قدم پنجم :

ما چگونگی دقیق خطاهای مان را به خداوند ، به خود و یک انسان دیگر اقرار کردیم چگونگی دقیق خطاهایمان را به خود  یک شخص دیگر  و خداوند اقرار کردیم

کتاب پایه به ما می گوید ((قدم پنجم  فقط خواندن قدم چهارم نیست))

ما می دانیم خواندن قدم چهارم برای شخصی دیگر  مطمئنا قسمتی از قدم پنجم است پس بقیه آن که فقط شامل خواندن تنها نمی باشد چیست؟!

باقی مانده آن اقراری است که ما نزد خداوند  خودمان  و شخص دیگری می کنیم که باعث دست یافتن ما به رشد روحانی نهفته در این قدم می گردد ما از قبل تجاربی در رابطه با اقرار کردن داریم ما اقرار کرده ایم که دارای یک بیماری هستیم ما اقرار کرده ایم که به کمک نیاز داریم ما اقرار کرده ایم که نیرویی وجود دارد که می تواند به ما کمک کند استفاده از تجربه حاصل از این اقرار ها به ما در قدم پنجم کمک می کند اکثر ما پس از به پایان رساندن قدم چهارم  با این باور که قسمت سخت کار را انجام داده ایم احساس راحتی خاصی کرده ایم اما سریعا دریافتیم که ما هنوز قدم پنجم را بر نداشته ایم تازه زمان شروع ترس هایمان بود بعضی از ما می ترسیدیم که راهنمایمان ما را از خود براند یا در موردمان قضاوت کند بعضی دیگر دودل می شدیم با این فکر که نمی خواهیم زیاد تر از حد مزاحم راهنمایمان شویم ما مطمئن نبودیم که آیا می توانیم به راهنمایمان اعتماد کنیم که اسرار مان را نزد خود نگه دارد ما احتمالا نگران آن هستیم که ترازنامه ما ممکن است چه چیز هایی را آشکار کند ممکن است چیزی از نظرمان پنهان بماند  و راهنمایمان خیلی راحت روی آن انگشت گذارد که احتمالا مورد خوبی هم نخواهد بود بعضی از ما از این می ترسیم که احساسات قدیمی دوباره زنده شوند و فکر می کردیم که زیر ورو کردن گذشته اصن چه فایده ای دارد بعضی از ما احساس می کردیم تا وقتی که ترازنامه خود را با صدای بلند نخوانیم محتویات آن واقعی نخواهدبود اگر کلیه احساساتمان را درباره قدم پنجم بررسی کنیم ممکن است دریابیم که انگیزه ادامه این فرایند با امید به بهبودی بیشتر نیز در ما وجود دارد ما در مورد کسانی که می دانیم قدم پنجم را کار کرده اند  فکر می کنیم ما اصالت و توانایی آن ها در برقراری رابطه با دیگران را ستایش می کنیمآنها همیشه فقط درباره خود صحبت نمی کنند آنها از احوال دیگران هم جویا می شوند و به جوابی که می شنوند واقعا اهمیت می دهند و اگر از آنها بپرسیم که چگونه این همه در موارد ایجاد رابطه با دیگران آموخته اند آنها احتمالا جواب خواهند داد : از زمانی که شروع به کارکرد قدم پنجم کرده ایم اکثر ما  که قبلا چهار و پنج را کار کرده ایم  می دانیم که این فرایند همیشه باعث ایجاد تغییر می گردد به زبان دیگر ما می بایست از رفتار قدیم خود دست برداریم حتی اگر مطمئن نباشیم که تمایلی به این کار داریم یا نه  از طرف دیگر اکثر ما می دانستیم که باید تغییر کنیم  اما می ترسیدیم که نتوانیم ما به دو چیز نیاز داریم تا بتوانیم شروع به کارکرد قدم پنجم کنیم شهامت و حس اعتماد به فرایند بهبودی اگر ما همه این ها را داشته باشیم قادر خواهیم بود بهتر ومشخص تر با ترس هایمان روبرو شویم و آن اقراری که لازمه این قدم است را انجام دهیم.

دعای قدم پنجم :

پروردگارا :

خطاهایم را بپوشان با تو می‌گویم تا خود شنوم و بپذیرم آنها را آن‌گاه که کالبدم مالامال درد و رنجش و هراس است بهترین راهکار در تنهایی و سکوتم اين است كه فریاد کشم تو را مرا دریاب که درد من تنهایی بی‌کسی و دوری از توست

روبه رو شدن با ترسها :

ما ممکن است همه ترس هایی که در باره آن ها صحبت شد یا ترس های دیگری را داشته باشیم که ما را آزار می دهد ضروری است ما ترس هایمان را بشناسیم و علیرغم آنها به جلو حرکت کنیم  تا قادر باشیم به بهبودی خود ادامه دهیم علیرغم اینکه این ترس ها از کجا سرچشمه می گیرند  اکثر اعضا ما از یک شیوه برای غلبه بر آنها استفاده کردند :ما برای داشتن شهامت و تمایل دعا می کنیم بخش مربوط به قدم پنجم از کتاب چگونگی عملکرد را می خوانیم و خواهان قوت قلب از دیگر اعضا می شویم اغلب ما این تجربه را داریم که انگار هر بار که به جلسه کارکرد قدم ها رفته ایم تصادفا موضوع جلسه قدم چهار و پنج است اگر سعی کنیم آنچه را که بر ما می گذرد به مشارکت بگذاریم  به طور حتم حمایتی که به آن نیاز داریم را از دیگر اعضاء دریافت خواهیم کرد بکارگیری منابع روحانی که از طریق کارکرد قدمهای قبلی به دست آورده ایم به ما کمک می کند تا به قدم پنج خود بپردازیم

چرا اقرار به خداوند :

بخش مربوط به قدم پنجم در کتاب چگونگی عملکرد به این سؤال که چرا چگونگی دقیق خطاهایمان را به غیر از خود و شخصی دیگر باید نزد خداوند نیز اقرار کنیم را اینگونه پاسخ داده است : در جلسات معتادان گمنام ما راهی را برای زندگی تجربه کنیم که هر روز با اصول  روحانی سروکار داریم راهی که در آن مسائل عادی و خارق العاده به یکدیگر می رسند وقتی که ما چگونگی دقیق خطاهایمان را نزد خداوندی که خود درک می کنیم اقرار نمائیم  اقرارمان معنی بیشتری پیدا می کند چگونگی اقرار ما نزد خداوندی که خود درک می کنیم  بستگی به مشخصات درک ما از او دارد بعضی به غیر از اقراری که نزد خود و شخص دیگری می کنند به طور جداگانه و رسمی نیز نزد خداوند اقرار می کنند بعضی قبل از اینکه شروع به خواندن ترازنامه برای راهنمای خود کنند از خداوند جهت حضور در آن مکان دعوت می کنند آن دسته از ما که اصول روحانی بهبودی  و یا انجمن جلسات معتادان گمنام نیروی برترشان است ممکن است مجبور باشند شیوه دیگری برای کارکردن این قسمت از قدم پنج اتخاذ نمایند راهنمای ما می تواند در این روند به ما کمک کند هر شیوه ای که اتخاذ کنیم اشکالی ندارد به شرطی که آگاه باشیم اقرار ما نزد خداوند نیز صورت می گیرد.

چرا اقرار به خودمان :

زمانی که مصرف می کردیم اکثر ما احتمالا کسانی را داشتیم تا به ما بگویند که با موادمخدر مشکل داریم و نیازمند کمک هستیم نظر آنها برای ما مهم نبود یا حتی اگر مهم بود  برای قطع مصرف کردن ما کافی نبود ما فقط وقتی که به اعتیادمان اقرار کردیم و تسلیم برنامه جلسات معتادان گمنام شدیم  توانستیم قطع مصرف کنیم این موضوع در مورد اقرار در قدم پنج نیز صدق می کند ممکن است هر کسی  از همسرمان (هم نفسمان) گرفته تا صاحب کارمان یا راهنمایمان به ما بگوید  کاری را که انجام می دهیم درست نیست و به ضرر می باشد اما تا وقتی که ما این موضوع و خطاهایمان را نزد خود اقرار نکنیم احتمال اینکه تمایل یا توان آن را داشته باشیمم که راه دیگری انتخاب کنیم بسیار کم است

چرا به یک شخص دیگر:

به عنوان معتاد  یکی از بزرگترین مشکلات ما تشخیص دادن فرق بین مسئولیتهای خود با مسئولیت دیگران است ما خود را به خاطر مشکلات و مصائبی که هیچ کنترلی روی آنها نداریم سرزنش می کنیم و برعکس اغلب نقشمان را در آزار به خود یا دیگران کاملا انکار می نمائیم ما مسائل کوچک را بیش از حد بزرگ می کنیم و مشکلات عمده ای که باید حتما بدان ها بپردازیم را نادیده می گیریم اگر هنگام شروع قدم پنج درباره چگونگی دقیق خطاهایمان مطمئن نباشیم  در پایان این قدم و توسط اقرار نزد شخصی دیگر از آنها آگاه می شویم اگر نمی توانیم نقش خود را ببینیم شخصی که به ما گوش می کند  می تواند به ما کمک کند تا آن چیزهایی که نیاز است به عنوان مسئولیت خود بپذیرم را از چیزهایی که درمورد آنها مسئول نیستیم تمیز دهیم. اکثر ما قبل از اینکه به طور رسمی شروع به کارکرد قدمها کنیم از کسی خواسته ایم که راهنمای ما باشد و رابطه خود را با او توسعه داده ایم برای اکثر ما  راهنمایمان همان شخص دیگر است که انتخاب می کنیم تا به قدم پنج ما گوش کند او به ما کمک خواهد کرد تا مسئولیت خود را از غیر مسئولیتمان جدا سازیم رابطه ای که با راهنمای خود پیدا می کنیم  اعتماد لازم را نیز به وجود خواهد آورد هنگامی که در حین خواندن ترازنامه مان  راهنمای ما نیز قسمتهایی از ترازنامه خود را با ما به مشارکت می گذارد ارزش درمانی کمک یک معتاد به معتاد دیگر به بهترین وجه متجلی می گردد این مسئله به حصول اطمینان از اینکه ما منحصر به فرد نیستیم کمک فراوانی می کند اعتمادی که نیاز است ما به شخصی که قدم پنج ما را گوش می کند داشته باشیم فراتر از آن است که فقط مطمئن باشیم او اسرار ما را بروز نمی دهد نیاز است که ما اعتماد داشته باشیم او هنگام خواندن قدم پنج ما عکس العمل مناسبی نیز از خود نشان می دهد یکی از مهمترین دلایلی که ما راهنمای خود را به عنوان کسی که می خواهیم قدم پنج ما را گوش کند انتخاب می کنیم این است که او درک می کند که ما در حال انجام چه کاری هستیم و بنابراین می داند که ما در این روند به چه نوع حمایتی نیاز داریم در ضمن این موضوع کمک می کند تا در کارکرد قدمهای بعدی تداوم و ثبات بیشتری داشته باشیم حال اگر بنا بر هر دلیلی کس دیگری را انتخاب کنیم تا به جای راهنمایمان به قدم پنج ما گوش کند مشخصه های او باید همانی باشد که ما برای یک راهنما در نظر می گیریم یعنی کسی که : توان حمایت از ما بدون کوچک نشان دادن  مسئولیت و نقشمان را داشته باشد کسی که بتواند نفوذی مداوم و متعادل را زمانی که قدم پنج ما را تحت فشار گذاشته حفظ کند به طورخلاصه  کسی که غمخوار  درستکار و بابصیرت باشد برای اکثر ما  ایجاد و توسعه رابطه ای صادقانه یک تجربه جدید است اما به محض اینکه کسی حتی برای اولین دفعه حقیقتی دردآور را به ما بگوید ما سریعا تصمیم می گیریم که آن رابطه را قطع کنیم ما اغلب فقط رابطه ای مؤدبانه  از دور  و بدون هیچ عمق واقعی را ترجیح می دهیم قدم پنج کمک می کند که روابط ما صادقانه باشند  ما حقیقت را در مورد خودمان و اینکه واقعا چه کسی هستیم می گوئیم و منتظر قسمت سخت آن که : عکس العمل شنوند ه است می مانیم اکثر ما از داشتن رابطه ای بدین شکل وحشت داریم قدم پنج موقعیتی منحصر به فرد برای ایجاد چنین رابطه ای در امن ترین فضا می باشد ما می توانیم تا حد زیادی مطمئن باشیم که مورد قضاوت قرار نخواهیم گرفت.

چگونگی دقیق خطاهایمان :

راهی دیگر برای حصول اطمینان از اینکه قدم پنج ما فقط به تنهایی خواندن قدم چهار نباشد این است که بر روی چیزهایی که قرار است اقرار کنیم تمرکز نماییم در انجمن ما تجارب متنوعی در مورد اینکه ((چگونگی دقیق خطاها یمان)) دقیقا به چه معنا می باشد  وجود دارد اکثر ما با این مسئله موافقیم که در قدم پنج ما باید توجه مان را برروی خصوصیات و الگوهای رفتاری خود که از اعتیاد سرچشمه می گرفت و دلایل اعمال خود  متمرکز سازیم تشخیص دقیق خطا هایمان  چیزی است که اغلب هنگام خواندن ترازنامه  به راحتی اتفاق می افتد بعضی مواقع تکرار تعریف یک موقعیت یا شرایط مشابه چگونگی دقیق آن را برای ما آشکار می سازد…

برای مثال :

  • اینکه چرا ما همیشه انتخاب می کنیم با افرادی رفت و آمد داشته باشیم که در قلب خود خیر و صلاح ما را نمی خواهند ؟
  • چرا همیشه در روابط خود به گونه ای رفتار می کنیم که انگار زندگی ما بسته به این است که برگ برنده دست ما باشد ؟
  • چرا احساس می کنیم که تجارت جدید برای ما تهدیدکنند هستند و به همین دلیل از انها اجتناب می کنیم ؟

دست یافتن به آن رشته و طرح مشترک در الگوهای رفتاریمان ما را بسوی تشخیص چگونگی دقیق خطاهایمان رهنمون می سازد جایی در این فرایند ف ما احتمالا شروع به نامگذاری بعضی از این الگوهای رفتاری به عنوان (( نواقص اخلاقی )) خواهیم کرد اگر چه تا قبل از قدم ششم  شروع به بررسی عمیق اینکه چگونه هر یک از این نواقص در بیمار نگه داشتن ما نقشی داشته اند نخواهیم کرد اما اینکه اجازه دهیم این دانش و اگاهی از الان شکل بگیرد برای ما ضرری نخواهد داشت.

اصول روحانی قدم پنجم :

  • اعتماد
  • شهامت
  • صداقت با خود
  • تعهد

اصول روحانی :

در قدم پنج ما بر روی اعتماد شهامت  صداقت با خود و تعهد تمرکز می کنیم تمرین اصل روحانی اعتماد جهت کامل کردن قدم پنجم ضروری است همانطور که قبلا  گفتیم  ما احتمالا با راهنمای خود تجاربی داریم که به ما اجازه می دهند تا به او به اندازه کافی اطمینان کنیم.

اما در مورد آن مواقعی که مسائل عمیقی مطرح می شود و باعث می گرد تا ما تردید کنیم که ایا اصن کارکرد این قدم فایده ای دارد یا نه چه باید بکنیم ؟

در اینگونه مواقع باید به غیر از اینکه به شخص دیگری اعتماد کنیم رابطه بین قدم و رشد روحانی ما همیشه برایمان واضح و اشکار نیست البته این بدان معنی نیست که این رابطه وجود ندارد یا حقیقی نیست  اما ممکن است اعتماد به این فرایند را برای ما مشکل کند شهامت یکی از اصولی است که ما باید به کار گیریم تا این قدم را اغاز کنیم احتمالا نیاز خواهد بود که ما هر از چند گاهی در حین کار کردن این قدم باز هم از این شهامت استفاده نماییم وقتی که گوشی تلفن را برمی داریم که با راهنمای خود تماس بگیریم تا قرار ملاقاتی با او جهت خواندن و اقرار قدم پنج بگذاریم  ترس وجود ما را فرا می گیرد و نیاز است که ما شهامت را تمرین کنیم وقتی که در حال خواندن ترازنامه خود هستیم و به قسمتی می رسیم که اصن دلمان نمی خواهد که کسی از ان مطلع شود نیاز است که با شهامت با آن لحظه ترسناک روبرو شویم و کل ترازنامه خود را بخوانیم و اقرار کنیموقتی مسئله ای بشدت دردآور را اقرار می کنیم و احساس ضعف و ضربه پذیری مان انقدر زیاد است که می خواهیم قبل از اینکه نظر راهنمای خود را بشنویم به نوعی همه چیز را متوقف کنیم  دقیقا در لحظه ای سرنوشت ساز و تعین کننده در بهبودی خود قرار داریم و لازم است که راه توام با شهامت را انتخاب کنیم انجام این کار بر مسیر زندگی ما در آینده تأثیر خواهد گذاشت هر بار که احساس ترس می کنیم باید به خاطر داشته باشیم که در گذشته تسلیم در برابر ترس هیچ گاه چیزی جز پیامدهای منفی برای ما نداشته است بنابراین در حال حاضر هم نخواهد داشت به یاد آوردن این موضوع انگیزه کافی جهت به کارگرفتن شهامت را به ما خواهد داد تمرین اصل صداقت با خود جهت اقرار چگونگی دقیق خطاهایمان نزد خودمان یک اصل ضروری است همانگونه که ما نباید صرفا به خاطر ترس از عکس العمل شنونده  از بروز احساساتمان جلوگیری کنیم  به همان شکل نیز نباید از عکس العملهای خود بهراسیم ما باید به خود اجازه دهیم تا عکس العملهای طبیعی و انسانی خود را در مورد موضوع صحبت که (( زندگیمان به عنوان یک معتاد )) می باشد را تجربه کنیم :

زندگی ما غم انگیز بوده  ما خیلی از چیزها را به خاطر اعتیادمان از دست داده ایم  ما به اشخاصی که دوست داشته ایم بواسطه اعتیادمان صدمه زده ایم تشخیص این مسائل بسیار دردآور است اگرچه  وقتی که دقیق به مسئله نگاه کنیم  متوجه می شویم که احساس دیگری نیز در حین تجربه درد در حال بوجود آمدن است

امید در نهایت ما از مصرف به خاطر احساساتمان هرچقدرهم که دردآور باشند  با شهامت عبور کنیم انجام این کار در طول مدت باعث خواهد شد که در مورد خواهد شد که در مورد خود احساس خوبی پیدا کنیم این یکی از پاردوکس هایی است که اغلب در بهبودی با آنها روبرو می شویم  یعنی چیزی که با درد شروع می شود ، با نشاط و آرامش خاتمه می یابد اقدامات ما در این قدم نشانگر اصل روحانی تعهد است ما در زندگی به مسائلی نام (( تعهد )) داده بودیم تعهداتی که هیچ تصمیمی برای ایستادن پای آنها در هنگام سختیها نداشتیم بعضی وقتها نیز (( تعهد )) را فقط برای راحتی خودمان قبول می کردیم اما در برنامه جلسات معتادان گمنام با برداشت هر قدم  تعهد واقعی و اصولی خود نسبت به برنامه تعمق می بخشیم گرفتن راهنما کارکردن قدمها  پیدا کردن یک گروه خانگی و همیشگی و شرکت در جلسات آن هر یک نشانگر این است که ما نسبت به بهبودی خود به گونه ای اصولی و پرمعنا تعهد داریم

ترسهایی که ممکن است در کارکرد قدم پنجم داشته باشیم :

ترس از درست کار نکردن قدمهای قبلی و از بین رفتن تمایلم در حین کار کردن این قدم وحشت از اینکه دیگران خصوصا خانواده ام به دفترم دسترسی  پیدا کرده و از مطالبی که نوشته ام آگاه شوند و مورد سرزنش و نکوهش قرار گیرم ترس از اینکه با کارکرد این قدم حال و احساسم به جای اینکه بهتر شود بدتر شود ترس از رو شدن مطالبی که دوست ندارم کسی از آنها آگاه شود ترس از اینکه این قدم نیمه کاره رها شود ترس از اینکه اقرارم قلبی و واقعی نباشد ترس از اینکه احساسات دردناک و فراموش شده دوباره تکرار شود ترس از اینکه نتوانم اصول روحانی این قدم را رعایت کنم ترس از اینکه نتوانم به خداوند توکل کنم و خودم را به او بسپارم…

غلبه بر ترسها در قدم پنجم :

مشورت می کنم دعا می کنم و امید به فرایند بهبودی دارم و با استفاده از تجربه ی دوستان و اصول روحانی قدم های قبلی و اعتماد به خداوند و تکرار و تلقین به خود بر مبنای اینکه راهنمایم هم این قدم را کار کرده و گمنامی مرا نمی شکند و اینکه قدم پنجم مرا به ازادی و بیداری روحانی می رساند به افکار بحران زا بها نمی دهم و به وعده ی قدم پنجم که ازادی و رهایی است فکر خواهم کرد سعی می کنم اگاهی ام را بالا ببرم و از خداوند در خواست کمک کنم و نیز ترسهایم را به مشارکت بگذارم در قدم پنجم هم به همان خداوندی که مرا از مواد پاک نگه داشته و کمک کرده با اصل اقرار و پذیرش جلو بروم با اعتماد و ایمان بیشتر از او دعوت می نمایم که در اقرار به اشتباهانم در قدم پنجم  مرا یاری کند

تصمیم در قدم سوم و کارکرد آن در قدم پنجم :

با رسیدن به این قدم ارزش و استنباط من از قدم 3 دوچندان شد و درک من از ناتوانی اراده شخصی ام عمیق و عمیقتر گردید و فهمیدم که چقدر واگذاری اراده ام به صاحب آن خداوند قادر و متعال  می تواند به من کمک نموده تا درست زندگی کنم .و حال که می خواهم چگونگی دقیق خطاهایم را به او و یک انسان دیگر اقرار کنم این قدم 3 است که مرا به واگذاری بیشتر خودم و دست کشیدن از اراده شخصی ام کمک می کند و در مجموع برای کارکرد این قدم هم احساس انرژی بیشتری می نمایم زیرا حس می کنم که خداوند پشت و پناه من است و آن خلای عظیمی که سالها داشتم و عدم اعتماد به نفسم را درک می کنم قدمهای دیگر بدون قدم 3 کار نمی کنند و این قدم سرفصل و شروع هایی و به سمت آزادی رفتن من است من قدم 3 را خیلی دوست دارم زیرا مرا از شر خودم در امان میدارد برای تشخیص دقیق خطاهایم نباید فقط با زوایه دید خودم به موضوع نگاه کنم بلکه از دیگران هم کمک بگیرم وبا در میان گذاشتن کارهایم از بد خوب آن با خبر شوم قدم 5به من کمک می کند که چگونگی دقیق خطاهایم را متوجه شوم وبپذیرم خطا ها بستگی به عرف وفرهنگ ودین واصول متفاوت هستند باید اشتباه را متوجه شوم واقرار کنم پذیرفتن باعث می شود که خطا را تکرار نکنم مسیولت خطا ها را قبول و پنها ن کاری نکنم بررسی دقیق خطا ها باعث تشخیص درست می شود بدون اقرارکردن و پذیرفتن هیچ تغییری امکان پذیر نیست اقرار کردن یعنی درمیان گذاشتن و مشورت کردن و کمک گرفتن از دیگران نباید افکار بحران زا را در خودمان حفظ کنیم در قدم 5 ما می خواهیم ایراد کارهایمان را پیدا کنیم وبه آن اقرار کنیم اقرار باعث می شود که خود را از زاویه دید دیگران هم بررسی کنم اقرار همچنین مانع انکار من می گرددو من می توانم بدون انکار به رفتارهای خودم بنگرم اگر اقرار نکنم  انکار مرا به نادیده گرفتن خطاهایم سوق می دهد

مشخصات کسی که قدم پنجم من را گوش می دهد :

  • دوازده قدمی باشد دل بزرگی داشته باشد
  • روحانیت داشته باشد
  • مثل خود من بیماری اعتیاد داشته باشد تا مرا سرزنش نکند
  • و راهنما داشته باشد
  • غمخوار درستکار و با بصیرت باشد
  • مرا همان طور که هستم بپذیرد و قضاوت نکند
  • و در ضمن به نیروی برتر و اصول دوازده قدم اعتماد و ایمان داشته باشد
  • ۱_ بهتر است راهنمای من باشد تا بتوانم دقیق ترین کمک را دریافت کنم
  • ۲_ خودش قبلا این قدم را کار کرده باشد و آشنا به مسیر باشد
  • ۳_ قابل اعتماد باشد و در حفظ گمنامی بکوشد
  • ۴_فرد صبوری باشد
  • ۵_ قضاوتگر نباشد
  • ۶_اهل سرزنش و توهین نباشد و رفتار مرا تمسخر نکند
  • ۷_ همدل باشد
  • ۸_ با مفهوم بیماری اعتیاد اشنا باشد
  • ۹_ به جای ارشاد و نصیحت تنها تجربه خود را منتقل کند
  • ۱۰_ بهتر است فعلا دارای راهنما باشد تا اگر نتوانست به من تجربه دهد با حفظ گمنامی از راهنمایش مشورت گیرد.
  • و….

اقرار بهتر و موثر تر با توجه به مشخصاتی که ذکر شد :

موجب می شود که به او اعتماد بیشتری داشته باشم او را نیز درک کنم ترس ها یم کمتر شود و می دانم که شخصی که می خواهد به من کمک کند واسطه ای هست بین من ونیروی برتر دچار سردرگمی در بهبودی نیست ارامشی نسبی دارد ومی دانم که در رابطه با چگونگی به وقوع پیوستن خطاها در من گمنامی ام را حفظ می کند وموجب می شود دست از افکار بیهود ی خود بر می دارم وشخصیت مثبت او مرا تشویق به کمک گرفتن از او می کند

انتظار من از آن شخص (راهنما) :

انتظار دارم تمام حرف های مرا با دقت گوش کند نقاط ضعف مرا درک کند گمنامی شخصی مرا حفظ کند اگر احتمالا راهکاری برای رفع خطاهای من دارد ارایه بدهد از نصیحت و سرزنش دوری کند ترازنامه من را موشکافی کند و هدف از کارکرد قدم را برایم توضیح دهد نقاط ضعف و قوت مرا روشن کند واقعیت وجود مرا درک کند و قضاوت نکند عکس العمل صحیح از خود نشان دهد و انگیزه لازم برای تغییر در من به وجود اورد

کارکرد قدم پنج و  راههای جدیدی برای ایجاد و توسعه روابطم :

موجب می شود تا متوجه حضور خداوند شوم واین که با وجود این همه خطا هنوز زنده ام من امروز با ارتباط سالم با دیگر بندگان او راه حل و دلیل محکمی برای زندگی پیدا کرده ام خود خواهی های خود را می بینم و سعی در تکرار رفتار بر اساس خود خواهی و خود محوری نمی کنم مسوولیت من با همه برابر است نه بیشتر ونه کمتربا خود حقیقی ام بهتر روبرو می شوم و به

دیگران اجازه می دهم تا مرا راهنمایی کنند و از عکس العمل دیگران جهت راهنمایی در زندگی ام استفاده می کنم کمتر از اجتماع دوری می کنم و سعی می کنم رابطه ی خود را بادیگران صادقانه کنم کارکرد قدم پنجم  مرا به سوی عملیاتی کردن اصل روحانی مشورت سوق می دهد و مرا از ترس های بیرونی ام رها می سازد قدم پنج باورهای مرا نسبت به نیروی برتر به ویژه خداند مهربان تغییر داد من همیشه از خداوند می ترسیدم اما در این قدم راحت با خداند سخن گفتم خداوند را مهربان و بخشنده یافتم با خداوند احساس راحتی بیشتری کردم همچنین اعتماد اولیه من به راهنمای خودم در من تقویت شد و امروز بیش از گذشته با او احساس صمیمیت و راحتی می کنم

دیگر خودم را یک موجود بی ارزش نمیدانم و احساس خود کم بینی و نواقص در من کم شده است و فهمیدم بسیاری از رنجشهای من پوچ و بی ارزش است. احساس گناه و خجالت که داشتم کمرنگ شد و فهمی دم فقط به دلیل بیمار بودن این نواقص را انجام دادم نه به این خاطر که از لحاظ ژنتیکی ادم بدی باشم نیرو و انگیزه من برای تغییر رفتارم بیشتر گردید. و فهمیدم من مسئول بیماری خودم نیستم اما مسئول بهبودی خودم هست.: راههایی که از آن طریق می توانم شهامت لازم برای کارکرد این قدم را پیدا کنم :

  • تسلیم بودن
  • وفرار نکردن از واقعیت ها
  • مشارکت کردن با دیگر اعضا
  • تمرین اصل صداقت با خود
  • پذیرش خود به عنوان یک معتاد
  • پرداختن به قدم سوم
  • تسلیم و تعهد به برنامه و بهبودی٬
  • اعتماد به راهنما
  • مشورت با افراد موفق
  • تقویت ایمان اعتماد به خداوند و نیروی برتر
  • عاجز عمل کردن
  • تقویت روحانیت
  • خدمت کردن

قدم پنجم و کتاب پایه :

ماچگونگى دقیق خطاهاى مان را به خداوند به خود و به یک انسان دیگراقرار کردیم

قدم پنجم کلید آزادى است و به ما اجازه میدهد که در زمان حال و پاک زندگى کنیم در میان گذاشتن چگونگى دقیق خطاهایمان به ما آزادى زندگى می دهد. بعداز برداشتن  قدم چهارم دقیق با محتواى ترازنامه خود روبرو می شویم به ماگفته اند که اگر بخواهیم این نقصها را مخفى کنیم ما را دوباره به مصرف خواهند کشاند رها نکردن گذشته از زندگى بیزارمان می کند و نمی گذارد نقش خود را درمسیر زندگى تازه امان ایفا کنیم در صورتى که ما در برداشتن قدم پنجم صادق نباشیم همان نتایجى را که از ناصادقی هاى گذشته خود گرفته ایم  دوباره خواهیم گرفت قدم پنجم پیشنهاد مى کند که به چگونگى خطاهاى خود در برابر خداوند خود و یک انسان دیگر اقرار کنیم ما به خطاهاى خود توجه کرده و پس از بررسى الگوهاى رفتارى خود شروع به دیدن زوایاى تاریک بیمارى خود کرده ایم حال در نشستى ترازنامه خود را با صداى بلند با یک نفر دیگر در میان می گذاریم نیروى برتر ما در قدم پنجم، همراه ما خواهد بود ما کمک لازم را دریافت کرده و آزادى رویارویى با خود و یک انسان دیگر را خواهیم داشت براى ما اقرار به چگونگى دقیق خطاهایمان نزد نیروى برترمان ضرورى به نظر نمی رسید و دلیل می آوردیم که : خدا همه چیز را خودش می داند با اینکه او  همه چیز را می داند اما اقرار باید از زبان خود ما باشد تا مؤثر واقع شود قدم پنجم فقط بازخوانى قدم چهارم نیست ما سالها از توجه به چهره واقعى خود اجتناب می کردیم از خودمان خجالت می کشیدیم و خود را از بقیه دنیا جدا می دانستیم اکنون که قسمت شرم آور زندگى خود را به بند کشیده ایم  می توانیم با اقرار و روبرو شدن با آن زندگى خودمان را ازلوث وجودش پاک کنیم غم انگیز است اگر تمام آن ها را بنویسیم و بعد به داخل کشوى میز بیندازیم این نقصها در تاریکى رشد می کنند و در پرتو نور می میرند قبل از پیوستن به معتادان گمنام احساس می کردیم هیچکس نمی تواند کارهایى که ما انجام داده بودیم را درک کند می ترسیدیم که اگر باطن خود را آشکار کنیم طرد شویم اکثر معتادان از این مسئله رنج می برند ما متوجه شده ایم که این احساس واقع بینانه نبوده و اعضاى انجمن ما را به خوبى درک می کنند ما باید کسى را که قرار است قدم پنجم مان را بشنود به دقت انتخاب کنیم باید مطمئن باشیم که از جریان کار ما اطلاع دارد و می داند که چرا آن را انجام می دهیم با آن که شرط مشکلى براى انتخاب شخص مورد نظر وجود ندارد اما اعتماد به اوبسیار مهم است تنها چیزى که ما را حاضر به برداشتن جدى این قدم می کند اطمینان کامل به درستى و معتمد بودن اوست بعضى از ما قدم پنجم را با یک شخص کاملا غریبه برمی داریم در حالى که برخى دیگر انتخاب یکى از اعضاى انجمن معتادان گمنام را ترجیح می دهیم ما می دانیم که یک معتاد دیگر کمتر ممکن است در مورد ما با تعبیر نادرست یا کم لطفى قضاوت کند وقتى انتخاب خود را کردیم و با شخص مورد نظر تنها شدیم با تشویق اوشروع می کنیم و از آن جا که مسئله مرگ و زندگى در بین است بنابراین می خواهیم قاطع صادق و دقیق باشیم بعضى از ما سعى کردیم قسمتى از گذشته خود را مخفى کنیم فکر کردیم می توانیم راه ساده ترى براى رویارویى با احساسات درونى خود پیدا کنیم ممکن است فکر کنیم که نوشتن در مورد گذشته کافى است اما ما نمی توانیم بهاى این اشتباه را بپردازیم این قدم از اعمال و انگیزههاى ما پرده بردارى می کند نمی توانیم انتظارداشته باشیم که این چیزها خود به خود بر ملا شوند سرانجام از خجالت گذشته بیرون می آییم و می توانیم در آینده از احساس گناه اجتناب کنیم ما طفره نمی رویم وکار امروز را به فردا نمی اندازیم باید قاطع باشیم و واقعیت را تمام و کمال دراسرع وقت و به سادگى بیان کنیم خطرى که همیشه وجود دارد این است که درمورد خطاهایمان اغراق کنیم به همان نسبت اگر نقش خود را موجه یا کم اهمیت جلوه دهیم باز هم به استقبال خطر رفته ایم به هر حال ما هنوز می خواهیم خودمان را خوب جلوه دهیم معتادان معمولا زندگیشان سرى است ما سالهاى دراز سعى می کردیم کمبود اعتماد به نفسمان را با مخفى شدن در پشت ظاهرى بدلى که بتواند مردم را گول بزند پنهان کنیم متأسفانه بیش از هر کس خودمان را گول زدیم با آن که معمولا ازخارج جذاب و متکى به نفس به نظر می رسیدیم اما در واقع در درون شخصیت سست و متزلزلى را مخفى می کردیم نقابها باید کنار بروند ترازنامه خود را همانطورکه نوشته ایم بدون از قلم انداختن هیچ مطلبى   می خوانیم این قدم را همچنان با صداقت و دقت تا به آخر ادامه می دهیم مشارکت در مورد اسرار و خلاصى ازسنگینى بار گذشته ها باعث می شود که ما بتوانیم راحت نفس بکشیم معمولا وقتى این قدم را با کسى مشارکت می کنیم شنونده هم قسمتى از داستان خود را با ما در میان می گذارد متوجه می شویم که منحصر به فرد نیستیم با پذیرفته شدن توسط مخاطب مورد اعتمادمان می بینیم همان طور که هستیم می توانیم قابل قبول باشیم شاید ما هرگز نتوانیم تمام اشتباهات گذشته خود را به یاد بیاوریم اما به هر حال بهترین و بیشترین سعى خود را می کنیم در این مرحله شروع به تجربه احساساتى واقعى با ماهیت روحانى می کنیم اگر زمانى فرضیه هاى روحانى داشته ایم حال بیدار شدن در دیارى حقیقتا روحانى را آغاز می کنیم تجزیه و تحلیلى که در ابتدا ازخود می کنیم معمولا تعدادى از الگوهاى رفتارى ما را برملا می کند که شاید از آن ها خوشمان نیاید اما رویارویى با این الگوها و بیرون آوردنشان از تاریکى این امکان را فراهم می کند که بتوانیم بطور سازندهاى با آنها روبرو شویم ما نمی توانیم این تغییرات را به تنهایى به وجود آوریم و نیاز به کمک خداوند بدانگونه که او را درک می کنیم و انجمن معتادان گمنام خواهیم داشت

کارکرد قدم پنجم و چگونگی عملکرد :

ما چگونگی دقیق خطاهای خود را به خداوند به خودمان و به یک انسان دیگر اقرار کردیم

ما باکار کردن قدم پنجم میثاق خود را با بازیابی تجدید می کنیم با وجود این که ما به پیش روی خود در بازیابی علاقمند هستیم اما احتمالا از این مرحله وحشت داریم و این ترس ما طبیعی است چون می خواهیم چگونگی دقیق خطاهای خودمان رابه خداوند به خودمان و به یک انسان دیگر خیلی رک وپست کنده اقرار کنیم اگر ما اجازه بدهیم که احساس خجالت زدگی درونی ما ترس از تغییر کردن و پذیرفته نشدن مان از طرف دیگران پیشرفت این مرحله را متوقف کند  مسائل و اشکالاتمان روی هم انباشته خواهند شد اگر در بازیابی به جلو حرکت نکنیم و تمام سعی وکوشش ممکن را برای بازیابی به عمل نیاوریم در مقابل بیماری اعتیاد شکست خواهیم خورد اگر بخواهیم تغییر قابل ملاحظه ای در زندگی ما ایجاد شود باید بر ترس خود غلبه کنیم وقدم پنجم را به انجام برسانیم صحبت کردن با راهنمای مان به ما این پشت گرمی را می دهد که در مواجه با احساسات مان تنها نیستیم و از ترسمان خواهد کاست کار کردن روی این قدم با حمایت خدای مهربان و راهنمای مان در حقیقت به اجرا گذاردن و عملی کردن تصمیمی است که در قدم سوم با سپردن خود به خداوند گرفته ایم تصمیم قدم سوم همانند اغلب تصمیم های دیگر زندگی باید با عمل توام باشد پیگیری قدم سوم با انجام قدم های چهارم و پنجم به نزدیک تر شدن رابطه ی ما با نیروی برتر مان منتهی خواهد شد با کار کرد قدم پنجم درک و برداشت ما از اصول روحانی چهار قدم قبلی به مراتب گسترده تر خواهد شد در این قدم مانند قدم اول با اقرار خود صداقت به خرج می دهیم  با این تفاوت که صداقت لازم قدم پنجم به مراتب از صداقتی که در قدم اول بروز دادیم عمیقتر می باشد در قدم پنجم به خصوص اقرار کردن به خودمان از اهمیت ویژه ای برخورد ار است چرا که اینجا ما این اقرار را از لبان خود می شنویم و بدین طریق آن الگوی رفتاری را که سراسر  از انکار بود در هم می شکنیم ما با اعتیادمان و نتایج آن به نوع جدی روبرو می شویم و حقیقت زندگی خود را می بینیم و به آستانه ای جدید از صداقت  به خصوص صداقت با خود ارتقاء می یابیم شجاعتی که ما در این قدم از خود بروز می دهیم نه تنها اعتماد ما را به خدا بیشتر خواهد نمود  بلکه ایمان وامیدی را که ما در قدم دوم تجربه نموده ایم صیقل خواهد داد تمایلی که ما اکنون باید از خود نشان بدهیم  از تمایلی که انجام قدم سوم داشتیم به مراتب گسترده تر است قدم پنجم ما را متوجه می کند شجاعتی که از انجام قدم چهارم کسب کرده ایم خیلی بیشتر از آن است که هرگز به ذهن مان می رسید چون این شجاعت عادی و نتر سیدن نیست بلکه در اینجا ما دست به انجام کاری می زنیم که از آن می ترسیم ما برای بازگو کردن ترازنامه ی خود قرار ملاقاتی می گذاریم سر وقت حاضر می شویم و به مشارکت در مورد ترازنامه می پردازیم اقرار کردن به خودمان در قدم پنجم احتیاج به شجاعت دارد و قسمتی است که ما باید به آن توجه مخصوص معطوف کنیم وگرنه اثرات مفید این قدم آن چنان که باید  نخواهد بود در کتاب معتادان گمنام می خوانیم  منظور از قدم پنجم فقط خواندن قدم چهارم نیست ما می خواهیم مطمئن شویم که چگونگی دقیق خطاهای خود را  هم به خود ابراز می نمائیم و هم قبول می کنیم اگر فکر می کنیم که اقرار کردن رسمی برای ما مناسبتر می باشد  با صدای بلند و رسما به خودمان اقرار می کنیم بدین طریق این اقرار را از ذهنیت به مرحله ی عمل در می آوریم منفعت دیگری که از کار کرد این قدم عایدمان می شود درک و برداشت جدیدی است که ما از اصل روحانی تواضع پیدا می کنیم چون اغلب ما فکر می کردیم که یا از مردم دیگر برتریم یا بیشتر به چشم می آئیم پس از قدم پنجم متوجه می شویم که واقعیت آن است که از تمام حرکات زندگی ما فقط چند تایی قابل توجه هستند و این باز نمودن درون باعث می شود احساس کنیم ما نیز مثل بقیه ی مردم عادی هستیم وشاید برای اولین بار در زندگی حس کنیم با انسان ها و انسانیت مرتبط شده ایم احتمالا در میان گذاردن این عمیق ترین احساسات خود با انسانی دیگر که سال های دراز نگاه می داشتیم  باعث ناراحتی و به خصوص ایجاد دل شوره در ما خواهد گردید اما اغلب ما وقتی به چشمان شنونده مان نگاه می کنیم  متوجه می شویم که او با محبت غیر مشروط به ما می نگرد و احساس پذیرفته شدن و تعلقی به مادست می دهد که باعث می شود خود را جزئی از این برنامه بدانیم اغلب ما از این که می دانیم باید با احساساتی که سالها در خود مخفی نگاه داشته بودیم روبرو شویم دچار اضطراب می گردیم ولی چون معمولا راهنمای مان ما را تشویق کرده که به خدای مان اعتماد داشته باشیم به پیش می رویم اولین چیزی که باید مد نظر داشته باشیم آن است که قدم پنجم یک مسکن فوری برای مسائل دردناک زندگی مان نیست و اگر این قدم را کار کنیم و توقع داشته باشیم که احساسات نا مطبوع را از ما دور کند  در آن صورت انتظار داریم قدم ها هم مثل مصرف مواد  ما را تخدیر کنند…

قدم ها برای بیداری روح ما پیشنهاد شده اند نه برای خاموش کردن احساسات مان ما برای مواجه شدن با احساسات مان به پشتیبانی احتیاج داریم و اگر شخصی را برای شنیدن اقرارمان انتخاب کنیم که قادر به درک این گونه مسائل ما باشد حمایت او برای مان کافی است با اینکه شنونده حتما لازم نیست راهنمای مان باشد اما ما غالبا ترجیح می دهیم که شنونده راهنمایمان باشد چرا که در این صورت از تجربیات گوناگون یک معتاد بازیابی کرده بهره مند خواهیم شد جان کلام آن است که چه کسی بیش از شخصی که خودش هم این کار را کرده صلاحیت دارد ؟ معتادانی که در بازیابی بیش از ما تجربه دارند قبلا با مسائلی که ما تازه سعی می کنیم با آنها مواجه شویم روبرو شده اند چنین افرادی قادرند تجربه ی خود و راه حلی را که این قدم پیش پایشان نهاده باما به مشارکت بگذارند وما در طی این تبادل متوجه می شویم نکات مشترک بسیاری با راهنمای مان داریم که ارتباط و احساس تعلق مان را به برنامه به مراتب تقویت خواهد نمود شخصی که به اقرار ما در قدم پنجم گوش فرا می دهد باید کسی باشد که سلسله مراحل بازیابی را که ما سعی در انجام آن داریم بفهمد و خواستار کمک به ما در این راه باشد ما متوجه شده ایم که شنونده ی ایده آل در این قدم کسی است که با ما هم دل باشد و به احساس مان احترام بگذارد آ ن قدر با شخصیت باشد که بتوانیم آسان به او اعتماد کنیم و حداقل آن قدر درک و شناخت داشته باشد که بتواند به ما در شناختن چگونگی دقیق خطاهای مان کمک کند او با اطلاع از این که ما باید ترازنامه ی خودمان را بنویسیم کمک می کند که وقت مان را بدون نتیجه صرف شکوه گری و مسئول دانستن دیگران نکنیم ما می دانیم که نتایج مؤثری از انجام این قدم به دست خواهیم آورد و به همین دلیل برای بهتر شروع کردن آن  چند لحظه ای را صرف تجدید تسلیم وتائید تصمیم قدم سوم می کنیم و از نیروی برتر خودمان در خواست می کنیم که به ما صداقت  شجاعت و تمایلی را که برای انجام قدم پنجم لازم داریم عطا فرماید برای دعوت از خداوند جهت همراهی کردن با ما در این مرحله  دعایی می خوانیم که مضنون آن می تواند هر مطلبی که باز گو کننده ی تعهد ما نسبت به بازیابی مان است باشد دعای مشترک با شخصی که قرار است شنونده ی ما در قدم پنجم باشد می تواند باعث تجربه ی یک صمیمیت استثنائی برای هر دو نفرمان بشود ما توجه داریم که در هنگام دعا در خواست ما از نیروی برترمان آن است که به ما قدرت و شجاعت عطا کند از او درخواست  می کنیم در زمان اقرار  به مطالبی که بر زبان می آوریم گوش دهد چرا این قدر مهم است که ما به خدا نیز اقرار کنیم ؟ خیلی ساده برای این که این بک برنامه روحانی است و تمام هدف ما آن است که بیداری روحانی پیدا کنیم تمایل ما به این که گذشته ی خود را بدون هیچ پنهان کاری به خدا بگوئیم محور اساسی باز یابی مان می باشد و مسئله ی دیگری هم که در این زمینه از اهمیت استثنائی برخوردار می باشد آن است که ما بتوانیم بی پرده به او بگوییم امروز چه کسی هستیم در گذشته بعضی از ما فکر می کردیم که لیاقت برقراری رابطه با خدا را نداریم واسراری که در درونمان نگاه داشته بودیم حجابی ایجاد کرده بودند که باعث می شد نتوانیم قبول کنیم خدا ما را دوست دارد هر زمان که ما مطلبی راجع به خودمان از خود بروز می دهیم به نیروی برترمان نزدیک تر شده و متوجه ی محبت بی قید وشرط او می شویم همین احساس که خدا به آن گونه که ما او را می شناسیم بدون توجه به کارهایی که کرده ایم ما را می پذیرد و دوستمان دارد باعث می شود ما نیز خود را قبول کنیم و دوست بداریم این رابطه ی مثبت که با خداوند ایجاد می کنیم به تدریج باعث خواهد شد رابطه مان با دیگران نیز مثبت شود و بهبود یابد احتمالا ما از دوستی و صمیمیتی که با راهنمایمان در نتیجه ی مشارکت قدم پنجم پیدا کرده ایم متعجب خواهیم شد برای بعضی از ما این اولین باری است که کسی با دقت به حرف های مان گوش می کند و به همین دلیل از این که گاهی راهنمایمان سئوالات دقیقی راجع به بعضی از قسمت های زندگی مان می کند یا نت برمی دارد متحیر می شویم وهم زمان ازاین که می بینیم آن چه را که می گوئیم  این طور با دقت دیده می شود به خودمان اعتماد بیشتری پیدا می کنیم ما در چشمان شنونده ی خود می بینیم که او درد ما را درک می کند و همین همدردی باعث می شود تا به حضور نیرویی برتر از خود در کنارمان  اطمینان بیشتری حاصل کنیم حرف زدن راجع به چگونگی دقیق خطاهایمان به احتمال زیاد کار راحتی نیست ما به گذشته ی خود نگاه کرده ایم و دیده ایم که چگونه تکرار چند الگوی رفتاری  به طور پی درپی باعث شده ما در جای به خصوصی از زندگی گیر کنیم این جا ما فقط رفتار خود را به طور سطحی مورد بررسی قرار نداده ایم بلکه دقیقا نگاه کرده ایم که چه نواقص شخصیتی پشتوانه وباعث بروز این رفتارها بوده اند در این جاست که ما احتمالا برای اولین بار می فهمیم اعمالی که از ما سر می زند با چگونگی دقیق و ریشه خطاهای ما تفاوت دارند.

مثالی می زنیم  ماموارد بی شماری را پیدا می کنیم که برای این که مردم از ما خوششان بیاید دروغ می گفتیم  ولی این موارد و مثال ها خودشان ریشه ی خطاهای ما نیستند  نفس این خطاها عدم صداقت و زرنگی زیادی و درست کاری می باشند که هر بار دروغ می گوییم با دروغ گفتن ما  خود را ظاهر می سازند و به احتمال زیاد متوجه می شویم علت دروغ گوئی مان آن بوده که می ترسیدیم اگر راست بگوییم هیچ کس دوستمان نداشته باشد.

در طی خواندن ترازنامه گاهی راهنمای مان نیز تجربیات مشابه خود را با ما به مشارکت خواهد گذارد و حتی ممکن است از شنیدن کشمکش های زندگی ما آنقدر متا ثر بشود که با ما گریه کند و یا برعکس شرح صحنه های مضحک اعتیادی ما و دروغ هایی که به خودمان برای ادامه آن زندگی می گفتیم او را به خنده بیندازد وقتی ببینیم که چقدر احساسات ما و راهنمای مان با هم مشابه هستند می فهمیم که مردم دیگری هم مثل ما وجود دارند وما انسان هستیم نه چیزی بیشتر نه چیزی کمتر خود محوری و اشتغال افراطی فکری که ما درباره ی خود داشتیم ما را چنان کور کرده بود که فکر می کردیم منحصر به فرد هستیم اکنون به گونه ای ناگهانی متوجه می شویم که  مردم دیگر هم مشکلات دردناک دارند و مشکلات ما منحصر به فرد نیستند و وقتی جزیی از خود را در چشمان انسان دیگری می بینیم شفا می یابیم در آن لحظه تواضع پیدا می کنیم و دلیلی می یابیم بر آن که امید  آرامش و صلحی که به دنبالش می گشتیم بالاخره در دسترس مان قرار گرفته است در نتیجه مرتبط شدن با یک انسان دیگر  آن احساس انزوا و غریبگی  محو می شود و ما اجازه می دهیم آن قسمت های زندگی مان که همیشه در بسته باقی مانده بودند به روی شخص دیگری باز شوند احتمال دارد این اولین باری باشد که تا حدی به انسان دیگری اعتماد کرده ایم راجع به واقعیت خود با او حرف زده و اجازه می دهیم که ما را بشناسد انجام قدم پنجم به نوع شگفت آوری ما را با راهنمایمان نزدیک خواهد کرداین رابطه ما بر اساس برابری و بگیر وبستان منطقی و احترام متقابل ریشه گرفته و از نوعی است که می تواند تا آخر عمر باقی بماند احتمالا بعد از کار کرد قدم پنج و تا مدتی احساس کمی خستگی خواهیم کرد و یا از لحاظ عاطفی آسیب پذیر خواهیم بود ما قدم مهمی در راه بهبودی و باز یابی خود برداشته ایم  از آن جا که در این مرحله زخم های قدیمی راشکافتیم  این مرحله برای مان یک جراحی روح بوده که طی آن از دروغ های قدیمی خود که بسیار با مهارت ساخته شده بوده اند پرده برداشتیم و به خودمان نیز حقایق دردناکی ابراز داشتیم در این مقطع ، ماسکهای خود را از چهره برداشتیم ممکن است در این مرحله احساس احتیاج خطرناکی بکنیم  بدین صورت که از این خود آگاهی   جدید فرار کنیم و به بدبختی های قدیمی ولی آشنای خود برگردیم و یا وسوسه شویم از راهنمای مان فاصله بگیریم چرا که او دیگر همه چیز را درباره ما می داند این برای ما یک مسئله حیاتی است و باید در مقابل افکار مقطعی مقاومت کنیم یکی از بهترین راه ها آن است که با دیگر معتادان در حال باز یابی راجع به این احساسات و ترس هایمان سخن بگوییم و جویای تجربه آن ها در این مورد بشویم همین که ما از آن ها بشنویم  آن چه در درون ما می گذرد منحصر به فرد نیست و آن ها نیز عینا این کشمکش ها را پس از کار کردن روی قدم پنجم داشته اند  باعث آسودگی ما خواهد شد آگاهی ما در رابطه با الگوهای رفتاری که از آنها برای ارتباط با دیگران استفاده می کرده ایم همچنین این ریسک وجراتی که ما از خود در آشکار کردن این الگوها نزد شخص دیگری بروز داده ایم به خودی خود باعث خواهد شد که تغییر بسیار مثبتی در روابط ما ایجاد گردد این جا مسئله تنها نزدیک تر شدن به راهنمای مان نیست بلکه این آمادگی اعتماد کردن به انسانی دیگر را که ما اینجا تمرین کردیم کمک خواهد کرد تا بتوانیم با بقیه نیز رابطه ی نزدیک برقرار کنیم ما این جا جرت کردیم که احساسات وخصوصیات پنهانی خود را به یک نفر دیگر بگوییم و او ما را طرد نکرده است این آغاز آزادی ما در اعتماد به افراد دیگر خواهد شد ما این جا متوجه می شویم که نه تنها می توان به بقیه اعتماد کرد و به آن ها فرصت داد تا دوست ما بشوند بلکه خود ما نیز قابل اعتماد هستیم و لیاقت آن را داریم که دوست دیگران بشویم بعضی از ما قبلا فکر می کردیم که قادر به دوست داشتن و یا این که دوستمان داشته باشند نیستیم و هرگز دوستی نخواهیم داشت ولی در این قدم متوجه شده ایم که این باورهایمان اشتباه بوده و راهنمایمان نمونه ی خوبی از یک دوست واقعی برای مان می باشد پس از انجام این قدم روابط ما شروع به عوض شدن می کنند و از جمله آنها رابطه ای است که با خداوند خود داشته ایم در طی مراحل قدم پنجم هر جا که احساس ترس می کردیم به او پناه بردیم و به ما شجاعت لازم برای اتمام این قدم عطا گردید در نتیجه باور و ایمان ما قوی تر شد  به همین دلیل اکنون ما متمایل شده ایم که برای رابطه با خدا سعی بیشتری بکنیم این رابطه مثل تمام روابط دیگر محتاج به آن است که بتوانیم درون خودمان را بروز دهیم و به طرفمان اعتماد کنیم وقتی ما دیوارها رااز اطراف وجود خود برمی داریم و خصوصی ترین افکار واحساسات مان را با نیروی برترمان در میان می گذاریم و به او اقرار می کنیم که کامل نیستیم  به او نزدیک تر شده رابطه مان با او صمیمی می شود نتیجه تمام این کوشش آن است که به نوعی اطمینان پیدا می کنیم نیروی برترمان همیشه با ماست و از ما محافظت می کند مراحلی که تا به اینجا پیموده ایم ما را از چگونگی دقیق خطاهای مان آگاه می سازد  نواقص شخصیتی ما که در قدم بعدی از آن صحبت می کنیم از همین چگونگی دقیق خطا های ما ایجاد می شوند اکنون می دانیم که الگوهای رفتاری که ما در زندگی مان مورد استفاده قرار می دادیم از عدم صداقت  ترس خود خواهی و تعداد زیادی نقص های شخصیتی دیگر ریشه گرفته اند.