قدم ششم

در نتیجه ی انجام قدم پنجم  موفق به دیدن دامنه و طیف کامل نواقص شخصیتی خود گشته ایم و با این آمادگی که پیدا نموده ایم به انجام قدم ششم می پردازیم

حرکت به جلو :

یکی از منافعی که کارکرد قدم پنج برای ما دارد افزایش حس خویشتن پذیری در ما است ما بطور باضح تشخیص می دهیم که امروز چگونه انسانی هستیم  و خود را به هیچ بهانه ای می پذیریم کمبود ما در بعضی زمینه ها به معنی بی ارزشی ما نیست ما درمی یابیم که هم دارای نکات مثبت هستیم و هم منفی ما قادریم هم کارهای بسیار خوب انجام دهیم و هم خسارات بزرگی به بار آوریم اینها جنبه های متفاوت شخصیت ما هستند که خاص خود می باشند تجارب ما حتی تجارب منفی ما اغلب به ارتقاء جنبه های خوب ما کمک می کنند برای اولین بار در زندگی تشخیص می دهیم که ما همین گونه که در همین لحظه هستیم خوبیم البته پذیرفتن خود به همین شکلی که امروز هستیم به معنی این نیست که می توانیم استراحت کنیم و دیگر به دنبال پیشرفت نباشیم خویشتن پذیری به معنای واقعی شامل پذیرش کمبودهایمان نیز می شود اینکه اعتقاد داشته باشیم که دیگر جایی برای رشد نداریم  خویشتن پذیری نیست بلکه انکار است پس باید تشخیص دهیم که کمبودهایمان چه هستند و باید متعهد باشیم که برروی آنها کار کنیم اگر که می خواهیم مهربانتر باشیم باید برروی آن از طریق تمرین اصل روحانی مهربانی و شفقت کار کنیم اگر می خواهیم که مدارج تحصیلی بهتری داشته باشیم باید وقت بگذاریم و درس بخوانیم اگر می خواهیم که دوستان بیشتری داشته باشیم باید وقت بگذاریم و روابطمان را توسعه دهیم تمامی روابط ما در اثر کار کرد این قدم تغییر خواهد کرد حتماً لازم است تا تشخیص دهیم که رابطه ما با خودمان  افراد دیگر و نیروی برترمان تا چه اندازه تغییر کرده است همراه با احساس آسایش  خستگی ما از نواقص شخصیتی مان نیز احتمالا به اوج خود رسیده است این بدان معنی است که کاملا آمادگی داریم  چیزی که دقیقا برای شروع قدم شش نیاز است ما آمادگی کامل پیدا کردیم که خداوند نواقص شخصیتی ما را برطرف می کند

ما  قدم شش را در حالی آغاز می کنیم که سرشار از امید حاصله از کارکرد پنج قدم اول هستیم اگر این کار را تمام و کمال انجام داده باشیم  تا حدی فروتن نیز شده ایم در قدم شش ،((فروتنی )) به این معنی خواهد بود که ما بهتر می توانیم خود را ببینیم ما به چگونگی دقیق خطاهایمان  و همین طور به چگونگی خسارت زدن به خود و دیگران به علت عمل از روی نواقص شخصیتی مان  نگاه کرده ایم ما الگوهای رفتاری خود را یافته ایم و به این درک رسیده ایم که امکان دارد باز هم بارها و بارها از روی این نواقص عمل کنیم حال زمان آن است که کاملا آمادگی پیدا کنیم که این نواقص شخصیتی برطرف شوند آمادگی کامل پیدا کردن  فوری و آنی اتفاق نمی افتد این یک فرآیند طولانی مدت است  و اغلب در طول مدت عمر اتفاق می افتد ما ممکن است که بلافاصله پس از یک ترازنامه نویسی احساس کنیم که واقعا آماده ایم که کلیه نواقص ما برطرف شود…

یا اگر مدتی است که در برنامه هستیم و کلا از نواقص خود آگاه هستیم و هنوزاز روی یکی از آنها عمل می کنیم طبیعتا درمی یابیم که میزان تمایل ما افزایش یافته آگاهی به تنهایی هرگز برای آمادگی پیدا کردن کفایت نمی کند اما اولین قدم لازم برای رسیدن به آن است فرآیند ترازنامه نویسی خود باعث افزایش آگاهی ما در نواقص شخصیتی مان گردیده که کارکرد قدم شش نیز آن نیز آن را کامل تر می کند آمادگی کامل داشتن به معنی رسیدن به حالتی روحانی است که در آن هم از نواقص خود آگاه هستیم  هم از آنها خسته شده ایم و هم اطمینان داریم که خداوند به آنگونه که او را درک می کنیم آن نواقصی را که لازم است برطرف می کند برای اینکه آمادگی کامل پیدا کنیم نیاز است که به ترسهایمان در مورد کارکرد قدم شش بپردازیم همچنین نیاز است که به این مسئله که چگونه نواقص ما برطرف می شوند بپردازیم قدم ششم می گوید که فقط نیروی برتر می تواند آنها را برطرف کند

اما در مقام اجرا این به چه معنی می باشد ؟ مسئولیت ما در قدم ششم چیست ؟

این سوالات  وقتی که آنها را با یک راهنما بررسی کنیم  به ما راهکار لازم جهت کارکرد این قدم را می دهند ما ((آمادگی کامل)) پیدا کردیم که خداوند نواقص شخصیتی ما را برطرف می کند

آمادگی کامل برای چه ؟؟!!

اگر در جلسات معتادان گمنام تازه وارد هستیم  و این اولین تجربه ما از قدم ششم است اکثر نواقص ما آنقدر باضح و آشکار است  که احتمالا عکس العمل فوری ما ،نشان دادن تمایل بیش از حد برای رهایی از آنها خواهد بود اولین بار است که به قول معروف آنها را با تمام شکوه و قدرتشان می بینیم و می خواهیم که سریعا و همین امروز از شر آنها راحت شویم اما وقتی که آن عکس العمل و احساس اولیه فروکش می کند احتمالا درمی یابیم که تا حدودی نسبت به تغییر کردن نامطمئن هستیم و از آن ترس داریم ناشناخته ها تقریبا برای همه افراد ترس آور هستند ما این نواقصی را که می خواهیم رها سازیم  برای مدتهای طولانی یا شاید همه عمر به همراه خود داشته ایم ما احتمالا از اینکه زندگی ما بدون این نواقص به چه شکل خواهد بود  ترس داریم بعضی از آنها ممکن است بیشتر مهارتهای حیاتی جهت زندگی کردن  به نظر آیند تا نواقص شخصیتی ما شک می کنیم که آیا برطرف شدن این نواقص مانعی بر سر راه توانایی ما برای گذران زندگی و پول در آوردن ایجاد نمی کند ما ممکن است دریابیم که ایده (( یک شهروند محترم )) بودن  برای ما تنفرآور است اکثر ما شدیدا به این تصویر از خودکه – یک آدم متفاوت و کاردرست هستیم و فراتر از حد و حدود یک جامعه مودب ولی خسته کننده می باشیم  و اینکه دوست داریم به همین شکل ادامه دهیم وابسته هستیم ما ممکن است بترسیم که با کارکرد قدم ششم  تبدیل به یک انسان معمولی و خسته کننده  شویم بعضی از ما ممکن است فکر کنیم که چیزی نیستیم جز مجموعه ای از نواقص و فکر کنیم که اگر نواقص ما برطرف شوند دیگر چیزی ازما باقی نخواهد ماند ترسهای ما احتمالا مبهم و شکل نگرفته می باشند اگر آنها را تا نتیجه منطقی ریشه یابی کنیم  مطمئنا درمی یابیم که این ترسها بی پایه و اساس نیز هستند به قول معروف اگر آنها را با صدای بلند بیان کنیم  به ماهیت اصلی آنها پی خواهیم برد اگر با قدم ششم تجربه قبلی داریم نواقص شخصی ما برای ما چیز تازه ای نخواهد بود در واقع  ممکن است که در حال حاضر از اینکه هنوز بعضی نواقص را داریم نگران باشیم یا ممکن است از اینکه یک نقص قدیمی به صورتی جدید و تازه در ما ظهور کرده  سرخورده شده ایم

برای مثال : هنوز احساس عدم امنیت داشته ایم  یا ممکن است دریک سری اعمال و اقدامات نامحسوس برای اینکه نشان دهیم آدم کاردرستی هستیم افراط نکنیم  ولی هنوز این نقص را داشته باشیم  و اخیرا بسیار زیرکانه تر و موذیانه تر از روی آن عمل کرده باشیم

ما ممکن است ناخودآگاه در کوششها و اقدامات دیگران کارشکنی یا خرابکاری کنیم تا در مقام مقایسه  بهتر از آنها به نظر برسیم  یا آرزوها و آمال دیگران را پایمال کنیم  چون در راستای نیازها و منافع ما نیستند تشخیص دادن این مسئله  بعد از مدت می تواند دردناک باشد چون میل داریم که بهتراز این باشیم

ما عمیقا در صدمه زدن به دیگران خجالت زده می شویم  ما ممکن این ترس قدیمی که ظرفیت تغییر نداریم را دوباره تجربه کنیم و فکر کنیم که بعضی از نواقص شخصیتی ما برای همیشه ماندگار هستند ما می توانیم از این واقعیت که حداقل از مسئله خود آگاه هستیم و تمایل داریم تا برروی آن کار کنیم استفاده کرده و تا حدودی آرام گیریم نیاز است تا ما احساس اعتماد و امیدمان به اینکه فرآیند بهبودی حتی بر عمیقترین و ثابت قدم ترین نواقص  کار خواهد کرد را حفظ کنیم ما آمادگی کامل پیدا کردیم که خداوند نواقص شخصیتی ما را برطرف می کند

خداوند بر طرف کند :

بله قدم ششم هم مشخص می کند که فقط یک نیروی برتر از ما می تواند نواقص شخصیتی ما را برطرف کند اگر چه وسعت درک ما از مفهوم این قدم با تجربه ما از بالا و پائینها  بده و بستانها و کشمکشها مربوط به قدم شش رابطه مستقیم دارد اولین کاری که اکثر ما در مورد نواقص شخصیتی مان می کنیم  این است که تصمیم می گیریم که تا دیگر آنها را نداشته باشیم متأسفانه  این کار بیهوده و پوچ است – و تاثیر آن تقریبا به اندازه همان کنترل مصرف موادمخدر می باشد ما ممکن است برای مدت کوتاهی در اینکار موفق شویم اما نواقص ما به تدریج دوباره ظهور خواهد کرد مشکل این است که نواقص ما قسمتی از وجود ما می باشند ما همیشه در موقعیتهای بد و وقتی تحت فشاریم  در این معرض خطر رجوع به بدترین نواقص شخصیتی خود هستیم کاری که ما در قدم ششم نیاز است که انجام دهیم  بسیار شبیه کاری است که مجبور به آن در دو قدم اول شدیم ما باید اقرار کنیم که در برابر نیروی درونی که چیزی جز درد و تحقیر در زندگی برای ما به همراه نداشته  شکست خورده ایم و بعد باید اقرار کنیم که برای رویارویی با این نیرو نیاز به کمک داریم ما باید کاملا این واقعیت را که خودمان نمی توانی کمبود های خود را برطرف کنیم بپذیریم  و باید خود را آماده کنیم تا در قدم هفتم از خدا بخواهیم تا آنها را برای ما بر طرف کند

نواقص شخصیتی ما :

حتی بعد از همه کارهایی که در قدم چهارم و پنجم انجام دادیم  هنوز در این مرحله طبیعت و ذات نواقص شخصیتی مان برای ما اشکار نیست ما احتمالا گیج شده ایم که در ساختار پیچیده شخصیت ما نواقص شخصیتی مان دقیقا کجا خاتمه پیدا می کنند و اینکه شخصیت ما از کجا آغاز می شود چرا ما این کارها را انجام می دهیم ؟ آیا تقصیر دیگران است ؟ اولین بار که این احساس را تجربه کردیم کی بود ؟ چرا ؟ چگونه ؟ کجا ؟

اگر دقت نکنیم آنقدر به خودمان مشغول می شویم که اصن دلیل کارکرد قدم ششم را فراموش کنیم نیاز است که چالش هایمان را متمرکز کنیم هدف ما افزایش اگاهی در مورد نواقص شخصیتی مان است تا کامل آمادگی پیدا کنیم که برطرف شوند نه اینکه انها را ریشه یابی کنیم و مبداء پیدایش انها را ریشه یابی کنیم یا در کشمکش و تقلا درونی خود زیاده روی کنیم نواقص شخصیتی ما نشان دهنده طبیعت اصلی ما هستند به احتمال زیاد درمی یابیم که ما نیز مانند دیگران دارای طبیعتی ذاتی و پایه ای هستیم ما نیازهایی داریم  و به دنبال براورده کردن انها هستیم برای مثال ما به عشق و محبت نیاز داریم اما این که چگونه انرا بدست آوریم مهم است و از اینجاست که نواقص ما شروع به اجرای نقش می کنند اگر دروغ بگوییم  تقلب کنیم به دیگران صدمه بزنیم و یا خود را کوچک کنیم تا عشق را بدست آوریم از روی نواقص خود عمل کرده ایم همانگونه که در چگونگی عملکرد تعریف شده : نواقص ما  همان ویژگیها و خصیصه های انسانی هستند که به واسطه خودمحوری ما از شکل طبیعی خارج شده اند نیاز است تا به کمک راهنمای خود لیست نواقص اخلاقی که داریم  بنویسیم و توضیح دهیم که چگونه از روی آنها عمل می کنیم و به اینکه این کار چگونه بر روی زندگی ما تأثیر می گذارد  بپردازیم و مهم تر از اینکه وقتی ان نقص را به کار می گیریم  چه احساسی داریم تصور اینکه زندگی ما بدون هر یک از این نواقص به چه شکل خواهد بود به ما کمک می کند تا بپذیریم که بدون آنها نیز می توانیم زندگی کنیم بعضی از ما اقدام عملی خود را با پیدا کردن اصل روحانی متضاد با هر یک از نواقص اخلاقی مان شروع می کنیم

اصول روحانی :

درقدم ششم  ما بر روی تعهد و استقامت  تمایل  ایمان و اعتماد  و خویشتن پذیری تمرکز می کنیم در این نقطه از قدم ششم باید از کمبودهایمان کاملا آگاه باشیم در واقع ما احتمالا آنقدر از آنها آگاه هستیم  که در طی زندگی روزانه خود می توانیم آمدن آنها را ببینیم و حتی خیلی از مواقع جلوی خود را بگیریم تا از روی آنها عمل نکنیم بعضی وقتها ممکن است که آگاهی ما کمرنگ شود و ممکن است دیگر در مراقبت از رفتارهایمان آنقدر هوشیار نباشیم به انرژی فوق العاده نیاز است تا ما بتوانیم هر لحظه خود را زیر ذره بین بگذاریم و از عمل کردن از روی نواقص اجتناب کنیم ما در زندگی روزمره خود غرق می شویم  تا یک دفعه دوباره احساس مریضی و خجالت زدگی می کنیم و گیج می شویم که چگونه بعد از این همه کاری که بر روی خود کرده ایم باز هم مرتکب بعضی از اعمال از روی نواقص خودمان می شویم

اصل روحانی تمایل :

به کارگیری اصل روحانی تمایل خیلی ساده  به این معنی است که ما تمایل داریم تا به گونه ای متفاوت عمل کنیم و لزوما به این معنی نیست که ما متفاوت عمل می کنیم  و یا حتی ظرفیت آن را داریم شاید بهتر باشد این رفتار را با مثالی به تصویر بکشیم  تصور کنید که ما با خانواده  صاحب کار  و یا دوستان خود به اندازه ای متفاوت از خیلی کم تا زیاد ناصادق بوده ایم ممکن است به نظر آید که بهتر است تا  درجه به درجه تمایل پیدا کنیم و اول تمایل خود را بر روی بدترین و مخرب ترین شکل ناصادقی خود متمرکز نماییم اما این قدم می گوید که ما کامل آمادگی پیدا کرده ایم تا کلیه نواقص ما بر طرف شود این به معنی آن است که تمایل داریم تا دیگر هرگز حتی یک کم هم ناصادق نباشیم ممکن است به نظر آید که این یک توقع بی جا از خود داشتن  است اما ما باید آن را فقط برای امروز انجام دهیم تا این حد تمایل داشتن سخت است  به خصوص وقتی که پی آمد ظاهری  کمی ناصادق بودن خیلی شدید به نظر نیاید ما ممکن است که آگاه باشیم که کاملا صادق نیستیم  اما فکر کنیم که به کسی ضرری نخواهد رسید و اتفاق مهمی نیز نخواهد افتاد پس چرا بی خود حساس شویم ؟ اما همین گونه طرز فکر است که احتمالا شدیدترین پی آمدهای روحانی را خواهد داشت ممکن است نتیجه نیز به همین گونه باشد و در واقع در اثر این ناصادقی  نه به کسی صدمه ای آشکار برسد و نه کسی به آن پی ببرد اما این ناصادقی از همان لحظه اول  شروع به پژواک و طنین انداختن در روح ما خواهد کرد حتی اگر در ضمیر خود از آن آگاه نباشیم حتی اگر شب راحت خوابمان ببرد باز هم نتیجه عمل از روی نقص وقتی که قادریم از آن اجتناب کنیم نیروی درتضاد با رشد روحانی ما است اگر به این عدم تمایل ادامه دهیم  به تدریج رشد روحانی خود را به خطر خواهیم انداخت مقدار تمایلی که ما باید در این قدم بدست آوریم رابطه مستقیم با ایمان و اعتقاد ما دارد ما باید باور داشته باشیم که نیروی برتر در زندگی ما تا آن اندازه که لازم است کار خواهد کرد و تأثیر خواهد گذاشت اگر همان ناصادقی که قبلا مثال زدیم را در نظر بگیریم  باید اعتماد داشته باشیم که نیروی برتر این نقص را در ما تا آنجا برطرف نمی کند که به طرز بی رحمانه ای صادق شویم و نتوانیم حتی موقعی که بیان حقیقت باعث صدمه به کسی می شود سکوت اختیار کنیم تا جایی که از سر راه کنار برویم و اجازه دهیم که خداوند در زندگی ما کار خود را انجام دهد  مطمئنا همان اندازه رشد روحانی را که برای ما لازم است تجربه خواهیم کرد از طریق این تشخیص و آگاهی  ما با تعهد خود برای تغییر کردن تجدید عهد می کنیم  ما امروز دقیقا به همان اندازه که نیاز است رشد کرده ایم  اگر کامل بودپم که دیگر  نیازی به رشد بیشتر نداشتیم

دعای قدم شش :

خدای بزرگ آماده هستم تا کمکم کنی نقایص اخلاقی که سد راه بهبودی ام هستند را از میان بردارم تا همچنان با خود صادق باشم ومرا به سمت سلامت ذهنی وروحی هدایت فرما آمین

   سعی می شود سوالات به صورت مفهومی ارائه گردد

  چیز هایی در من هستند که انها را دوست دارم اما ممکن است جزو نواقص شخصیتی باشند:

نقایص درون من هست که با انها زندگی می کنم وهنوز دوستشان دارم ودارم فکر میکنم عدم استفاده از انها زندگی مرا با مشکل مواجه می کند

  • مثل شهوت رانی
  • دلسوزی .
  • خود کم بینی
  • وتایید تا طلبی
  • گاهی اوقات نفهمی خودرا نترسیدن جلوه دادن
  • لجاجت
  • کنترل دیگران
  • گاهی اوقات عدم تمایل در بخشش

چون از روی نواقص اقدام وعمل می کنم به دیگران نیز خسارت وارد کردم پس این عوامل نقایص من نامگذاری می شود گاهی اوقات نیز به این فکر می کنم که اگر از تعداد نقایص استفاده نکنم شاید تبدیل به شخصیتی غیر قابل قبول برای خودم باشم و زندگی جذابیت خود را از دست دهد و استفاده نکردن از این نقایص برای من ترس اور است چون که راه استفاده نکردن از این نقایص ها یا جایگزین مناسبی برای انها را نمی دانم و تجربه ی زندگی بدون انها را ندارم و در اصل ترس من از زندگی کردن بدون نقص هاست و برایم این زندگی ناشناخته است هر چه را که من بخواهم تغییر دهم خدا هم به من کمک خواهد کرد که تغییر کند به درون خودم می نگرم و می گویم فعلا تمایل دارم این نقص ها ……. از من گرفته شود منظور   این است که در حال حاضر تمایل دارم بیشتر کدامیک از نقائص خود را از دست بدهم بهبودی یک فرایند توقف نا پذیر است از بدو ورود به انجمن ارزوی برطرف شدن نقایص را یا دست کم تعدادی از انها که زندگی روحانی مرا با مشکل مواجه کرده بوده را داشتم با قرار گرفتن در مسیر بهبودی و رشد روحانی که در پس فرایند برنامه بهبودی به وجود امد تغییراتی در زندگی ام حاصل شد و توانستم تعدادی از انها را مهار کنم فقط کافی است کمک بگیرم و عملکرد داشته باشم نمی توانم بگویم از روی هیچ نقصی عمل نمی کنم فقط طرز استفاده از انها و تعداد دفعات تکرار انها کمتر شده فقط سعی می کنم برای امروز به چند تایی از انها عمل نکنم و هر روز این قدم را در زندکی به اجرا بگذارم انسان محدود است و همیشه در معرض اشتباه است انسانها در جسم خود می توانند همیشه دچار معلولیت و ناتوانی باشند اما آن چیزی که ما خواهان بر طرف سازی آن هستیم اشتباهات انسانی و معلولیت های جسمی نیست چیزی که قدم شش روی ان تاکید دارد رفتارهای است که از حالت تعادل خارج شده است بنابراین من تصور نمی کنم نواقصی باشد که قابل برطرف شدن نباشد  مگر اینکه من تمایل به برطرف سازی آن نداشته باشم البته  نواقص ما یک دفعه قابل برطرف سازی نمی باشند ولی می توان در جهت کمرنگ سازی آنها اقدام کنم تا روزی به خواست خداوند و اراده خودم قطع شوند من در گذشته سعی داشتم به صورت خودمحورانه و با اراده شخصی ام نواقصی چون مصرف مواد مخدر و رفتارهای ناشی از آن را کنترل کنم اما هر کاری می کردم نمی شد همیشه دیگران را مقصر این شکست هایم قلمداد می کردم و دنبال توجیه شکست هایم بودم تا اینکه فهمیدم من دچار بیماری اعتیادی هستم و به جایی اینکه گناهکار باشم یک بیمار هستم و می توانم با اقرار به عجز و یاری گرفتن از نیروی برتر و دست کشیدن از شاخه های مختلف

بیماری اعتیاد و کارکرد برنامه بهبودی به گونه ای پیش بروم که روز به روز از سطح نواقص من کاسته شود و به ترازوی بهبودی من افزوده گردد من همیشه به خداوند ایمان داشتم می دانستم که او قادر حکیم و تواناست اما به لحاظ اینکه رفتارهای من در گذشته بد بود و به من گفته بودند خداوند دشمن گناهکاران است من از خداوند می ترسیدم و از او دور می شدم چون به خودم می گفتم  خداوند به تو گناهکار توجه ندارد

  • خداوند با تو دشمن است
  • خداوند در حال عذاب دادن تو است
  • خداوند به تو کمکی نخواهد نمود

امروز من با کارکرد برنامخ بهبودی به این درک رسیدم که خداوند مهربان است و همه را دوست دارد و می پذیرد من تنها باید دست دوستی به سمت او دراز کنم تا او مرا بپذیرد امروز دیگر به کمک خداوند اعتماد می کنم و می دانم من می توانم از کمک های خداوند هر لحظه بهرمند گردم به شرطی که با عمل و زبانم بخواهم تسلیم در هر قدم رخ می دهد

  • تسلیم در قدم یک یعنی من از تداوم مصرف مواد مخدر عاجزم و می خواهم تسلیم شوم تا دیگر مصرف نکنم اگر تسلیم نشوم باید آنقدر مصرف کنم تا بمیرم
  • تسلیم در قدم دوم یعنی من به تنهایی قادر نیستم
  • تسلیم در قدم سوم یعنی بالاتر از من قدرتی نیز است
  • تسلیم در قدم چهارم یعنی نمی توانم بیش از این رنجش ها و نواقص خودم را مخفی کنم و دیگران را مقصر انها قلمداد کنم
  • تسلیم در قدم پنج یعنی باید از شخصیت نمایشی و دورغینی که ساخته ام دست بردارم و ان را افشا کنم و به دیگران بگویم من دارای چنین شخصیت واقعی هستم

تسلیم در این قدم

من ناتوان تر از این هستم که به تنهایی بتوانم نواقص خود را برطرف سازم تسلیم در این قدم به گونه ای عمیق تر می شود که می فهم نمی توان خودمحورانه تصمیم گرفت نمی توان احساس توانایی دروغینی داشت

  لیست نواقص اخلاقی پیشنهاد می شه تماشا کنید در خصوص قدم ششم

راهها را که می جویم تا انجام نواقص خود را موجه سازم:

زمانی که احساس می کنم آبرویم در خطر است زمانی که احساس می کنم به من خسارت شدیدی خواهد خورد زمانی که می ترسم کسی یا چیزی را از دست بدهم زمانی که تصور می کنم دیگران در حال دسیسه بر علیه من هستند زمانی که تصور می کنم راه دیگری برایم باقی نگذاشتند زمانی که بسیار ناراحت هستم و می خواهم اطرافیانم را بکوبم زمانی که نواقص من منجر به کسب لذت بسیاری برای من خواهد شد زمانی که جوگیر می شوم زمانی که احساس می کنم رفتار صحیح موجب دردسر من خواهد شد زمانی که فکر می کنم خود واقعی من لجن زار است زمانی که تصور می کنم همه افراد جامعه ماسک زدند زمانی که می خواهم همه مرا تائید کنند و….

عمل از روی نواقص و تاثیر آن بر خود و اطرافیان :

در قدم های قبل من پذیرفتم که مشکل من بیماری اعتیاد است این بیماری اعتیاد بود که مرا به سمت استعمال مواد مخدر کشاند اگر مجدد به سمت نواقص ( بیماری اعتیاد) کشیده شوم  دیر یا زود دچار احساس های بدی خواهم شد و باز هم به سمت لغزش کشیده خواهم شد

لغزش روحانی یعنی عمل از روی نواقص و لغزش روحانی پایه های لغزش محسوب می گردند و وقتی به شرایط قبل برگردم دوباره زندگی من غیر قابل اداره و لجن خواهد شد اینبار  علاوه بر خسارت به اطرافیانم اعتماد انها به من سست تر خواهد شد من می توانم به جای استفاده از نقائص روی اصول روحانی زیر کار کنم تا مجبور نباشم مجدد از نواقصم استفاده کنم:

  • اصل روحانی تسلیم
  • اصل روحانی پذیرش مسئولیت
  • اصل روحانی شهامت
  • اصل روحانی اقرار
  • اصل روحانی صداقت
  • اصل روحانی سپردن و اعتماد به نیروی برتر
  • اصل روحانی بی قضاوتی
  • اصل روحانی پرهیز مداری
  • اصل روحانی همدلی
  • اصل روحانی محبت
  • اصل روحانی گذشت و ایثار
  • اصل روحانی روشن بینی
  • اصل روحانی انتقاد پذیری
  • اصل روحانی خویشتن پذیری
  • اصل روحانی سعی و تلاش
  • اصل روحانی بردباری و تحمل
  • اصل روحانی مشورت
  • و…..

 

در قدم ششم ما برروی تعهدات واستقامت تمایل واعتماد وخویشتن پذیری تمرکز می کنیم در این نقطه از قدم ششم باید از نواقصمان کاملا اگاه باشیم در واقع ما احتمالا انقدر از انها اگاه هستیم که در طی زندگی روزانه می توانیم امدن انها را ببینم وحتی خیلی مواقع جلوی خود را بگیرم تا از روی انها عمل نکنیم بعضی وقتها ممکن است که اگاهی ما کمرنگ شود وممکن است دیگر در مراقبت از رفتار ها یمان انقدر هوشیار نباشم به انرژی فوق العاده نیاز است تا ما بتوانیم هر لحظه خود را زیر ذره بین بگذاریم واز عمل کردن از روی نواقص اجتناب کنیم در تداوم قدم پنج  من باید به نیروی برتر اعتماد کنم و نواقصم را همیشه اقرار کنم تا ماسک شخصیتی من برداشته شود خیلی وقت ها من خودم تمایل دارم نقص هایم توسط خودم و بدون کمک خداوند برطرف گردد یعنی من تمایل خودمحورانه دارم و این تمایل از سر بیماری من است لذا همیشه محکوم به شکست می شوم تمایلی ارزشمند است که با درخواست از نیروی برتر و حرکت خود رخ دهد یعنی علاوه بر اراده شخصی من اراده نیروی برتر نیز جاری شود این نوع تمایل است که موجب رفع نقائص من می گردد

بنابراین:

هر چقدر ایمان و اعتماد من به خداند قوی تر گردد تمایل صادقانه من بیشتر خواهد شد

برداشت قدم ۶ :

بعد از طی مسیر تا به اینجا لازم است کارهایی را انجام بدم که به مسیر قبلی بر نگردم وباز مثل قدم یک باید دنبال حل معمای بعدی در زندگیم بگردم اولین شرطش هم این بود که باید پیدا کنم چرا علیرغم میل باطنی وتحمل درد ورنج حاصل از عملکرد گذشته باز همان کارها را انجام می دادم باز متوجه شدم که باور غلط واحساس پوچی وبی ارزشی باعث می شد که همیشه عملکرد دیگران را زیر زره بین بگذارم و از همه مهمتر در تمام مسائل حق را به جانب خودم بدانم متوجه شدم بهتراست بیشتر به خودم واعمال خودم توجه کنم تجربه شخصی من در این قدم این بود که بعد از لیست کردن نقص هایم خیلی احساس بدی را تجربه کردم فکرکردم باید حتما چند روزی برم یک جای خلوت وکلک این نقص ها را بکنم با همین فکر صبح زود بدون اینکه به کسی  چیزی بگم یک پتو وبالش در صندوق عقب ماشینم گذاشتم وبه طرف خارج شهر حرکت کردم دربین راه به خودم گفتم قراره چند روزی خارج شهر باشم وجلسه هم درانجا نیست پس بهتره حرکت صبح را برم وقتی درب جلسه رسیدم بعنوان گرداننده به من خدمت دادند احساسم وقصدم را مشارکت کردم دربین جلسه عضوی از قدم یک واقرار به عجز مشارکت کرد پیام خدا به من داده شد متوجه شدم که من کاره ای نیستم وقرار است خداوند چون گذشته امور را مدیریت کنه بعد از جلسه یک ظرف اش خریدم وبه محل کارم  برگشتم وجای شما خالی اش با نان داغ در دوستان همکارم خوردم تازه فهمیدم تنها کار من اقرار وپذیرش است وباید مثل قدم یک بپذیرم که من عاجز هستم همین وبس

حرکت به جلو :

ما ممکن است بعضی مواقع نگاهی اجمالی و گذرا به گذشته داشته باشیم و فکر کنیم که چه کارها که می توانستیم انجام دهیم مثلا در زمان کودکی ،و یا در زمان اعتیاد فعال خود ما احتمالا همیشه فکر می کنیم که یا زندگی ما را در شرایط و مکانی قرار نداده تا به آن چیز که دلمان می خواهد تبدیل شویم و یا فکر می کنیم که ظرفیت و عرضه رسیدن به شرایط و امکانات بالاتر را نداریم ما زمانی در رؤیای پول  امکانات و موقعیت اجتماعی غرق بودیم اما در برنامه روحانی معتادان گمنام ما بیشتر به دنبال رشد روحانی هستیم ما می خواهیم تا بیشتر به کیفیتهایی که دوست داریم فکر کنیم یا به افراد در حال بهبودی که می شناسیم و کیفیتهایی دارند که ما دوست داریم با آنها در این مورد برابری کنیم فکر کنیم با کارکرد این قدم ما به تصویری از شخصیتی که دوست داریم داشته باشیم دست پیدا می کنیم اگر خودخواه بوده ایم احتمالا دوست داریم که از خودگذشتگی داشته باشیم شاید از طریق کمک به یک معتاد دیگر او نیز بهبود یابد یا از طریق اعمال دیگر از روی عشق و بخشش بلاعوض  اگر تنبل بوده ایم ،ممکن است دوست داشته باشیم که فعال باشیم و از ماحصل فعالیت خود سود ببریم اگر ناصادق بوده ایم ممکن است دوست داشته باشیم تا از این رهایی که دیگر نیازی نباشد تا همیشه بترسیم که مچ ما را بگیرند  لذت ببریم ما می خواهیم که از طریق این قدم به تصویری برای خود و همین طور امید دست یافتن به آن تصویر را بوجود بیاوریم.