می شه
معتاد نمیدونه کی دقیقا معتاد میشه و کی تخریبش اونقدر زیاد میشه که بخواد کنار بذاره معمولا تا تهدیدی در کار نباشه نمی خواد کنار بذاره معمولا میگه: هنوز اونقدر وضعم خراب نشده بخوام ترک کنم من که کارتن خواب نشدم.

این افراد زمانی به درمان مراجعه میکنن که نه پول دارن، نه شغل نه حمایت خانوادگی و نه توان حل مشکل در اون زمان دیگه خیلی دیر شده تازه میخوان سریع هم ترک کنن تناقض اینجاست که درمان توان روحی و جسمی زیادی میخواد اما اینا دیگه همه توانشون رو از دست دادن و درمان براشون خیلی سخت و گاهی غیر ممکنه شاید کسانی رو پیدا کنیم که الان مصرف میکنن و هنوز داغون نشدن اما یادمون باشه هر مصرفی یه زمان طلایی داره و بعد از یه مدت همون فرد رو اگه دوباره بری سراغش میبینیم که کاملا داغون شده ما همیشه آدم هایی را که تازه مصرف مواد را شروع کردنند می بینیم و فکر می کنیم تا آخرش همین شکلی می مانند اما مطمئنا چندسال بعد دیگه از پا دراومدن مصرف هرقدر هم کم باشه نشونه ضعف اون آدمه آدما اگه توانمند باشند و شخصیت قوی داشته باشند هیچ وقت مصرف نمی کنند بعضی مصرف کننده ها مواد را نشانه مرد بودن خلاف بودن قدرت و بزرگی میدونن اما پشت داستان همون ضعفه است که پنهون است.

آیا اعتیاد درمان میشه؟!

بله اما نتیجه درمان اصلا رضایت بخش نیست در طول یک سال شاید بشه از بین ۱۰۰معتاد ۱۰نفر رو پاک نگه داشت اما بقیه عود می کنن پس درمان در بهترین شرایط هم منجر به بهبود بیماری نمیشه پس با چه جراتی یه نفر مواد مصرف میکنه که اگه یه روزی معتاد شد بتونه ترک کنه؟
مشکل دو جاست یکی اینکه میگه من هیچ وقت اون معتاده نمیشم و دوم اینکه میگه من اونقدر زورم زیاده که کمر هرچی اعتیاده میشکنم نمی دونه روزی میرسه که کم کم تمام نیروهاشو مواد میگیره و دیگه نمیتونه با اون اراده ای که قبلا از خودش سراغ داشت ترک کند.

یادمون باشه تریاک هیچ بیماری رو درمان نمیکنه

اما میشه از اون توی لابراتوار کارخونه داروسازی داروهای مسکن استخراج کرد که همون داروها هم برای ما بهبود یافته ها هیچ فایده ای ندارد.

ورزش خیلی مفیده برای پیشگیری از اعتیاد هم لازمه اما کافی نیست همین که کسی شیشه رو نشناسه و دوستش بهش اصرار کنه که بیا تجربه کن برای یه عمر اعتیاد کافیه در اون شرایط اون ورزش تخصصی چه کمکی بهش میکنه؟ آیا دانشش زیاد شده؟ آیا مهارت دوست یابی و نه گفتنش تقویت شده؟ نه هیچ تغییری نکرده همونطور که به دانشجو واکسینه نشده به ورزشکار هم اگه باورهای غلط داشته باشه ممکنه معتاد بشه انگار بگیم کسی نمیتونه سر یه ورزشکار کلاه بذاره یا ورزشکار تصادف نمیکنه.

اینا دو مقوله متفاوت هستند

     هر چند شنیدیم ورزش دشمن اعتياده اما همونطور که گفتیم فرد ورزشکار باید بینش درستی داشته باشه وگرنه زور عضلانی چیزی به درکش از خطر اعتیاد اضافه نمیکنه وقتی یه خانواده آبرومند به مرکز ترک اعتیاد میاد و اظهار میکنه ما تو خانوادمون سیگاری هم نداریم چه برسه به معتاد همه این خانواده ها از وجود فرزند معتادشون شوکه شدن این جوونا درست در بزنگاه ها مثل ورود به دبیرستان یا دانشگاه به حال خود رها شدن اونا اکثرا دوستانی مصرف کننده داشتن و چند بار برای تفنن مواد مصرف کردن یه خانواده متشکل از پدر و مادری که خودشون خوبن خیلی خانواده مناسبیه اما داشتن یه فرزند سالم شروط دیگه ای داره اینجاست که جایگاه واکسن فرهنگی فرزندپروری بیش از پیش مشخص میشه.

همنشین تو از تو به باید ((این مسأله از همه عوامل دیگه مهم تره))

میشه گفت کسی که با فرد معتاد رفت و آمد داره به احتمال خیلی زیاد معتاد میشه دوستی با این افراد باعث میشه در شرایط خاصی مثل غم سوگ یا اصرار دوستانه برای فقط یه تجربه بیماری مسری اعتیاد به ما هم سرایت کنه فرد با اولین مصرف میبینه اتفاق خاصی نیفتاد و ترسش میریزه و بعد با دل و جرات بیشتری مصرف میکنه واقعا فشار دوستان رو نباید نادیده گرفت حضور در هر جمعی خواسته یا ناخواسته انسان رو شبیه اونا میکنه معمولا این تغییرات به مرور زمان اتفاق میوفته و خود فرد متوجه اون نمیشه همه فکر میکنن یه مرد مو فرفری کاپشن چرم سبیل از بنا گوش در رفته و پاشنه خوابیده تو محل پرسه میزنه و وقتی به جوونا میرسه میگه: بفرما آقا پسر بفرما هروئين این سناریوی تکراری فیلمای آبکیه مواد اصلا از چنین آدمی به ما تعارف نمیشه پیشنهاد دهنده چون چهره دوستانه ای داره مقبول میفته ما ممکنه از یه آدم خلاف و پیشنهاداش بترسیم اما هرگز از پیشنهاد یه دوست که مثل ما بازی میکنه لباس میپوشه و فکر میکنه نمیترسیم کافیه بگه من این مواد رو مصرف کردم و مشکلی نداره اونجاست که به راحتی اعتماد میکنیم.

هر کس میخواد راجع به اعتیاد صحبت کنه

میگه: اگه جوونا شغل داشته باشن و بتونن راحت ازدواج کنن سرگرم میشن و سراغ اعتیاد نمیرن خب قطعا داشتن شغل و همسر خوب برای پیشرفت آدما خوبه اما شرط کافی نیست.

شغل به تنهایی نمیتونه عامل محافظ باشه

بالعكس بعضی مشاغل خودشون عامل خطر هستن در مشاغل کارگری ساده رانندگی نگهبانی کادر بیمارستانی مشاغل با ساعات خواب نامنظم و پر استرس اعتیاد شایع تره اکثر معتادا بعد از پیدا کردن کار به علت مشکلات روحی و روانی و عوارض مصرف از کار اخراج میشن.

در مورد ازدواج هم کارشناسان معتقدن، به معتاد باید یه سال بدون داروی کمکی پاک باشه تا فکر ازدواج کنه کسی که هنوز رفتارهای نادرست و نسنجیده داره چطور میتونه یه زندگی زناشویی یا به محیط کار منظم رو اداره کنه؟ قطعا با کوچکترین استرس دوباره به مصرف مواد را از سر خواهد گرفت.

معمولا فقرا به علت مشکلات زندگی و پولدارها به علت تجربه کردن همه انواع لذت گرفتار اعتیاد میشن.

اعتیاد به مواد مخدر

ماده مخدر کمیکال چیست؟!

در سال 1388 دختری از اسرائیل وارد ایران شد و با خود ماده اصلی سازنده کمیکال یعنی مراسوئیت را به همراه داشت (مراسوئیت یا بنزای نقش ماده مخدر شیشه را ایفا می کند).

مواد کمیکال با سبزی مریم گلی یا سولیا (یک نوع ماده روان گردان است که ممکن است مصرف کننده را زامبی کند) پخته و مصرف می‌شود. کسی قبلا کمیکال را به این نام نمی‌شناخت
در چند سال اخیر مواد مخدری به نام آپولو کوئین و آواتا که نشانه‌ای از کانابیس بر روی آن نبود وارد ایران شد و با بسته بندی‌های زیبا و خاص به دست مشتری می‌رسید زمانی که دیدند مورد استقبال واقع شد مراسوئیت را وارد کردند که بعد از آن کمیکال شکل گرفت از آنجایی که کمیکال از انواع مخدر روانگردان است آن را به نام ماریجوانای صنعتی نیز می‌شناسند اما فرق آن با ماریجوانای طبیعی در این است که نوع طبیعی آن از گیاه شاهدانه بدست می‌آید و دارای ماده THC است که خاصیت روانگردانی دارد اما نمونه صنعتی آن به مراتب تأثیرات بسیار شدیدتری دارد و بالطبع مضرات بیشتری برای مصرف کننده به همراه دارد.

مواد مخدر کمیکال بیشتر توسط چه کسانی مصرف می‌شود؟

ماده مخدر کمیکال توسط افراد در رده‌های سنی مختلف استفاده می‌شود اما متاسفانه این ماده مخدر به دلیل ارزان و در دسترس بودن در بین جوانان 18 تا 25 سال مصرف بالایی دارد این افراد دلایل و بهانه‌های زیادی برای مصرف خود می‌آورند از جمله:

سرخوشی . احساس توانمندی . حس کنجکاوی . داشتن آرامش . داشتن خلق و خوی بهتر

مصرف کنندگان ماده مخدر کمیکال معمولا آن را به صورت سیگار و یا اسپری کمیکال در مهمانی‌ها و دورهمی‌های شبانه استفاده می‌کنند. مرسوم است در مهمانی‌ها و حین استفاده از این ماده مخدر موسیقی سایکدلیک (نوعی از موسیقی است که از سبک‌های موسیقی برگرفته از فرهنگ روانگردان گفته می‌شود که می‌کوشد تجربه سایکدلیک ناشی از مصرف روانگردان را بازآفرینی کرده یا بهبود ببخشد) پخش شود که آن هم دلیلی است که جوانان بیشتر به سمت مصرف ماده مخدر کمیکال می‌روند.

فاز کمیکال چیست؟!

افراد مختلف مقدار و مدت زمان مصرفشان با هم متفاوت است و بدن آن‌ها بسته به این دو عامل واکنش‌های متفاوتی نشان می‌دهد که به آن فاز کمیکال می‌گویند. بدیهی است که هر چه مقدار و مدت زمان مصرف بیشتر باشد عوارض آن هم بیشتر خواهد بود.

عوارض کمیکال :

ماده‌ مخدر کمیکال به صورت اسپری و سیگار مورد استفاده قرار می‌گیرد. بسیاری به اشتباه فکر می‌کنند که این ماده عوارضی ندارد اما مصرف یک بار ماده مخدر کمیکال مانند مواد مخدر دیگر صنعتی موجب وابستگی و اعتیاد به آن خواهد شد و در دراز مدت تاثیرات مخربی به همراه دارد حتی مصرف این ماده شیمیایی جدید فرد را به کمای کوتاه مدت 10 تا 15 دقیقه‌ای می‌برد و خطر مرگ در اثر مصرف آن زیاد است. گفته شده خواب پس از مصرف کمیکال بسیار لذت‌بخش است و پس از هوشیاری فرد مصرف‌کننده دوباره به فکر تهیه و مصرف مجدد آن است چرا که عدم مصرف می‌تواند افت فشار خون و تشنج را در فرد منجر شود. اگر مصرف مخدر کمیکال طولانی و دائمی باشد ممکن است در بدن فرد باعث تغییرات ژنتیکی شود و تمایلات مردانه و زنانه را از فرد مصرف‌کننده بگیرد و در مردانی که این ماده مخدر را مصرف می‌کنند هیچ گاه بچه‌دار نمی‌شوند.

عوارض مصرف کمیکال (کوتاه مدت):

سرگیجه . حالت تهوع . توهم دیداری و شنیداری . سفر در مکان و زمان . احساس سرخوشی . خنده‌های زیاد . زندگی را آرام دیدن . شل شدن اعضا بدن . خواب‌های کوتاه و بریده‌ بریده     عدم تعادل در صحبت و رفتار فیزیکی . صحبت‌های نا به‌ جا . افزایش فشار خون

عوارض مصرف کمیکال (بلند مدت):

کاهش قدرت حافظه . اختلال در به خاطر آوردن خاطرات و وقایع . کاهش قدرت عکس‌العمل افراد . اختلالات روانی . انزوا . عدم مسئولیت‌پذیری . کاهش روابط اجتماعی

   اعتیاد و سوءمصرف مواد یکی از ریشه دارترین و پیچیده ترین مسائل اجتماعی جوامع امروز می باشد و همچنین مواد مخدر به عنوان سیستمی هوشمند و فعال افراد را در سنین جنسیت مشاغل تحصیلات متفاوت و با فرهنگ­های بومی و شهری گوناگون به سوی خود جذب می کند که گستره ای جهانی پیدا کرده است که در حال حاضر جهان در کنار بحران تهدید بمب اتمی بحران نابودی محیط زیست بحران فقر جامعه شاهد بحران اعتیاد نیز میباشد مسئله ای که میلیونها زندگی را ویران و سرمایه های عظیم ملی را صرف مبارزه یا جبران صدمات ناشی از آن می نماید و از همه مهمتر مانع جدی برای برنامه ها و تصمیم های توسعه در این جوامع به شمار می آید به سخنی دیگر نتیجه مبارزه نادرست با معضل مواد مخدر و نیز اصرار بر سیاستهای شکست خورده برای مقابله با آن در اکثر کشورهای جهان مشکالتی نظیر پیدایش و افزایش زمینه های جرم و جنایت فراهم آمدن سودهای نجومی برای قاچاقچیان مواد مخدر شیوع بیماری های خطرناک عفونی چون ایدز و هپاتیت بین معتادان و از آنها به سایر مردم و…را به بار آورده است بنابراین این مسئله اجتماعی آثار زیانبار جسمانی روانی خانوادگی، اقتصادی و اخلاقی را به دنبال داشته است قرار گرفتن در مسیر اصلی قاچاق مواد مخدر، برخورداری از جمعیتی جوان، کیفیت در حال گذار جامعه و تحولات و بی ثباتی­های ناشی از آن، ما را در برابر صدمات مواد مخدر آسیب­پذیر ساخته است.

 

 (( آمارهای رسمی حکایت از شیوع فراینده­ی اعتیاد در کشور ما در دو دهه­ ی اخیر دارد ))

(( متاسفاته طبق آمار بالاترین شیوع اعتیاد با 2/8 % متعلق به کشور ایران می­ باشد؛ این در حالی است که میانگین شیوع اعتیاد در دنیا 0/4 است و این میزان در اروپا 0/7 ))

براساس پژوهش­های انجام شده، عواملی نظیر عزت نفس، مهارتهای بین فردی، برقراری ارتباط مطلوب، تعیین هدف، تصمیم گیری، حل مسئله و تعیین و شناسایی ارزشهای فردی در پیشگیری و یا کاهش انواع ناهنجاری های رفتاری و اختلالات روانی افراد (از مشکلات شایع در مددجویان وابسته به مواد مخدر) نقش مؤثری دارند.

بررسی تطبیقی قدمهای دوازده گانه(( گروه معتادان گمنام یا  AA)) با اصول و تعالیم اسلامی

مقدمه:

اصلی ترين مشکل معتادان بعد از ترک فیزیکی احساس ناامنی پوچی و خلاء ناشی از ترک مواد مخدر است انجمن به وسيله کمک درمانی يک معتاد به معتاد ديگر و در اختیار گذاشتن تجربه ها سعی در پر کردن اين خلاء ها دارد پس شايد امروزه یکی از راههای موثر برای نجات دادن ميليون ها نفر انسان گرفتار در دام اعتياد آشنایی با گروه انجمن باشد چراکه بسیارند کسانی که برای ترک اعتیاد متحمل هزینه های هنگفت می شوند اما به نتیجه مطلوب نمی رسند.

در حالیکه گروههای انجمن می تواند جوابگوی نیاز آنها به طور مطلوب باشد ((این در حالی است که متاسفانه در حوزه های دینی و فرهنگی در کشور ما در خصوص مسئله اعتیاد برنامه های روان شناختی و آسیب ها و بهبودی یا درمان اعتیاد و اقدامات اساسی و مهمی صورت نگرفته که مجبور هستیم از فرهنگ و اصول کشورهای دیگر در این خصوص بهره بگیریم که در ادامه مقاله به محاسن و معایب انجمن معتادان گمنام پرداخته خواهد شد))

 

شعار معروف این انجمن ها اراده کن و نتیجه بگیر می باشد معروف است حتی معتادانی که اراده خود را از دست می دهند با توکل بر خداوند و قدم در مسیر دوازده گانه پاکی می توانند به کمال مطلوب دست یابند.

گروه خود یاری انجمن (تشكيلاتی خودگردان غيرانتفاعی بین المللی و انجمنی برخواسته از بطن اجتماع می باشد كه با هدف بهبودی معتادان توسط افراد نجات یافته از دام اعتیاد فعالیت می کند اعضای انجمن چگونگی زندگی بدون مواد مخدر را از يكديگر ياد گرفته و سعی می کنند به تدریج از عوارض اعتياد در زندگیشان بکاهند این گروهها سالهای اخیر به طور وسیع در تمام کشورهای جهان گسترش یافته است این گروهها فاقد درمانگر بوده و خود معتادان آنها را اداره می کنند.
  (( انجمن هيچ شرط و شروطى ندارد به هيچ سازمانى وابسته نیست هیچ حق عضويتى ندارد و با هيچ سازمان سياسى مذهبى و يا انتظامى در ارتباط نیست ))

همه معتادانی که تمایل به پاک شدن از اعتیادشان داشته باشند می توانند بدون در نظر گرفتن سن نژاد جنسیت و یا اعتقادات مذهبی به صورت کاملا گمنام و رایگان در آن شرکت کنند روش کار این گروه ها معمولا پذیرش حقایق با تاکید بر صراحت و صداقت می باشد کسانی که به هر دلیل انگیزه کافی برای ترک پیدا کرده اند در سایه شبکه حمایتی این گروها از شرکت در آن سود می برند هر یک از اعضای گروه با کمک راهنما با کار کردن مرحله به مرحله روی قدم های دوازده گانه و در عین حال حمایت گروهی و با مرور مکرر عوارض دردناک مصرف مواد و سودمندیهای ترک آن و ارائه پند و اندرزهای مستقیم توسط اعضا سعی در دستیابی به پاکی طولانی مدت می کند در این ارتباط گفته می شود که در تمامی مذاهب دو چیز مشترک وجود دارد: از یک طرف احساس یک ناراحتی درونی و دیگری رهایی از این ناراحتی احساس ناراحتی این است که حس می کنیم در وجود ما یک عیب و نقصی است که از آن آرامش نداریم رهایی این است که احساس می کنیم هر گاه با قدرتی مافوق خود ارتباط حاصل کنیم از این ناراحتی نجات خواهیم یافت در گروهای انجمن هم این دو مسئله مطرح است و باعث ایجاد گروه و طی کردن قدمهای دوازده گانه می شود قدمهایی که درباره مولفه ها و سازه هایی است که دین را تشکیل می دهند و حیات دینی را محقق می سازند.

 

بنابراین به طور کلی ساختار اصلی دین و قدمهای گروه های انجمن در مقوله های ذیل خلاصه می شود:

نگرش ویژه به جهان، سوق دادن اراده و اختیار انسان ها در مسیر حقیقی.
اعتقاد به هدایتگر برتر، مفاهیم رستگاری و قانون اخلاقی.
نادیده نگرفتن خطاهای انجام شده جبران خسارت های وارده مراقبه و محاسبه اعمال و کمک به همنوعان.
امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: برترین معرفت شناخت انسان نسبت به خویشتن است.

محور قدم های گروهای انجمن فضایل اخلاقی است که تمایل به چنین فضایلی موکدا در دین مبین اسلام توصیه می گردد و طریق هدایت از همین موارد می گذرد این فضایل جنبه الهی دارد و فرد معتادی که مسلوب الاراده گردیده را به فرد عاشق تسلیم و عاشق تسلیم و هدایت شده مبدل می گرداند که نه تنها به زندگی طبیعی باز می گردد بلکه حتی از گذشته اش هم پایبندتر و مقیدتر به اصول اخلاقی می شود او که مطرود جامعه بود حال مانند یک فرد عادی مورد توجه و محبت دیگران قرار می گیرد از این رو اگر چه در انجمن نامی از دین برده نشود ولی محور قدم های آن اصول اساسی و عمومی دینداری است و با تاکید بر این اصول فرد بی اراده و معتاد را دارای اراده و قدرت برای ترک اعتیاد می سازد بدین ترتیب فرد معتاد پس از پیوستن به گروه اتجمن که تمایل وی را برای رها ساختنش از قید اسارت و وابستگی به مواد نشان می دهد.

 

در قدم اول :
با خودشناسی مواجه می شود که در واقع اعتراف و پذیرش عجز در مقابل اعتیاد است این قدم وی را از حالت تدافعی و موضع جنگ وگریز با اعتیاد که توان و انرژی اش را به هدر می دهد بیرون می آورد.

در قدم دوم :
با خداشناسی متوجه می شود که نیرویی ما فوقی از تمام نیروها و مشکلات از هر نوع و شکل که باشد وجود دارد و با رجوع به آن می تواند مشکل خود را که کمبود قدرت است را حل نماید پس در این قدم شناخت خداوند به صورت نیروی برتر خود را نشان می دهد که نواقص وی را از بین می برد.

در قدم سوم:

شناخت خداوند به اعتماد به خداوند مبدل می گردد چرا که تصمیم می گیردکه اراده و زندگییش را به خداوند بسپارد و تسلیم او شود.

در قدم چهارم:

ابزار لازم جهت شناخت خود و اطلاعات مورد نیاز برای دوست داشتن خود را به فرد نشان می دهد این قدم جلودار و به وجود آورنده دوره جدید بهبودی وی است و با اطلاعتی که در قدم چهارم به دست می آورد برای کار کردن قدم های پنجم، ششم، هفتم، هشتم و نهم استفاده می کند.

در قدم پنجم:

فرد معتادخداوند را امین خود دانسته و خطاهایش را نزد خداوند اقرار می کند چرا که او ستارالعیوب است.

در قدم ششم:

خود را به او واگذار می کند تا نواقص شخصیتش را برطرف کند زیرا از طریق خودشناسی به عجز خود پی می برد و خودشناسی وی را به خدا شناسی رهنمون می سازد حال وی این آمادگی را دارد که او نواقص شخصیتی اش را برطرف سازد.

در قدم هفتم:

علاوه بر نواقص شخصیتی کمبودهای اخلاقیش را هم با او در میان گذاشته تا آنها را رفع گرداند زیرا در طریق خداشناسی و تسلیم خدا شدن باید از این عیوب پاک و مبرا شود بنابراین در این قدم فرد معتاد بر روی تسلیم اعتماد و ایمان صبر و فروتنی تمرکز می کند بنابراین برای حصول موفقیت در خویشتن شناسی که مقدمه خدا شناسی است و بسیاری از مشکلاتی که انسان را از بین می برد شخص باید ابتدا دامن همت بر کمر بندد و از روی حقیقت جویی به تجزیه و تحلیل احوال درونی خود که با اغفال خود و دیگران واقعیت عوض نمی شود و کسی از این راه به کمال و سعادت هرراه شود مراحل کمال را یک شبه طی کند و به مقصد موعود برسد بلکه همچون پله های نردبان یکی پس از دیگری طی کرد بر این اساس دربر این اساس در این نوشتار سعی بر این داریم که عامل نجات بخش در رسیدن به پاکی و کمال را در قدم های دوازده گانه بررسی و انطباق آنها را با تعالیم دینی و اسلامی تحلیل نماییم و به افراد معتاد که اراده شان مسلوب شده است اثبات کند که می توانند با تکیه بر مرجعی که مافوق تمامی قدرتهاست از عادات رذیله خود دور شده و به پاکی محض برسند و توجه به یگانه مرجع حقیقی عالم نه تنها داروی شفابخش معتادان بلکه برای هر مخلوقی سودمند است و سعادت حقیقی انسان را تضمین می کند پس هدف این مقاله در واقع پاسخگویی به این سوال است که آیا قدم های دوازده گانه گروه با تعالیم دینی و دستورات دین اسلام منطبق است و اینکه این قدم ها چگونه می تواند حیات فرد را تحقق بخشد.

در قدم هشتم و نهم و دهم:

دانستن حقیقت دنیا و آخرت محور برخی از قدم ها مانند قدم هشتم و نهم است که فرد معتاد درصدد جبران خسارت از افراد خسارت دیده بر می آید جبران خسارت مسئله ای است که هم به دنیا مربوط می شود و هم به عقبی زیرا برخی خسارات را در دنیا می توان جبران کرد اما برخی خسارات موکول به آخرت می شوند پس اگر کسی حقیقت دنیا و یا فراتر از آن حقیقت آخرت را درک کند در صدد جبران خسارت برآمده و بی تفاوت  نمی ماند این مسئله به نوعی با قدم دهم هم در ارتباط است زیرا تهیه ترازنامه مسئله ای است که در دنیا اتفاق می افتد اما اثرات آن هم در دنیاست و هم در عقبی و بر اساس تعالیم اسلامی :
( موتوا قبل ان تموتوا ) ما خود به حساب مان رسیدگی کنیم قبل از آنکه در آخرت به حسابمان رسیدگی گردد پس تا کسی دنیا و عقبی را درک نکرده باشد هیچ وقت نسبت به اعمال و رفتارش بی تفاوت نخواهد بود.

در قدم یازدهم:
خواهان رابطه آگاهانه با خداوند می شود زیرا مقدمات این رابطه را که رفع نواقص شخصیتی و کمبودهای اخلاقی بود( در قدم های قبل فراهم کرده و شایسته ارتباط و ارتقاء رابطه با خداوند شده است و دیگر فقط او را طلب می کند.

در قدم دوازدهم:

سعی می کند که دست دیگران را هم بگیرد و مانع سقوط دیگران شود یعنی اصول دوازده گانه را در زندگی خود اجرا کرده و به دیگران هم می آموزد چرا که حال شایستگی این را دارد که دیگران را هدایت کند در واقع این قدم عشق بالشرط است یعنی تجلی عشق در تصفیه باطن فرد معتاد که با توجه و عنایت خالق متعال هدایت یافت التهاب عجیبی در قلب او ظاهر می شود به خیانات و جنایات گذشته نفس خود واقف گشته،همواره در اضطراب و التهاب است این اضطراب و التهاب نمی گذارد که او به غیر حق مانوس شود بر این اساس بررسی و مطالعه تطبیقی قدم های دوازده گانه با دستورات دین مبین اسلان ما را بدین نتیجه رهنمون می سازد که محورهای اصلی این قدم ها که مبتنی بر خودشناسی توبه توکل تسلیم اقرار به گناه وفای به عهد جبران خسارت و … است خواسته یا ناخواسته منطبق بر اصول و تعالیم اسلامی است هر چند که انجمن یک سازمان مذهبی نیست و نماینده مکتب اعتقادی خاصی نمی باشد.

تاملی بر اصول اجتماعی انجمن دوازده قدمی

مقدمه:

امروزه جوامع مختلف با تأثر از بحران‌های زندگی ماشینی شاهد شکل گیری و رواج روز افزون جنبش‌های نوپدید دینی و ناهمسو با دین به همراه شعارهای معنوی و عرفانی هستند پدید آمدن فرقه‌های معنوی شبه عرفانی متعدد و اخذ و اقتباس برخی از محتواهای دینی و حتی ادعای همسویی با آموزه‌های دینی از جانب موسسان آنها منجر به ایجاد ابهام و سرگردانی از ناحيه افراد پاییند به آموزه‌های اسلامی نسبت به صحت اين ادعاها گردیده است. از این‌رو شناخت لغزشگاه‌ها و تشخیص معنویت‌های نوپدید ضروری است معنویت‌های نوپدید از نظر گونه شناسی و مبتنی بر جهت گیری رفتاری در شش دسته جادویی. ورزشی. هنری درمانی جنسی و روان شناختی قابل توصیفند که از این میان آیین‌های درمانگرا گسترده ترین و مشهورترین شاخه از آیین‌های عرفانی به شمار می‌آیند یکی از معنویت‌های نوپدید که در راستای درمان معضل‌های اخلاقی و اجتماعی و اختلال‌های روانی گام بر می‌دارند انجمن‌های دوازده قدمی هستند.

نخستین بار در سال ۱۹۳۵ میلادی در آمریکا انجمن الکلی‌های گمنام (( AA )) با هدف بهبودی الکلی‌هایی که سرانجامی جز مرگ نداشتند توسط دو مسیحی آمریکایی بیل ویلسون و روبرت اسمیت تأسیس شد.
سپس با فاصله کمی انجمن معتادان گمنام با نام اختصاری (( NA )) در سال ۱۹۵۳ میلادی شروع به‌کار کرد پایگاه جهانی انگلیسی (( NA )) تاکنون با اقتباس از روش الکلی‌های گمنام در زمینه انواع اعتیاد ناهنجاری‌ها بیماری‌ها مشکلات عاطفی و رفتاری و نظیر آنها بیش از ۳۰۰ انجمن مختلف دوازده قدمی به وجودآمده است همه انجمن‌های گمنام به‌طور گسترده اصول و رهنمودهای مشابهی را دنبال کرده و بهبودی از طریق کارکرد 12 قدم را پیشنهاد می‌نماید. اعضای انجمن‌ها رهایی خود را با به‌کارگیری ۱۲ قدم بهبودی که یک سیر و سلوک معنوی درونی است و در برنامه با نام فلسفه يا برنامه دوازده قدمی شناخته می‌شود به‌دست می‌آورند. محور کلیدی این سازمان در این است که با تمرکز بر اصلی ترین معضل‌های اجتماعی که آنها را بیماری می‌پندارد و توجه به مبتلایانی که ضعیف ترین و تأثیر پذیرترین افراد جامعه‌اند اعتماد و توجه آنها را جلب کرده و تحت برنامه های خود در می آورند و با ارائه آموزه‌های معنوی و اصول روحانی و مشورت‌هایی جهت زندگی ‏ درست در تلاش است با تغییر دادن روش زندگی افراد و نگرش آنها به زندگی درمان روحی تحقق یابد و با التزام عملی به قدم‌های معنوی و سنت‌های دوازده گانه بیمار همواره در سیر بهبودی قدم بردارد.

بنابراین هدف درمانی منحصر در ترک اعتیاد نیست

با مطالعه تاریخچه شکل گیری انجمن و مشاهده عملکرد آن با چنین پرسش‌هایی روبه‌رو می‌شویم که اندیشه‌های زیربنانی برنامه‌های انجمن چیست؟ قدم‌ها و سنت‌های انجمن در پی چه چیزی‌اند و چرا انجمن اعضایش را به رعایت آنها ملزم می‌کند؟
چه اغراضی در پشت برنامه‌ها و اصول انجمن نهفته است؟
آموزه‌های برخواسته از سنت‌های دوازده گانه چه نسبتی با تعالیم اسلامی دارند؟
ج: به‌نظر می‌رسد یکی از اساسی ترین محورهای زمینه ساز برای تحقق اهداف مکاتب و اعضای آن با قرار دادن قوانین درون سازمانی است با یک مطالعه سطحی می‌توان عصاره اين قوانین را در چهار سنت انجمن مشاهده کرد که این چهار سنت مشتمل بر چهار اصل اجتماعی به نام اتحاد تمایل مسائل بیرونی و گمنامی است که تحقق اهداف هر مکتبی را آسان تر می‌سازند از این رو تحلیل و بررسی ابعاد این اصل‌ها نقش بسزایی در شناخت ابعاد اجتماعی این عرفان نوپدید و مقابله با اهداف درون برنامه‌ای آن دارد. جستار حاضر در صدد است به پرسش از نسبت ۴ اصل ذکر شده با آموزه های دینی و هدف آنها در برنامه ۱۲ گانه انجمن پاسخ علمی و مستدل ارائه دهد و به آسیب شناسی علمی دینی و اجتماعی باورهای این جنبش نو پدید بپردازد.

یک: سنت ها

سنت‌های انجمن‌های دوازده قدمی در سال ۱۹۴۶ میلادی پس از کش و قوسهای فراوانی که انجمن الکلی‌های گمنام را تهدید به نابودی می‌کرد به وجود آمدند. سنت‌ها چارچوب پایداری برای اداره انجمن هستند و انجمن ممکن است بیشتر از قدم‌ها به‌خاطر سنت هایش به یاد بیایند زیرا سنت‌ها آن را از قربانی شدن منافع باز داشته‌اند تفاوت اصلی سنت‌ها با قدم‌ها در اين است که سنت‌ها اصول گروهی و مجموعه ای هستند تا گروه و انجمن حفظ شود و قدم‌ها اصول فردی و شخصی هستند تا شخصیت و باور فرد ساخته شود از این رو اکثر سنت‌ها دارای ماهیت اجتماعی هستند از آنجا که سنت‌های دوازده گانه از مهم‌ترین افکار زیربنایی و به منزله باورهای کلامی انجمن‌های گمنام هستند به‌نظر می‌رسد بررسی و ارزیابی نظری و عملی آنها با رویکرد دینی و اجتماعی اولویت دارد گرچه افراد بسیاری در ایران و جهان زیر نظر این برنامه وارد چرخه درمان می‌شوند و با نگرش اولی تعارضی میان آموزه‌های انجمن و تعالیم دینی نمی‌یابیم. پژوهش پیش رو از میان سنت‌های دوازده گانه سنت اول سوم دهم و دوازدهم را برگزیده و به تبیین و تحلیل چهار اصل برگرفته از آنها می‌پردازد (اتحاد تمایل مسائل بیرونی و گمنامی) زیرا می‌توان عصاره قوانین اجتماعی انجمن را در اين چهار سنت مشاهده کرد. این تحقیق اصول اجتماعی را در دو دسته اجتماع پذیر و اجتماع گریز تقسیم بندی نموده و مورد واکاوی قرار می‌دهد.

دوم: اصول اجتماع پذیر (اصل اتحاد)

اصل متن سنت اول چنین است: (منافع مشترک ما باید در رأس قرار گیرد بهبودی شخصی به اتحاد اعضای انجمن بستگی دارد)

مفهوم محوری این اصل لزوم ایجاد اتحاد و همبستگی است. سنت نخست بیانگر آن است که بقای معتاد بستگی به بقای گروه و انجمن دارد و بقای انجمن بستگی به اتحاد و تلاش برای منافع مشترک دارد و الا انجمن از هم پاشیده شده و فرد نابود می‌شود هم گروه برای فرد با ارزش است و هم فرد برای گروه کسی که عضویت فعالانه خود را در این گروه ادامه ندهد با راه پر مخاطره‌ای روبه‌رو می‌شود اعضاء برای بقای خود محتاج پشتیبانی انجمن هستند و انجمن برای بقای خود محتاج پشتیبانی اعضاست حفظ منافع مشترک در گرو وحدت است و وحدت در نتیجه همکاری اعضاء و نیز نحوه ارتباط و معاشرت آنها حاصل می‌شود وحدت در جلسات به‌معنای اطمینان دسته جمعی به اصول روحانی و نیروی برتر است زیرا هرچه اعتماد بیشتر باشد روحيه تسلیم و پذیرش و تعهد تقویت می‌شود و گذشتن از منافع شخصی آسان تر است.

مقایسه با آموزه‌های اسلامی همسو:

ممکن است در نگاه نخست گمان شود اصل اتحاد و مشارکت به خودی خود موافق با آموزه‌های دینی است چنانکه حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند:         (( اتفاق در آنچه که از حق میل ندارید از تفرقه در آنچه از باطل دوست دارید بهتر است ملازم با جماعت باشید و از تفرقه اجتناب کنید ))
چنانکه در یافته‌های اخلاقی روانشناختی نیز وابستگی به گروه هم گرایی و در نظر گرفتن منافع مشترک از شاخصه‌های روان‌شناختی شخص اخلاقی شناخته شده‌اند.
ولی باید گفت: با توجه به اینکه انجمن تأکید بر فداکردن منافع فردی در مقابل منافع جمعی که همان مصالح انجمن است می‌کند به نظر می‌رسند این اتحاد و مشارکت خودشکنی و ذلت فردی را نشانه گرفته است این سنت از معتاد می‌خواهد خود را در درجه دوم قرار دهد و گروه را بر خود و خواسته‌های شخصی اش مقدم کند یعنی به مفهوم فروتتی و خدمت بلاعوض ملتزم باشد.

کتب انجمن می گویند:  (( هر یک از اعضاء فقط جزء کوچکی از کل است لذا انجمن باید به حیات خود ادامه دهد و الا اکثر اعضاء خواهند مُرد یا مراحل را کار کنید يا بمیرید ))
هرچه اعتماد به انجمن بیشتر باشد روحیه تسلیم و پذیرش تقویت می‌شود و گذشتن از منافع شخصی آسان تر است تسلیم و فروتی و مقدم کردن دیگران در اینجا به‌معنای تواضع و ایثار و از خود گذشتگی یاد شده که در آموزه‌های اسلامی نیست بلکه ذلت و خودشکنی و سکوت و دم فروبستن و بی تفاوتی را به بار می‌آورد که در دین اسلام شدیدا نکوهیده و مذموم است در تطبیق مصادیق نباید میان ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها یعنی میان ذلت و تواضع و میان ایثار و خود شکنی و خود کم بینی خلط کرد.

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: (( چقدر زشت است که مومن علاقه‌ای داشته باشد که او را ذلیل کند ))

این نوع از فروتتی برگرفته از تصوف و تواضع مسیحیت است به سفارش آیین مسیحیت نباید در مقابل کسی که برخورد ناشایستی نموده هیچ عکس العملی نشان داد و باید به دوست و دشمن محبت کرد و این نشان از تواضع کامل است اجرای عملی اين مکانیزم در نفس انسان به شکلی است که نتیجه کار را بپذیرد از حقوق خود بگذرد آسیب‌ها را قبول کند و از عزت و کرامت نفس دور شود نگاه تک بعدی و تاهل و تسامح در زندگی: بسیار مضر است تسلیم و پیروی محض از دستورات از روی اجبار دور از اخلاق است زیرا عمل اخلاقی باید آگاهانه و به‌عنوان وظیفه انجام شود مشارکت سبب سکوت و توجه حضار و تشویق آنها می‌شود لذا احساس خوب رهایی از ترس و آشفتگی پیدا می‌کند ولی در واقع وجدان خود را سرکوب کرده و احساس گناه گذشته را از بین می‌برد ذلت پذیری و انجام امور منافی عزت به شدت در روایات معصومین نهی شده است و نیز حضرت علی علیه السلام مرزهای تواضع را بیان داشته‌اند : (( خوشا به حال کسی که برای خدا فروتتی کند بدون پستی و نفسش را قلیل کند بدون مسکینی و خواری )) و همچنین ایشان فرموده‌اند: (( نفست را از پستی‌ها دور کن و گرامی بدار هرچند تو را به آرزوهایت برساند )) امام صادق علیه السلام فرموده اند: ((  خداوند همه چیز را به بنده مومن واگذار کرده به جز خوار کردن نفسش  ))

(( اين انجمن‌ها بر پایه معنویت‌های درمانگر بنا شده‌اند و نقطه آغازین شکل گیری آنها به کمتر از یک صدسال گذشته می‌رسد ))

سوم: هدف شناسی

بررسی جوانب اين اصل نشان می‌دهد که هدف از این سنت القای این معناست که تداوم بهبودی منحصر در بقاء انجمن است روح کلی حاکم بر این سنت وابسته کردن و محتاج نگه داشتن دائمی معتادان به جلسات و انجمن است و هدف از آن بقای گروه‌های تشکیل شده و تداوم عضویت اعضای گروه هاست تا همواره از حمایت‌های معرفتی و معنوی انجمن استفاده کنند بنابراین روند برنامه انجمن از اعتیاد مصرفی با رفتاری آغاز می‌شود و به اعتیاد به جلسات ختم می‌شود و مسیر بهبودی نامنتاهی و مادام العمر است زیرا روند رشد معنوی آهسته و طولانی است لذا باید برنامه‌ای هم تدوین کرد تا مشکل اعتیاد به جلسه حل شود همچنین ایجاد حس مسئولیت و تعهد پذیری و خدمت به اجتماع گرچه فی نفسه امری پسندیده و مورد سفارش دین است ولی در اینجا نه به‌خاطر کمک به معتاد و دلسوزی برای اوست بلکه سود آن عاید انجمن می‌شود و در واقع انجمن نیروهایی را تربیت می‌کند تا اهداف انجمن را به‌صورت رایگان پیاده کنند و همچنین جذب بیماران دیگر و خدمت به آنها و انتقال تجربیات به آنها از ایشان انتظار می‌رود تا دامنه فعالیت انجمن گسترش یابد این هدف ضمنی زمانی ملموس تر می‌شود که علی رغم اینکه این سنت منجر به خودشکنی و ذلت فرد می‌شود ولی انجمن چنین القاء می‌کند که هرچه کوچک بودن و ناتوانی خود را احساس کنید بیشتر در معنویت رشد می‌کنید و در واقع منجر به سلب مقاومت فرد می‌شود.

چهارم: اصل تمایل

در سنت سوم انجمن چنین آمده است: تنها لازمه عضویت تمایل به قطع مصرف می‌باشد.
بر اساس سنت فوق این اصل استخراج می‌شود که تمایل کلید اصلی و اساس بهبودی معتاد است و الا دست از عادتش بر نمی‌دارد هیچ شرط دیگری عضویت معتاد در انجمن وجود ندارد انجمن بدون دریافت حق عضویت هر کس را که تمایل به ترک مصرف دارد به عضویت می‌پذیرد و به هیچ کسی که تمایل به بهبودی دارد جواب رد داده نخواهد شد البته تمایل کلید ورود به انجمن است و برای عضویت کافی است نه برای پاک ماندن پیام انجمن آن‌قدر فراگیر است که توجه همه افراد از هر طبقه و جامعه و ملیتی را جلب می کند زیرا تضمین کننده آزادی همه اعضاست و به همه معتادان فرصت بهبودی را می‌دهد.
این سنت مانع از قضاوت زود هنگام وتصمیم گیری در مورد صلاحیت یا عدم صلاحیت شخص داوطلب برای بهبودی است حتی اگر برخی از اعضای گروه مشغول به مصرف مواد باشند شما حق قضاوت یا دخالت ندارید زیرا وی تمایل به قطع مصرف دارد.

نقد و ارزیابی و مقایسه با اصول اسلامی

چنانکه بیان شد انجمن دوازده قدمی دارای شاخه‌های متعددی است برخی از رفتارهایی که انجمن‌ها در راستای بهبودی آنها قدم برمی دارند بیماری محسوب می‌شوند مانند افسردگی و وابستگی برخی نیز قطعا جرم‌اند مصرف ماده مخدر الکل و قمار بازی اما در برخی از رفتارها نظر یکسانی وجود ندارد در ماهیت اعتیاد به مواد مخدر دو نظریه متفاوت وجود دارد برخی آن را جرم می‌دانند و برخی بیماری می‌پندارند گرچه ارزیابی تمایل باید جداگانه طبق هر یک از این دو مبنا انجام شود ولی به‌نظر می‌رسد در هر دو فرضش واگذاشتن شخص معتاد به خود خطاست اگر بپذيريم که اعتیاد یک بیماری است منوط کردن درمان به اصل تمایل مورد پذیرش نیست زیرا اجبار معتاد به درمان گرچه ممکن است مخالف قاعده تسلیط ( هر کس بر نفس خویش مسلط است ) تلقی شود چون به مقتضای این قاعده هیچ کس حق تصرف در جان او را ندارد و مالکیت ذاتی بر نفس خویش دارد ولی بر فرض پذیرش (( قرآن کریم : همدیگر را بر نیکی و پرهیزکاری یاری کنید و یا هر کس یک نفر را زنده گرداند گویا همه مردم را زنده کرده است و همچنین خود را با دستانتان به هلاکت نیفکنید و نیز قاعدحرمت اضرار به نفس و روایت هر کس صبح کند و به امور مسلمانان اهتمام نورزد از مسلمانان نیست)).

مشروعیت اجبار بر درمان با وجود عدم تمایل بیمار قابل اثبات است حتی در برخی مصادیق می‌توان حکم تکلیفی درمان بیماری که در معرض هلاکت است را وجوب دانست زیرا به وضوح حفظ نفس محترمه و حتی نفس مشرف بر هلاکت واجب است مبنای حریم خصوصی افراد و عدم جواز تجسس در ابعاد مختلف دین (فقه حقوق سیاست عرفان و… ) نیز گرچه ثابت شده و مسلم است و قلمرو وجوب نهی از منکر و امر به معروف شامل حریم شخصی افراد نمی‌شود اما مسئولیت تأمین امنیت و منافع عمومی و تقدم مصلحت عمومی بر حریم خصوصی جلوگیری از گسترش فساد اجتماعی دلیل قاطعی بر جواز تجسس از مجرمان و مختل کنندگان امنیت اجتماعی است اگر هم اعتیاد را جرم بدانیم چنانکه همین نظر صحیح است می گوییم: امنیت آرامش و نظم جامعه بسیار اهمیت داشته و مورد تأکید دین اسلام است لذا همه تمهیدات و احکام فقهی و قوانین حقوقی و کیفری اسلامی در راستای پیشگیری یا اصلاح وقوع جرم قرار گرفته‌اند.

در نظام حقوقی ایران اعتیاد جرم دانسته شده زیرا اعتیاد ضرر رساندن به جسن خود و نیز مصداق اسراف است که هر دو از لحاظ فقهی حرام‌اند لذا اعتیاد از دیدگاه اسلام جرم خواهد بود علاوه بر اینکه رفتارهای بزهکارانه ناشی از اعتیاد اسیب اجتماعی مخربی است که عموما جرم تلقی می‌شوند.
بیماری دانستن اعتیاد باعث می‌شود که تدبیر جامعه برای بهبودی افراد کمرنگ شود مقابله و مجازات بر رفتار ناشایست کاهش یابد و در پی آن بازدارندگی کمتر شود زشتی رفتار از بین برود عذاب وجدان و پشیمانی خاموش شود و ادعای حق و حقوق برای افراد مبتلا به وجود آید.

در این صورت به‌جای برخورد تأدیبی و مجازاتی رفتارهای فرد معتاد غیر عمدی و پیامد بیماری او تلقی می‌شود لذا فرد به‌جای پشیمانی و تاملات درونی توقع مسئولیت درمانش را از جامعه دارد و به رفتارش ادامه می‌دهد.
البته شاید تصور شود که جرم انگاری اعتیاد و درمان اجباری آن فرصت درمان معتادان را سلب می‌کند زیر برای بهبودی یافتن طی دو مرحله لازم است:

یک: ایجاد انگیزه برای درمان
 دو: ماندگاری در درمان با تهدید معتادان و اجبار آنها بر درمان
این دو مرحله حاصل نمی‌شود از این سوء طرح‌های درمان اجباری معتادان که در کشورهای متعدد اجراشد موفق نبوده و خروجی اندکی داشته‌اند گرچه این ادعا نیازمند یک تحقیق میدانی است تا اعتبار و پایایی آن مشخص شود.

از این سو سنت‌های انجمن با یافته‌های عدالت ترمیمی منطبق دانسته شده است.
عناصر عدالت ترمیمی عبارتند از: ۱ شرکت داوطلبانه مجرم ۲ حمایت از مجرم ۳ غیرعلنی و محرمانه بودن 
اما در پاسخ به شبه یادشده می‌توان چنین گفت: میل به مصرف مواد اصلی ترین عامل ماندگاری در اعتیاد است بنابراین مادامی که این میل فروکش نکند و تمایل به قطع مصرف ایجاد نشود آغاز کردن مراحل درمان بی نتیجه است از این‌رو می‌پذیريم که شرط لازم برای عضویت در هر گروه متصدی درمان تمایل به قطع مصرف است اما باید توجه داشت که جامعه نسبت به این افراد مسئولیت دارد و واگذاری آنها به خودشان شرعی و اخلاقی نیست زمینه سازی برای به وجود آمدن تمایل و ایجاد بستر مناسب برای درمان یکی از این وظایف است زیرا خود فرد معتاد معمولا تمایلی به ورود به دوره درمانی و پذیرش تغییر ندارد یا از انجام این کار ناتوان است.

به‌طور کلی افراد جامعه با دو روش کنترل می‌شوند:  

۱.  نظارت بیرونی که از طریق احکام جزایی و انواع مجازات‌ها صورت می‌پذیرد ۲. نظارت درونی که از طریق باورهای اعتقادی تحقق می‌یابد و تأثیر بیشتری دارد گرچه جرم انگاری اعتیاد ممکن است در نگاه نخست نقش طرد کنندگی داشته باشد ولی دیدگاه اسلام با وجود تشریع حدود و تعزیرات متعدد نسبت مجرمان و متخلفان حفظ شأن و کرامت انسانی است. جرم انگاری و وضع قوانین تبیهی نه تنها در پیشگیری از وقوع جرم و جرم زدایی در جامعه موثر است بلکه زمينه اصلاح فرد مرتکب جرم به‌خصوص معتاد متجاهر را نیز فراهم می‌کند علاوه بر این اگر در پیشگیری و درمان اعتیاد از روش‌های اخلاقی بینشی و انگیزشی اسلام بهره گرفته شود نیازی به اجبار و تهدید هم نخواهد بود. بر این اساس تمایل شرط لازم بوده ولی کافی نیست چه اعتیاد جرم باشد چه بیماری تلقی شود.

گرچه انجمن تصریح کرده که تمایل برای عضویت شرط کافی است نه برای پاک شدن اما از مطالب گذشته به دست می‌آید که این اصل نه تنها برای پاک شدن کافی نیست بلکه برای عضویت نیز کافی به‌نظر نمی‌رسد و نیاز به وضع شرایط و قوانین الزام آور احساس می‌شود. به دیگر سخن اگر منظور از تمایل معنای شرطی برای عقل ما باشد یعنی تا خود معتاد مایل نباشد نمی‌توان او را مجبور به ترک اعتیاد کرد این شرط پذیرفته نیست ولی اگر معنای شرطی آن برای انفعال خود معتاد اراده شده باشد یعنی تا خود معتاد نخواهد نمی‌تواند اعتیاد راترک کند در این‌صورت شرط لازمی است ولی به هیچ وجه کافی نیست از همین رو بر اساس مواد ۱۵ و ۱۶ قانون ابلاغی مجمع تشخیص مصلحت نظام چنین مقرر شده که معتادان باید به دو صورت اختیاری و اجباری در مراکز ترک اعتیاد مورد پذیرش و درمان واقع شوند.

آسیب شناسی:

این اصل زمینه ساز آزادی همه اعضاست و مانع از قضاوت زود هنگام و تصمیم گیری در مورد صلاحیت یا عدم صلاحیت شخص داوطلب برای بهبودی است اگر انجام فعل و ترک آن به میل و تمایل شخصی فرد واگذاشته شود وقانونی حاکم نباشد سلامت فرد و جامعه به خطر خواهد افتاد و هر گاه خواست دست به انجام هر کاری می‌زند بدون اینکه کسی حق دخالت داشته باشد.

قانون‌های اجباری موجب حفظ سلامت و امنیت جامعه می‌شوند. اصل تمایل و اختیار تا جایی کاربرد دارد که وارد قلمرو جامعه نشود در واقع این اصل بی تفاوتی را در جاممه رواج می‌دهد تمایل  واژه ایست که نشان از قدرت و اختیار فعل و ترک دارد معتادی که با این واژه مواجه می‌شود این باور را را پیدا می‌کند که کسی حق دخالت و اجبار و واکنش منفی نسبت به عملکرد او ندارد این باور پیامدهای منفی جبران ناپذیری بر جامعه انسانی مرتبط می‌کند انحطاط و بی تفاوتی و عدم امنیت اجتماعی از جمله این پیامدهاست.

سنت تمایل یک ویژگی غیرمعمول سازمانی است بیشتر سازمان‌های سیاسی مذهبی و غیر ارادی مرز مشخصی بین عضویت و عدم عضویت دارند.
باز بودن عضویت و حضور در جلسات گاه باعث ایجاد مشکلات در مدیریت جلسات می‌شود.
اگر تمایل تنها وجه اشتراک اعضای انجمن باشد واهرمی برای یکسان شماری اعضاء شناخته شود بسیار آسیب زاست در برخی مراحل درمانی باید از سابقه فرد معتاد کسب اطلاع شود زیرا سابقه تحصیلی اعتقادی مذهبی خانوادگی شغلی ویژگی‌ها و… می‌تواند در روش درمان و کمیت و کیفیت آن اثرگذار باشد و می‌توان افراد را بر اساس این معیارها گروه بندی نمود.

هدف شناسی:

اصل تمایل آن‌قدر فراگیر است که توجه همه افراد از هر طبقه و جامعه و ملیتی را جلب می‌کند و به همه معتادان فرصت بهبودی را می‌دهد پذیرش عضو بدون هیچ شرط و محدودیت تقویت کننده این احتمال است که هدف انجمن تنها جذب است تا برنامه‌های خود را پیاده کند یعنی درب آن به‌روی همه باز است این شاهدی قوی بر تکثر گرایی انجمن است تا بتواند با معنویت‌ها و طرفداران مختلف وفق داشته باشد.

مثلا در کتاب چگونگی عملکرد آمده است:
سنت سوم مشوق ما در خوش آمد گویی به معتادان است و این خود سبب رشد و گسترش انجمن می گردد در حقیقت تمایل ابزاری است برای جذب اعضاء و ساکت کردن صدای مخالفت زیرا هر معتاد در گذشته در معرض امر و نهی و اکراهای فراوان از سوی اطرافیان بوده و از این‌جهت رنج می‌برده است لذا با مواجهه با اصل تمایل و واگذاشتن به میل خود به عضویت در گرود علاقه پیدا می کند وقتی تمایل تتها شرط عضویت باشد هر معتاد از هر قشر و گروهی شرایط عضویت را خواهد داشت و هیچ محدودیتی در کار نیست.

اصول اجتماع گریز (مسائل بیرونی):                                                     
درسنت دهم چنین آمده است: انجمن هیچ عقیده‌ای در مورد موضوعات خارجی ندارد بنابراین نام انجمن هرگز نباید به بحث اجتماعی کشانده شود. پیشرفت انجمن ورسیدن به هدف روحانی وابسته به نام نیک ومحترم انجمن است تامعتادان آن را بشناسند و به سراغ انجمن یایند یا مردم معتادان را به سراغ انجمن بفرستند ورود در جنجال‌های سیاسی موقعیت انجمن را به خطر می‌اندازد و موضع بی طرفی به‌خاطر بقای انجمن است به خصوص در مسائل سیاسی و فرقه‌های مذهبی با هیچ کس هیچ‌گونه مخالفتی ندارند و هیچ‌گونه عقیده‌ای ابراز نمی کنند این سنت براین اساس بناشده که مسائل را ساده نگه دارید و از مسائل بحث برانگیز که ربطی به هدف اصلی ما ندارد پرهیز کنید زیرا منجر به اذیت اعضاء دیگر یا مشاجره میان آنها شده و مانع از بهبودی می‌شود معتاد در حال بهبودی را تحت تأثیر قرار می‌دهد همچنین در برخی موارد مردم فکر می‌کنند هر چه یک عضو انجمن می‌گوید عقیده رسمی انجمن است لذا باید اعضا جنبه احتیاط و بی طرفی را رعایت کنند.

نقد و ارزیابی :

انجمن مدعی است که به وسیله یک الهام برتر رهنمون شده است و می گوید: برنامه ما یک برنامه معنوی و روحانی است نه مذهبی و لزومی ندارد که معتادان مذهبی باشند بدون تردید بی تفاوتی نسبت به اجتماع و سیاست یکی از آموزه‌های مسیحیت نوین است و با دین اسلام سازگاری ندارد در دین اسلام سیاست عین دیانت بوده و هیچ تفاوتی با هم ندارند. ورود به مباحث اجتماعی و تعامل با اجتماع در عین دینداری از توصیه‌های اسلام است سیره علمی و عملی معصومان و بزرگان دین شاهد قوی بر این مدعاست بر عکس مسیحیت که در جنبه‌های سیاسی توصیه و رویکرد خاصی ندارد و آموزه‌های آن فاقد مولفه‌های سیاسی است و صرفا توجهش به زندگی معنوی و رستگاری اخروی می‌باشد و شاید بتوان آن را خالی از سبک زندگی اجتماعی دانست البته اگر درمان دوره‌ای و مقطعی باشد و با سفارش کلی انجمن باشد دوری از. سیاست مشکلی ایجاد نمی‌کند بلکه زمینه ساز بهبودی است ولی شرکت در جلسات گروهی مداوم و دوره بهبودی مادام العمر است به‌طوری که تبدیل به یک برنامه زندگی ثابت برای فرد می‌شود در این‌صورت جدایی از مذهب و سیاست مشکل آفرین است و یک زندگی تهی از هرگونه اجتماع محوری سیاست ورزی و گرایش به مذاهب رقم خواهد خورد بنا بر این می‌توان عرفان برخاسته از انجمن را عرفان دین گریز و سیاست گرییز دانست عرفان دین گریز به خدا اعتقاد دارد ولی به دین و وحی پایبند نیست عرفان سیاست گریز هم عرفان را با زندگی اجتماعی و دخالت در سیاست ناسازگار می‌پندارد زیرا سیاست را ملازم با آلودگی و فساد می‌انگارد.

هدف شناسی و تفاوت چارچوب نظری و عملی انجمن در این سنت علاوه بر القای پنهان آموزه مسیحیت با یی طرف جلوه دادن خود به دنبال این است که همه افراد را در انجمن نگه دارد انجمن با استفاده از شعار فریبنده هیچ اعتقادی لازم نیست تلاش می‌کند جناح‌ها و گرایش‌های مختلف سیاسی ومذهبی را به‌سوی انجمن جذب کرده و جمع کند و اين از شواهد تکثرگرایی انجمن است محتوای کتب انجمن چنین برداشتی را تقویت می‌کند ورود در جنجال‌های سیاسی موقعیت انجمن را به خطر می اندازد و موضع بی طرفی معتادان بخصوص در مسائل سیاسی و فرق‌های مذهبی با هیچ کس هیچگونه مخالفتی ندارند و هیچ گونه عقیده‌ای ابراز نمی کنند.
با یک بررسی شفاف تر روشن می‌شود که انجمن با اینکه در این اصل اعلام بی تفاوتی نسبت به مذهب کرده ولی عملا در بسیاری از مواقع به‌صورت مرموز به بی مذهبی پرداخته و مذهب را یکی از عوامل شکست و ناکامی معرفی می‌کند این در واقع از اهداف پشت پرده انجمن است اصول روحانی برای کمرنگ کردن نقش دین و مذهب است زیرا از روحانیت دم می‌زند و از فرهنگ غنی اسلام برای بهبودی بهره نمی برد نخستین باور را به اعضاء تلقین می‌کند که دين و مذهب نتوانسته کاری برای ما انجام دهد و از َآن نتیجه‌ای نگرفته‌ایم صحت این گفته زمانی معلوم می‌گردد که بدانیم تتها درصد اندکی از اعضاء پایند به آموز‌ها و آداب و رسوم مذهیی هستند بنابر این انجمن طبق روش و هدف درمانی خود ارائه کننده معنویت و روحانیتی جدا از دین و مذهب ‏ است و معنویت دینی را بی ثمر یا محدود و غیر فراگیر می‌پندارد
این جنبش‌ها با شعار بحران معنویت و نجات بشر از اصول اخلاقی مذهبی بیگانه سازی از مذهب را دنبال می‌کنند و چارچوب نظری آن متفاوت از چارچوب عملی است
انجمن‌ها با این سنت چنین القاء می‌کنند که از دین برترند زیرا یک دین فقط شامل دسته‌ای از افراد است که در عبادتگاه ملاقات می‌کنند ولی معنویت در همه جا هست و فراگیر است آیا با وجود فرهنگ غنی دینی که برای تک تک رفتارهایمان برنامه و دستور داردباید با انجمن تازه به دوران رسیده‌ای که دم از اصول روحانی می‌زند و معیارهای مشخصی ندارد و گرایش‌های اصیل مذهبی را مورد هجمه قرار می‌دهد دم خور بود؟ آموزه‌های بینشی اخلاقی و رفتاری اسلام اعم از جهان بینی هدف زندگی صبر معنویت دینی و انگیزه بخشی اگر به مرحله اجرا درآید نوبت به عرفان‌های دروغین و روش‌های جعلی نمی‌رسد.

اصل گمنامی :

تبیین اصل سنت دوازدهم بیانگر اصل گمنامی است اين سنت عبارت است از گمنامی اساس روحانی و معنوی تمام سنت‌های ما می‌باشد و همیشه یادآور این است که اصول را بر شخصیت‌ها ترجیح دهیم. اصل گمنامی را سرلوحه قوانین و برنام‌های انجمن معرفی می‌کند البته این سنت از گمنامی در سطح فردی صحبت می‌کند نه از گمنامی انجمن گمنامی یکی از عوامل اصلی بهبودی است برابری همه اعضای گروه و تشریک مساعی آنان و تبدیل من به ما برای درک گمنامی است تا معتادان را از نقایص اخلاقی خود و شخصیت‌ها واختلاف سلیقه ها حفاظت کند مقصود از گمنامی و ناشناس بودن عدم خود رای و اولویت دادن به نیازمای دیگران است و به این معناست که تفاوت‌های شخصی ما هیچ تبعیضی در نهایت ایجاد نمی کندخميره اصل روحانی گمنامی فداکاری و فروتنی است و این چکیده تمام دوازده سنت است در جلسات افراد معمولا خود را با نام کوچکشان یا نام مستعار معرفی می‌کنند و چیزهایی که در جلسه دیده یا شنیده اند را باقی می گذارند و افراد به گمنامی دیگران احترام می گذارند زیرا شایعه پراکنی ممکن است به لغزش فرد یا یه مرگ او منتهی شود معتاد گمنام به این معناست که انجمن اطلاعی از نام و شغل و سمت و ثروت و مقام و مدرک و پیشینه اعضاء پیدا نمی کند تاهم احساس امنیت و هم فضای یکسانی رابرای اعضاء ایجاد کند انجمن گمنامی را به همگرایی و مساوات ترجمه می‌کند و صریحا اخلاق مساوات را در همه حوزه‌های سازمان تجویز می کند مساوات و همگرایی ذاتا با گمنامی پیوند دارند و در واقع گمنامی یک اصل معنوی تلقی می‌شود ادییات انجمن با برجسته کردن تضاد بین اراده خود و ناشناس بودن بیان می کند : خودخواهی همچنان ما را به تصمیم گیری مبتتی بر دستکاری‌ها نفس شهوت و غرور کاذب سوق می‌دهد و فرد به دنبال منافع شخصی در زمینه‌های جنسی دارایی و اجتماعی است.

نقد و ارزیابی :

با مقایسه با آموزه‌های اسلامی همسو ممکن است گمان شود منظور از این اصل همان گمنامی و اخلاص مورد سفارش دین اسلام است و خمیره آن فداکاری و فروتتی است برای نمونه در روایات آمده است :(شخصیت خود را مخفی بدار تا از تو یاد نشود اگر سلامتی در چیزی باشد در گمنامی است).
اما در حقیقت این شعار آرمان‌های اخلاقی بوده و برای جذب حداکثری انجمن است ضمنا باید توجه داشت که توصیه به گمنامی یک اصل عمومی و دائمی در مبانی اجتماعی اسلام نیست
همچنین در آموزه‌های اسلامی نیز اصول بر شخصیت‌ها مقدم است و ما ملزم به تبعیت از اصول هستیم.
برای نمونه حضرت علی علیه السلام می فرمایند: (شناخت حق و باطل با شناخت اشخاص نیست حق محوری را با مردم مک نزنید بلکه شناخت اهل حق و باطل وابسته به شناخت خود حق و باطل است).
اما اشکال اصلی اینجاست که این اصول چه اصولی هستند و غرض از آنها چیست؟!
آیا اصول به اصول روحانی که اين انجمن با قطع نظر از آموزه‌های اصیل اسلامی جعل کرده است را می‌توان اصول قابل التزام دانست؟!
ج : اصولی کلا اشکال دارند و تضمینی هم برای آثار مترتب بر آنها وجود ندارد سرتاسر کتب و نشریات آنها نیز از عباراتی دال بر این مطلب است از جمله: مسیر روحانی بیداری روحانی برنامه روحانی سلامت روحانی رشد روحانی مفهوم روحانی وجدان روحانی اصول روحانی تجربه روحانی و ماهیت روحانی تمام اصول روحانی انجمن ماهیتی سازشکارانه دارند مانند صداقت تمایل فروتنی بخشش تسلیم ایمان اعتماد شهامت تعهد استقامت خویشتن پذیری صبر ملاطفت عشق درستکاری ایثار و خدمت و شخصیت فرد را تغییر می‌دهند ظلم ستیزی و جهاد و غیرت و حق طلبی جایی در برنامه‌های انجمن ندارند و حتی نهی شده‌اند لذا در واقع فطرت انساتی راتضعیف و کمرنگ می‌کنند این اصول به ظاهر شیک و پسندیده‌اند ولی مصادیق آن در قالب سیاست‌های انجمن فقط ظاهری نیک دارند و به گمراهی روحانی نزدیکترند لذا با اینکه به ادعای خودشان شخصیت فرد و نگرش او را تغییر می‌دهند ولی این تحول منفی است و شخصی بی تفاوت و با ماهیت سازشکارانه تحویل جامعه داده می‌شود که بسیار آسیب زاست.

هدف شناسی :

مقصود از گمنامی و ناشناس بودن عدم خود رایی و اولویت دادن به نبازهای دیگران است و به این معناست که تفاوت‌های شخصی ما هیچ تبعیضی در نهایت ایجاد نمی کند از این رو می‌توان سنت دوازدهم را زمینه ساز عملی سنت اول (وحدت) دانست خود محوری مانعی بر سر راه بهبودی است و اغلب منجر به بازگشت می‌شود.
گمنامی خودخواهی و خود محوری را از بین می‌برد و حس مشارکت و احترام به حقوق دیگران را زنده می‌کند به ادعای انجمن مساوات گرایی پایه ای است که روابط متقابل بر آن استوار است و شرکت کنندگان بهره مند می‌شوند.

نتیجه گیری:

ارزیابی تفصیلی چهار اصل اجتماعی مهم از سنت‌ها نکات ذیل را به دست می‌دهد:

۱. هیچ یک از اصول چهارگانه به‌طور کامل و مطلق در اصول اجتماعی اسلامی پذیرفته نیست.

اصل اتحاد زمینه ساز ذلت پذیری و وابستگی دائمی فرد به انجمن می‌شود.
اصل تمایل به هیچ وجه کافی نیست و حتی مخرب است و ماهیت سازشکارانه اش آزادی غیرقانونی و عدم سلامت اجتماعی را به دنبال دارد.
اصل مسائل بیرونی برخاسته از تکثرگرایی انجمن است و زمینه‌ساز بی‌تفاوتی و بی مستولیتی نسبت به مذهب و سیاست می‌باشد.

((اصل گمنامی نمی‌تواند یک ضابطه دائمی تلقی شود و در واقع زمینه‌ساز تحقق اصل نخست است))

۲. مضامین به‌ظاهر دینی و اخلاقی اين اصول از جمله مشارکت فروتی اخلاص و گمنامی شباهت زیادی به آموزه‌های مسیحیت دارد و دارای فاصله بسیاری با حقیقت آموزه‌های اصیل اسلامی است.

((همه اين اصول مفهوم انحراف‌یافته‌ای از آموزه‌های اجتماع پذیر یا اجتماع گریز اسلام را در بردارند که به شکل قانون گروهی در آمده‌اند و گزینش مفاهیم این چنینی از سوی انجمن‌ها می‌تواند ))

((فریبی برای به دام انداختن افراد مذهبی و با ایمان باشد))

۳. اهداف نهان دنبال شده در این سنت‌ها عبارتند از:
حفظ و بقای گروه و انجمن جلوگیری از تغارض اعتراض مخالفت موضع گیری پیش داوری و خروج ‏اعضاءجذب حداکتری افراد با گرایش‌های مختلف متعصب بارآمدن اعضاء ایجاد وحدت میان آنها و نفی دین و مذهب ادعای پیام بهبودی بیداری روحانی و تحول معنای زندگی هدفی سطحی و پوشالی بوده و پرده‌ای برای پنهان شدن اهداف واقعی انجمن هاست انجمن‌های دوازده قدمی گمنام از جمله عرفان‌های نوظهور و معنویت‌های درمان گرایند و به جذب افراد نفوذ پذیر جامعه و القای باورهای غیر دینی و حتی ضد دینی به آنها اشتغال دارند.

 

منبع: برگرفته از پژوهش‌های اجتماعی اسلامی

سبب شناسی اعتیاد :

یافته های متخصان نشان می‌دهد بین هوش هیجانی تا سلامت روان معتادان تفاوت معناداری وجود دارد به طوری که معمولا معتادان هوش معنوی، هوش هیجانی و سلامت روانی پایین تری نسبت به سایرین دارند. بنابراین احتمال وجود دارد که با پرورش هوش معنوی بتوان جلوی ابتلا به اعتیاد را گرفت.

هوش عاطفی یا هیجانی :

این نوع هوش به افراد کمک می کند عواطف خود و دیگران را مدیریت کنند. این هوش در موفقیت حرفه ای و شخصی فرد بسیار موثر است و آنها را در برقراری ارتباط یاری می دهد و تا حدی از قابلیت پیشگویی نیز برخوردار است.

اگر یک موضوع در مورد اعتیاد به مواد مخدر و بهبود اعتیاد واضح باشد این است که آن‌ ها ربطی به هوش ندارند
در واقع تحقیقاتی وجود دارد که نشان می‌دهد افراد با ضریب هوشی بالا از مواد مخدر از جمله حشیش کوکائین و آمفتامین‌ها با آمار بالاتری نسبت به جمعیت عادی استفاده می‌کنند
وقتی معتاد شدید هوش به احتمال زیاد به هوشیاری شما کمک نمی کند یک ضرب المثل در این رابطه وجود دارد که (( بهترین فکر شما چیزی است که شما را به این جا رساند )).
خیلی اوقات افراد باهوشی که مشکلات مصرف مواد مخدر دارند عمدتا از هوش خود برای منطقی کردن مصرف مواد مخدر استفاده می کنند
(( کتاب پایه انجمن الکلی های گمنام: او در مورد کارهایی که نباید انجام دهد از استعداد و هوش فوق العاده ای برخوردار است )).

هوش هیجانی در افراد دارای سوء مصرف مواد مخدر هوش هیجانی عبارت است از توانایی هایی مانند این که فرد بتواند انگیزه خود را حفظ کرده در مقابل ناملایمات پایداری کند، تکانش های خود را کنترل کند و کامیابی را به تعویق بیندازد، حالات روحی خود را تنظیم کند و نگذارد پریشانی خاطر قدرت تفکر او را خدشه دار سازد، با دیگران همدلی نماید و کمیابی را به تعویق بیندازد. هوش هیجانی دارای نقش حیاتی و تعیین کننده در سلامت روانی اجتماعی می باشد و عدم وجود هوش هیجانی در کودکان به معنای آماده بودن زمینه برای وقوع انواع مشکلات، مسائل و اختلالات رفتاری در آن ها خواهد بود.

محققان مواردی را که با پایین بودن هوش هیجانی همراه است، به شرح زیر بیان می دارند:

گوشه گیری از مشکلات اجتماعی اضطراب و افسردگی . مشکلات مربوط به توجه و تفکر. بزهکاری یا پرخاشگری

 

مؤلفه های تشکیل دهنده هوش هیجانی :

افراد دارای سوء مصرف مواد مخدر اگر در مؤلفه های تشکیل دهنده هوش هیجانی دارای اشکالات اساسی باشند. آن ها در شناخت عواطف شخصی ناتوانند خودآگاهی (تشخیص هر احساس به همان صورتی که بروز می کند) سنگ بنای هوش هیجانی است.

خویشتن داری عاطفی:

خویشتن داری عاطفی یعنی به تأخیر انداختن کامروا سازی و فرو نشاندن تکانش ها که زیربنای تحقق هر پیشرفتی است. مصرف کنندگان مواد مخدر معمولا در کنترل حالات عاطفی خود بدون توجه به شرایطی که باعث این حالات می شود مشکل دارند. این شامل ابراز عاطفه به دیگران یا به شیوه منفی (انتقاد طرد) و یا محبت است. مؤلفه های دیگر هوش هیجانی نیز که عبارتند: از شناخت عواطف دیگران و حفظ ارتباط های خود با دیگران در افراد دارای سوء مصرف مواد مخدر دارای نقص است.

همدلی احساس «مهارت انسانی» است افراد دارای اعتیاد همیشه نقشی منفعل بر عهده دارند. محققان معتقدند که تعدادی از معتادان سابقه رفتار جنایی، یا مشکلات قانونی را دارند. طیف و شدت این مشکلات گستره ای را نشان می دهد که فرد سبک زندگی ضد اجتماعی را جایگزین رفتار ارزش ها و پیوند جویی کرده است.

هوش معنوی :

این هوش برخلاف هوش عقلانی که کامپیوترها هم از آن بهره مندند و نیز هوش عاطفی که در برخی از پستانداران رده بالا دیده می شود خاص انسان است. بعضی معتقد هستند یک بعد جدید از هوش انسانی وجود دارد و آن  هوش نهایی است و برای حل مسائل مفهومی و ارزشی استفاده می شود. هوش معنوی زمینه تمام آن چیزهایی است که ما به آنها اعتقاد و باور داریم. سوال های جدی در مورد اینکه از کجا آمده ایم، به کجا می رویم و هدف اصلی زندگی چیست، از نمودهای هوش معنوی است.

هوش معنوی جنبه های مختلفی از آگاهی و زندگی ذهنی و روحی درونی فرد را با زندگی و کار بیرونی متصل و یکپارچه می کند و نوعی آگاهی درباره تمامیت جهان به شکلی کلی به فرد می دهد ویا بعضی دیگر معتقد است که هوش معنوی توانایی رفتار کردن با دلسوزی و دانایی در حین آرامش درونی و بیرونی، صرفنظر از پیشامدها و رویدادهاست. افراد با هوش معنوی در حین قضاوت، توانایی منصفانه و دلسوزانه رفتار کردن را دارند. هوش معنوی ما را قادر می سازد همه چیز را آنطور که هستند ببینیم. این هوش همان هوشی است که رهبران مشهور و محبوب جهان را هدایت کرده است. رهبران معنوی با داشتن این هوش می توانند بزرگترین فشارها را تحمل کنند.

بنابراین اعتقادات و باورهای دینی تکیه گاه محکم افراد جامعه در مقابله با مشکلات و محرومیت هاست رابطه انسان با خدا سبب آرامش روحی و روانی انسان در دغدغه ها به فشارهای وروانی و نگرانی های او در زندگی اجتماعی است به طوری که معتقد راستین در مشکلات کمتر آرامش خود را از دست میدهد و با توکل کار را به انجام می رساند.

برنامه کمپ ترک اعتیاد خط خورشید برای تقویت هوش عاطفی و هوش معنوی در معتادان چیست؟؟

 

در برنامه های روزانه این مرکز ترک اعتیاد، افراد در حال قطع مصرف از طریق مشاوره با متخصصان این مرکز ابتدا یاد می گیرند زاویه دید خود را نسبت به پیرامون خود تغییر دهند. آن‌ها یاد می گیرند چگونه گوش کنند تا به درک بالاتری از خودآگاهی برسند.

مسئولیت پذیری و تمرین آن در کمپ ترک مواد مخدر  یکی از اصلی ترین برنامه های این مرکز برای تقویت هوش هیجانی و پاک ماندن است.

برای تقویت هوش معنوی در رهجویان ترک اعتیاد، کمک می کنیم آن ها باور خود نسبت به خود و دنیا را بهبود ببخشند. کمک می کنیم نیروی برتر از خود را بهتر ببینند و با افزایش سطح واقعی اعتماد به نفس در معتادان کمک می کنیم تا از لحاظ معنوی رشد فزاینده ای داشته باشند.

سخن پزشک/مسئول فنی

علیرضا رادی میبدی

پزشک/مسئول فنی

اثر بخشی آموزشِ درکِ ویژگی‌‌هایِ دوره نوجوانی به والدین بر کاهش اعتیاد نوجوانان

روش تحقیق و نمونه آماری: گروه نمونه پژوهش شامل والدین دارای فرزند نوجوان پسر 12 تا 18 ساله ساکن شهرستان شهرکرد و همچنین نوجوان آنها که در یکی از مدارس متوسطه اول یا دوم در حال تحصیل بوده که به دلیل شرایط کرونا به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده‌‌اند. ابتدا پیش آزمون از والدین و فرزندان آنان از طریق پرسشنامه اجرا گردید سپس گروه آزمایش والدین“ در 10 جلسه آموزش گروهی (به صورت هفتگی) با محوریت درک نوجوانی در (بستر فضای مجازی) شرکت نموده و متعاقب آن پس از یک ماه از اتمام کارگاه‌‌های آموزشی، پس آزمون اجرا شد.

محتوای جلسات آموزشی عبارت بوده از: آشنایی با ویژگی‌‌های دوره نوجوانی، آشنایی با تغییرات نوجوانی، آشنایی با نشانه‌‌های نوجوان سالم، آشنایی با پتانسیل‌‌های نوجوانی، آشنایی با عوامل خطر در نوجوانی،آشنایی با انواع سبک‌‌های گفتگو، آشنایی با ویژگی‌‌های گفتمان با نوجوانان، آشنایی با مولفه‌‌های رفتار همراه با عشق‌‌ورزی به نوجوانان، تمرین ساخت رفتارهای افزایش لذت والدینی، آشنایی با مولفه ارتباط اثربخش با نوجوانان.

توضیح: نتایج سایر پژوهش‌‌ها نشان می‌‌دهد دوره نوجوانی (12 تا 18 سال) به عنوان دوره انتقال، جستجوی هویت، آرمان گرایی و آستانه بزرگسالی بوده که در این دوره سنی، نوجوانان بیشترین سطح درگیری با والدین را داشته که بعضاً سبب افزایش اضطراب و استرس نوجوانان شده و در این راستا زمینه تقویت عوامل خطر نظیر مصرف مواد در آنان مهیا خواهد شد.

ویژگی‌‌های جمعیت شناختی:

وضعیت تحصیلی گروه نمونه (پدران) گروه آزمایش گروه کنترل
درصد درصد
دیپلم 13.64 4.35
فوق دیپلم 13.64 8.7
لیسانس 36.36 13.04
فوق لیسانس 31.81 65.21
دکتری 4.55 8.7
جمع 100 100

 

 

وضعیت تحصیلی گروه نمونه (مادران) گروه آزمایش گروه کنترل
درصد درصد
دیپلم 36.36 21.74
فوق دیپلم 9.09 13.04
لیسانس 31.82 60.87
فوق لیسانس 18.18 4.35
دکتری 4.55
جمع 100 100

 

وضعیت اقتصادی گروه نمونه گروه آزمایش گروه کنترل
درصد درصد
متوسط 2/77 5/56
خوب 8/22 5/43
جمع 100 100

 

گروه نمونه میانگین سنی – سال
آزمایش 5/14
کنترل 3/16

 نتایج حاصله:

    • میانگین اعتیادپذیری در گروه آزمایش (که آموزش دریافت کرده‌‌اند) در مرحله پیش‌آزمون 70.66 بوده که پس از مداخلات آموزشی در مرحله پس‌‌آزمون به 52.16 رسیده است.
    • میانگین اعتیادپذیری در گروه کنترل (که آموزش دریافت ننموده‌‌اند) در مرحله پیش‌آزمون 67.38 و در مرحله پس‌‌آزمون به 66.05 رسیده است.
    • آموزش والدین بر کاهش اعتیاد پذیری نوجوانان در مجموع شامل کاهش نارضایتی درونی، رفتار مخاطره آمیز، خودنمایی، افکار مثبت به مواد، نارضایتی از خانواده، افزایش ایمان و معنویت و کاهش روابط مخاطره‌آمیز با دوستان ، موثر موثر بوده است.
    • آموزش درک والدین بر روابط والدین و نوجوانان موثر بوده است.
  • کیفیت روابط والدین با نوجوانان، می‌تواند رفتارهای ضد اجتماعی آنان (مانند ناراحتی از دیگران، تجاوز کلامی و فیزیکی، اعمال خشونت و اعتیاد) را پیش بینی کند.
  • مشارکت والدین رابطه معکوسی با استفاده از مصرف مواد مخدر، مشروبات الکلی و ماری جوانا توسط نوجوانان دارد.
  • نوجوانانی که با والدین شان نزدیک و صمیمی هستند مشروبات الکلی کمتری می‌‌نوشند.
  • فعالیت‌‌های مشترکی مانند ورزش، اعمال مذهبی، تفریحات اجتماعی و انجام پروژه‌‌های مدرسه با همکاری والدین، می‌‌توانند از نوجوانان در برابر استفاده از مواد محافظت کنند.
  • شیوه تربیتی سبک مقتدرانه والدین از استعداد اعتیاد نوجوانان جلوگیری خواهد نمود و بالعکس شیوه‌‌های تربیتی مستبد و بی اعتنا توسط والدین زمینه ساز اعتیاد فرزندان خواهد شد.
  • برنامه درگیرسازی والدین، قابلیت اصلاح رفتارهای غیر بهداشتی نوجوانان پسر در بعد استعمال دخانیات را در پی خواهد داشت.
  • کارکرد خانواده بر خطر پذیری اعتیاد نوجوانان ، رابطه مستقیم و به واسطه تنظیم هیجانی و تحمل پریشانی بر خطر پذیری اعتیاد تاثیر غیر مستقیم دارد.
  • کیفیت روابط والدین با نوجوانان، در شروع ، نگهداری و ادامه مصرف مواد در نوجوانان نقش مهمی را ایفا می­کند.
  • در بُعد رفتار مخاطره آمیز، پنهان کاری از خانواده، بیرون ماندن از منزل، و نظایر آن مورد توجه بوده و در محتوای آموزش تاکید بر داشتن گوش بزرگ برای نوجوان و مهمتر از همه در بعد تغییرات نوجوانی به توانایی تفکر فرضیه سازی تاکید و نحوه تعدیل آن به والدین آموخته شده که این مسئله و به کارگیری آن از سوی والدین توانسته است به کاهش رفتارهای مخاطره آمیز نوجوانان کمک نماید.
  • بُعد خودنمایی و جلوه‌‌گری در دوره نوجوانی، امری شناخته شده بوده که جلوه های بیرونی آن مثل اصلاح موی سر به شکل های خاص، لباس های متفاوت پوشیدن در جامعه قابل مشاهده می باشد. در درک نوجوانی دلایل این رفتارها با والدین مطرح و نحوه مدیریت خودنمایی خصوصاً فراهم کردن شرایطی برای ابراز وجود نوجوانان، به والدین آموخته شد.
  • در بُعد نارضایتی از خانواده، نوجوانان دوستان را بر خانواده ترجیح داده و برخی از آنان نسبت به خانواده مشکل داشته و به طور کلی از خانواده ناراضی هستند. در محتوای آموزش، تمایل نوجوانان به جدایی جغرافیایی از خانواده، ترجیح دوستان به خانواده و دلایل آن برای والدین تشریح و به والدین تاکید شد که نوجوانان را در دو راهی با خانواده یا دوستان قرار ندهند . همچنین نحوه تعامل خانواده با دوستان نوجوان مورد بحث قرار گرفت که این امر به افزایش رضایت از خانواده منجر شده است.
  • آموزش والدین به افزایش ایمان و معنویت نوجوانان منجر گردیده است به گونه‌‌ای که در ویژگی‌های نوجوانی در جلسات آموزشی، پتانسیل‌‌های عمیق اخلاقی و تاثیرپذیری نوجوانان از پروژه‌‌های معنوی تاکید شده است.
  • آموزش درک والدینی و گسترش روابط دوستانه با نوجوانان بر کاهش روابط مخاطره آمیز آنان با دوستان موثر خواهد بود. در محتوای آموزشی بر پتانسیل رفاقت و الگو بودن در دوره نوجوانی تاکید گردیده بدین معنا که یکی از ویژگی‌های نوجوانان آن است که در روابط دوستانه بسیار خوب عمل نموده و اهل دوستی واقعی بوده و والدین می توانند از این پتانسیل جهت نزدیک شدن به نوجوانان استفاده نمایند.
  • پیشنهادها:

.  از شبکه شاد وزارت آموزش و پرورش به منظور ارتقاء سطح آگاهی، آموزش مهارت‌‌های زندگی، آموزش سبک فرزندپروری و روش‌‌های پیشگیری از اعتیاد برای والدین و نوجوانان استفاده مطلوب و مستمر صورت پذیرد.

.  با آموزش مشاوران مدارس و مربیان انجمن‌‌های اولیاء و مربیان در قالب کارگاهای آموزشی با ارائه بسته‌‌های آموزشی، نسبت به ارتقاء توانمندسازی والدین و نوجوانان اقدام جدی صورت پذیرد.

.  والدینِ نوجوانان در معرض خطر اعتیاد پذیری از طریق غربالگری شناسایی شده و با محتوای آموزشی تحت پوشش آموزش‌‌های لازم قرار گیرند.

(( خلاصه محتواهای آموزشی والدین ، تبدیل به کلیپ‌‌های کوتاه شده و در فضای مجازی منتشر گردد ))

تهیه و تدوین: محبوبه وفائیان ( کارشناس ارشد روانشناسی )

تهیه و تدوین: محبوبه وفائیان (کارشناس ارشد روانشناسی)