قدم یازدهم

قدم یازدهم

ما ازخود سؤال می کنیم که آیا طریق زندگی که برای خود انتخاب کرده ایم به معتادانی که هنوز در عذابند کمک می کند یا دنیا را مکان بهتری برای زندگی می سازد  آن چیزی که به دنبالش هستیم را در قدم یازدهم پیدا خواهیم کرد

دعای قدم یازدهم :

پروردگارا دیگر نمی توانم تک و تنها به جدال با زندگی ادامه دهم به کمک تو و عشق تو نیاز دارم همه گناهان مرا ببخش قلبم را از پلیدیها پاک گردان راه آرامش  سلامتی و نیک بختی را به من نشان بده قلبم را مملو از عشق حتی نسبت به دشمنانم بگردان آمین

مقدمه قدم یازدهم :

ما از راه دعا و مراقبه خواهان ارتقاء رابطه اگاهانه خود با خداوند بدان گونه که او را درک می کردیم شده و فقط جویای آگاهی از اراده او برای قدرت اجرایش شدیم قدم یازدهم می گوید که ما دارای یک رابطه آگاهانه با خداوند بدانگونه که او را درک می کنیم می باشیم و حال وظیفه ای که در پیش رو داریم ارتقاء آن است ما رابطه اگاهانه خود با نیروی برتر و توسعه ان را از قدم دو اغاز کردیم در قدم سه اموختیم که به ان نیرو جهت راهنمایی اعتماد کنیم و در روند کارکرد باقی قدمها بارها و بارها به ان نیرو اتکاء نمودیم . ..هر بار که از نیروی برتر کمک خواستیم  در واقع رابطه خود را با ان نیرو مستحکم تر نمودیم قدم یازده براین مسئله تکیه می کند که دست بلند کردن به سوی خداوند بدانگونه که او را درک می کنیم یا اگر ساده تر بگوییم دعا کردن یکی از مؤثرترین راهها برای ایجاد رابطه با خداوند است راه دیگری که در این قدم پیش روی ما گذاشته می شود مراقبه است در این قدم لازم است که در مورد مفهومی که دعا و مراقبه برای ما دارد  در خود کاوش کنیم واطمینان حاصل کنیم که ان مفهوم انعکاس دهنده طریق روحانی ما می باشد

طریقه روحانی در گام یازدهم :

ما باید برای دستیابی به طریقی شخصی از روحانیت استفاده کنیم براین نکته اصرار می کنیم که نباید مذهب را با روحانیت اشتباه گرفت در انجمن  انها به هیچ وجه یکی نیستند برنامه معتادان گمنام هم خود یک مذهب نیست

این برنامه یک سری اصول روحانی ارائه می کند و از یک سری مفاهیم مثل (( نیروی برتر )) و (( خداوند )) ویا (( نیروی برتر از خودمان )) برای اعضاء صحبت می کند تا آنها بتوانند از این طریق راهی برای رهایی از اعتیاد فعال پیدا کنند

این اصول روحانی و مفهوم نیروی برتر می تواند با طریق روحانی خاصی که یک عضو خارج از انجمن دنبال می کند و یا به آن اعتقاد دارد  و یا آن اعتقاد دارد همراه باشد و یا اینکه این اصول روحانی و مفهوم نیروی برتر می تواند خود طریقی روحانی برای اعضاء باشد  انتخاب با خود عضو است  بعضی از ما به این نقطه رسیده بودیم ولی خودمان هم نمی دانستیم که مذهب یا فلسفه ای که سالها پیرو آن بودیم جوابگوی مسائل ما نبود اما نمی توانستیم جایگزین بهتری نیز پیدا کنیم برای کسانی که چنین تجرته ای داشته اند  این نقطه آغاز مهمترین سفر زندگی انها خواهد بود : که ان جستجو برای راهی جهت درک نیروی برتر است در این فرآیند به احتمال زیاد ما به همه اماکنی که در جامعه با روحانیت رابطه ای دارند سر می زنیم ما احتمالا کتابهای زیادی در مورد روحانیت و رشد شخصیتی مطالعه می کنیم و با افراد زیادی در این رابطه صحبت می کنیم ما ممکن است برای مدتی به یک یا چند مکتب و فلسفه خاص رو می آوریم و بعد یکی را انتخاب کنیم  یا شاید هیچ کدام را انتخاب نکنیم کتاب چگونگی عملکرد می گوید که اغلب اعضاء ما گلچین و منتخبی از مکاتب و مذاهب مختلف را بعنوان روحانیت بر می گزینند اگر این مورد در رابطه با ما صدق می کند  مهم است که بدانیم هیچ مشکلی نیست و ما می توانیم به این شکل نیازهای روحانی خود را در بهبودی  به خوبی برطرف کنیم

در حالیکه در طریق روحانی خود کاوش می کنیم و احتمالا تعدادی از ایده ها و روشهای روحانی را برای خود برمی گزینیم و تعدادی را هم حذف می کنیم  ممکن است بعضی از ما برای این ایده ای که به نظر می رسد در قدمها و سنتهای انجمن نهفته است و خداوند را از جنس نر می داند  مشکل داشته باشیم یا حتی دردناکتر از آن احساس کنیم که در انجمن از طریق و روش روحانی ما حمایت چندانی نمی شود و انتخاب روحانی ما روش چندان محبوبی نیست مهم است تا درک کنیم که نحوه نگارش نشریات بهبودی  قرار نیست طریق روحانی اعضاء را مشخص کند همینطور مهم است تا درک کنیم که ما به عنوان معتاد دارای نواقص اخلاقی هستیم و بعضی اوقات تعدادی از اعضاء ما از روی نواقص خود عمل کرده و طریق روحانی دیگران را مسخره می کنند آنها حتی ممکن است بعضی موارد از نشریات بهبودی  را نقل قول کنند تا ثابت کنند که نظرشان درست است دوباره اعلام می کنیم که انجمن هیچ طریق روحانی رسمی یا تأید شده ای ندارد و هر کسی که نظری غیر از این دارد خیلی ساده در اشتباه است ما این مورد را اینجا بیان کردیم جون اعتقاد داریم که خیلی مهم است تا همه اعضاء هنگام کارکرد قدم یازده بدانند که چه چیزهای در مورد انجمن واقعیت دارد و چه چیزهایی واقعیت ندارد این قدم می تواند مرحله خطرناکی باشد  اگر این عضوی طریق روحانی خاصی را دنبال کرده ولی احساس کند که در انجمن به خاطر این عقیده جایگاهی ندارد که این مسئله می تواند بهبودی او را به مخاطره اندازد ما به عنوان عضو وظیفه داریم تا دیگر اعضاء را در کاوش روحانی شان تشویق کنیم و آن دسته از ما که خود در حال کاوش روحانی هستیم باید بدانیم که ترای بدست آوردن روحانیت خود می توانیم به هر جا و هر چیز که می خواهیم رجوع کنیم بدون اینکه عضویت ما در انجمن به مخاطره افتد ضروری است که اجازه ندهیم تا طریق روحانی ما باعث جدا شدن ما از انجمن گردد کتاب پایه به ما گوشزد می کند که : ((ممکن است براحتی بر روی ابری از ذوق و شوق یا تعصب مذهبی از برنامه خارج شویم و به کلی فراموش کنیم که معتاد هستیم و بیماری لا علاج داریم .))

لازم است تا همیشه به خاطر داشته باشیم که ما به معتادان گمنام نیاز داریم تا بتوانیم با اعتیاد خود کنار بیاییم هر چیز دیگری که به زندگی خود اضافه کنیم می تواند کیفیت آن رابهبود بخشد  اما نمی تواند جای برنامه بهبودی را بگیرد مادامیکه در تمرین اصول بهبودی مانند رفتن به جلسات بطور منظم در تماس بودن با راهنما با تازه واردان ادامه دهیم دیگر نباید نگران دور یا خارج شدن از برنامه باشیم

دعا و مراقبه :

اعضاء اغلب دعا را بعنوان صحبت کردن با خدا و مراقبه را بعنوان گوش کردن به خدا تعریف می کنند این توصیف مدتهای طولانی است که قسمت از خرد جعمی انجمن می باشد زیرا به خوبی تفاوت بین دعا و مراقبه را توضیح می دهد ما در حال ساخت رابطه ای با نیروی برترمان هستیم و لازم است که با این نیرو دیالوگی دوطرفه داشته باشیم و صحبت یک جانبه از طرف ما کفایت نمی کند دعا یعنی حرف زدن ما با نیروی برترمان  که لزوما نباید همیشه بصورت سخن گفتن باشد  اکنون درمی یابیم که از آن موقع تا به حال آنرا ارتقاء داده و پالایش کرده ایم تا بهتر جواب نیاز روحانی مان را بدهد یک شکل از دعا که همه اعضاء انجمن به طور عام از آن استفاده می کنند دعا شروع و یا خاتمه جلسات انجمن  است اما در نهایت نوع دعا کردن شخصی ما فقط به میل و نظر خودمان بستگی دارد هر چند وقت یکبار باید دعا کنیم ؟ اکثر ما وقت مشخصی در طول روز  معمولا آغاز آنرابه دعا کردن اختصاص می دهیم این دعا معمولا شامل درخواست برای یک روز پاک دیگر یا هماگونه که بعدا بیشتر به آن خواهیم پرداخت آگاهی از خواست و اراده او برای خودمان  می گردد وقتی که در انتهای روز با نیروی برترمان رابطه برقرار می کنیم معمولا برای سپاسگزاری و شکرگزاری است بعضی از ما سعی می کنیم که دعا را در طول روز با زندگی خود در آمیزیم دعای مداوم و منظم تمرین بسیار خوبی است و کمک می کند برقراری رابطه با نیروی برترمان برای ما به شکل یک عادت درآید که ممکن است روز بهبودی ما را نجات دهد اگر بار اول است که قدم یازده را کار می کنیم  ممکن است از درک این مسئله که مدتهاست بطور منظم در حال مراقبه هستیم متعجب شویم هر زمان که در یک گروه می ایستیم و چند لحظه سکوت می کنیم در حال مراقبه هستیم از همان آغاز است که ما طرح وزمینه ای برای مراقبه منظم بدست می آوریم راههای متفاوتی و فراوانی جهت مراقبه کردن وجود دارد اما هدف همه آنها یکی است و آن آرام گرفتن افکارمان است تا بتوانیم درک ودانشی در مورد نیروی برترمان بدست اوریم ما سعی می کنیم عواملی که باعث حواس پرتی ما می شوند را به حداقل برسانیم تا بتوانیم بر آگاهی و دانشی که از طریق ارتباط روحانی مان حاصل می شود تمرکز کنیم ما سعی می کنیم برای دریافت این آگاهی و دانش افکارمان باز باشد لازم است که بدانیم این آگاهی و دانش معمولا ولزوما آنی نیست و فوری بدست نمی آید  بلکه با تداوم دعا و مراقبه منظم به آهستگی در درون ما ساخته شده و شکل می گیرد  ودر ما به صورت اعتماد بیشتر و کامل تر نسبت به تصمیماتمان و کاهش اشفتگی افکار بروز می کند

رابطه آگاهانه :

برای خیلی از ما  (( رابطه اگاهانه )) به نظر چیزی مرموز و ماوراءالطبیعه می اید و فکر می کنیم باید بتوانیم با خداوند به شکلی ملموس متحد شویم اما در واقع این مسئله خیلی ساده تر از این حرفها است رابطه اگاهانه فقط به این معناست که ما از پیوند خود با نیروی برتر اگاهی کامل داشته باشیم ما به حضور این نیرو توجه می کنیم و بعضی از راههایی را که او در زندگی ما کار می کند و تأثیر می گذارد را ببینیم راههای فراوانی وجود دارند که از طریق اعضاء ما حضور خداوند مهربان را تجربه کرده اند مانند : وقتی که چیزی مثل جنگل یا دریا را طبیعت تجربه می کنیم عشق بلاعوض راهنما یا اعضاء دیگر انجمن از طریق احساس ثبات در زمانهای سخت ودشوار ، از طریق احساس صلح و صمیمیت از طریق اتفاقات و حوادثی که بعدا می بینیم باعث رویدادهای مثبت و پرباری شده اند از طریق اصل ساده بهبودی ما در انجمن از طریق توانایی ما در گوش کردن مشارکت دیگران در جلسات و راههای بیشمار دیگر نکته ان است که ما در جستجو هستیم و مایلیم که بر فعال بودن نیروی برتر در زندگیمان تاکید کنیم

بخش بعدی قدم یازدهم اراده خداوند:

آگاهی و دانشی که در ما از طریق دعا و مراقبه به وجود می آید شمه ای از خواست و اراده خداوند برای ما می باشد کل هدف ما از دعا و مراقبه این است که جویای آگاهی از اراده نیروی برتر برای خود و البته قدرت اجرایش شویم اما اولین کاری که نیاز است انجام دهیم شناسایی هدفی است که خداوند برایمان در زندگی تعیین کرده است به مقدار زیادی روشن بینی نیاز است تا بتوانیم اراده خداوند را درک کنیم اکثر ما درمی یابیم که راحت تر است تا تشخیص دهیم ک همه  چیز های خواست و اراده خداوند برای مانیست تا اینکه تشخیص دهیم چه چیز هایی خواست و اراده او هست که اصن ایرادی هم ندارد در واقع این خود شروع بسیار خوب است که می تواند ما را به سمت اگاهی بیشتر از خوست و اراده خداوند برای ما رهنمون سازد اول از همه و باضحتر از همه این است که خواست و اراده خداوند برای ما این نیست که لغزش کنیم ما می توانیم این واقعیت ساده را بسط دهیم و به این نتیجه برسیم که انجام هر کاری که ممکن است منتهی به لغزش ما شود نیز خواست واراده خداوند یرای ما نمی باشد لازم نیست که در این مورد زیاد تحلیل کنیم و در مورد کارهای روزمره خود حساس شویم و شک کنیم که آیا ممکن است باعث لغزش ما شوند یا نه عوض این کار می توانیم خیلی راحت از دانشی که در مورد خود و الگوهای رفتاریمان از طریق کارکرد قدمهای چهار تا نه تدست اورده ایم استفاده کنیم و بیشترین سعی خود را بکنیم تا از الگوهای رفتاری مخرب اجتناب نماییم کشف می کنیم که دیگر قادر نیستیم از حربه وامتیاز (( عمل از روی نواقص )) سود ببریم ما نمی توانیم با این فکر که (( فقط همین یک دفعه سوءاستفاده می کنم و بعد از آن ترازنامه می نویسم و با راهنمایم صحبت می کنم و نهایتا جبران خسارت می کنم )) با مسائل روبرو شویم اگر اینگونه عمل کنیم  نه تنها در شرایط خطراکی هستیم بلکه داریم اگاهانه و از روی عمد تصمیم می گیریم که بر علیه خواست و اراده خداوند عمل کنیم البته بسیاری از اوقات ما بطور نااگاهانه از روی نواقص خود عمل می کنیم اما شرایطی که ما در آن آگاهانه و از روی عمد رفتار مخربی را پیش می گیریم است که نگران کننده می باشد در قدم سوم ما حد و مرز باریکی که پیگیری صادقانه و فروتنانه اهداف را از سوءاستفاده زیرکانه و نتایج اجباری جدا می کند شناسایی کردیم حال با تجاربی که از طریق کارکرد قدمهای متعاقب آن بدست آورده ایم بهتر می توانیم این حد ومرز را شناسایی کنیم و در طرف درست آن قرار گیریم وقتی که به دنبال آن چیزهایی که می خواهیم هستیم لازم است تا دائم فاصله خود با این مرز را اندازه بگیریم

برای مثال ممکن است تصمیم بگیریم که رابطه عاشقانه ای برقرار کنیم  این مسئله هیچ اشکالی ندارد به شرط اینکه انگیزه ما معنوی باشد و تفاوت بین اراده خودمان و اراده خداوند را دائم در نظر داشته باشیم

اما اگر در این شرایط دروغ بگویم تا خود را جذاب تر جلوه دهیم یا دروغ بگویم تا بلهوسی خود را ارضاء کنیم  آن وقت از روی اراده خود عمل کرده ایم و اگر صادقانه درباره خود صحبت کنیم به احتمال زیاد پیگیر اراده خداوند شده ایم

اگر در رابطه ای سعی کنیم طرف مقابل را به چیزی که نیست تغییر دهیم داریم از روی اراده شخصی خود عمل می کنیم از طرف دیگر اگر از قبل مشخصات خاصی برای شریک زندگی خود در نظر گرفته باشیم و حال طرف مقابل ما بدون هیچ دخالتی از سوی ما دارای همان مشخصات است  احتمالا در حال تجربه اراده خداوند هستیم  به این شکل است که ما می توانیم بگوییم آیا رابطه ای طبق خواست و اراده خداوند هست یا نه

یابرای مثال ما خواهان گرفتن مدرک تحصیلی هستیم آیا حاضریم برای بدست آوردنش در امتحان مربوطه تقلب کنیم ؟ انجام چنین کاری یک هدف ارزشمند را به عملی از روی اراده شخصی تبدیل می کند

 

اجتناب از عمل بر روی اراده شخصی مهمترین دلیل ما برای دعا جهت آگاهی از اراده خداوند و قدرت انجام آن می باشد همانگونه که در کتاب چگونگی عملکرد آمده ، خواست و اراده خداوند برای ما این است که توانایی زندگی کردن توام با وقار و احترام راداشته باشیم خود و دیگران را دوست داشته باشیم  بخندیم و از زیبایی محیط اطرافمان لذت ببریم  صمیمانه آمال و آرزوهایمان در زندگی دارند به واقعیت می پیوندند نعمتهایی که نمی توان برایشان قیمتی متصور شد دیگر از دسترس ما دور نیستند همه اینها در حقیقت ذات و واقعیت خواست و اراده خداوند برای ما می باشند اگر در داشتن زندگی هدفمند و باوقار ثبات قدم داشته باشیم  آن وقت تصویر شخصی ما از اراده خداوند می تواند در چگونگی اوضاع زندگی مان بروز کند

برای مثال :کمک به دیگران برای پاک ماندن و بهبود پیدا کردن  نمونه خوبی برای توصیف هدف مند بودن است راههای شخصی و متفاوتی که ما می توانیم از بین انها انتخاب کنیم از این قرار است : راهنما شدن  مشارکت با تازه واردان در جلسات پیام رسانی به زندانها همکاری با افراد حرفه ای جهت توسعه برنامه هایی که معتادان بیشتری را به انجمن رهنمون می سازد

قدرت اجرایش :

به علاوه اینکه دعا می کنیم تا اراده خداوند برای خود اگاه شویم  از او می خواهیم تا قدرت اجرای آن را نیز به ما بدهد در این متن کلمه قدرت فقط در مورد کیفیت زور و نیرو به کار نمی رود ما به خصوصیات متفاوتی نیاز داریم تا بتوانیم اراده نیروی برترمان را به اجرا د راوریم  خصوصیاتی مثل : فروتنی  مهربانی و همدلی  صداقت  درستکاری پشتکار داشتن تا بتوانیم برای مدتی جهت حصول نتیجه صب کنیم بعضی مواقع ممکن است نیاز باشد تا کاملا عادل باشیم یا چیزی و کسی را به اثبات رسانیم و یا از آنها حمایت کنیم بعضی مواقع به اشتیاق یا ذی علاقه بودن نیاز است و بعضی اوقات نیز فقط نیاز به محتاط بودن داریم شهامت و پایمردی خصوصیاتی هستند که ما اغلب باید به نمایش بگذاریم بعضی اوقات نیز بهترین خصوصیتی که می تواند اراده خداوند را جاری سازد شوخ طبعی ماست به احتمال قریب به یقین ما به همه این خصوصیات در زمانهای مختلف زندگی نیاز داریم وقتی که دعا می کنیم تا قدرت اجرای خداوند را داشته باشیم  احتمالا نمی دانیم که برای اجرای آن به چه خصوصیاتی نیازمندیم باید باور داشته باشیم که خصوصیاتی که نیازمندیم به ما داده خواهد شد ممکن است وسوسه شویم تا از نیروی برتر تقاضا کنیم تا آن چیزهایی را که نیازمندیم به ما عطا کند اما معمولا ما نمی توانیم تصور جامع یا تاثیر چیزهایی که در حال حاضر به نظر علاقلانه می ماند را ببینیم

اصول روحانی قدم یازدهم :

  • صداقت
  • تمایل
  • تعهد
  • فروتنی
  • روشن بینی
  • شهامت
  • ایمان

در قدم یازدهم ما بر روی تعهد فروتنی  شهامت و ایمان تمرکز می کنیم لازم است که ما نسبت به دعا و مراقبه منظم متعهد باشیم اغلب ما در اولین تجربه خود از دعا و مراقبه احساس حماقت یا ساده لوحی می کردیم به دور و بر خود نگاه می کردیم تا ببینیم آیا کسی متوجه ما هست یا نه و گیج بودیم که چه احساسی باید داشته باسیم اما وقتی که تعهد و مراقبه را حفظ کنیم کم کم این احساس و همین طور احساس ناامیدی که به ما در صورتیکه نتیجه طبق دلخواهمان نباشد و یا ملالت حاصل از انجام کارهای تکراری  همگی از بین خواهند رفت نکته مهم اینکه علیرغم هر احساسی که داریم به دعا ومراقبه ادامه دهیم نتایج این کار در بلندمدت که شامل آرامش فکر و رابطه عمیقتر با نیروی برتر مان است  ارزش صب کردن را دارد این هشداری که اغلب می شنویم و به ما می گوید (( مواظب باش که برای چه چیزهایی دعا می کنی )) به خوبی نوع فروتنی که لازم است دراین قدم تمرین کنیم را توصیح می دهد لازم است که خیلی ساده بپذیریم که همیشه نمی دانیم بهترین چیز یا بهترین اتفاق برای ما یا دیگران چیست و به همین علت جویای اگاهی از اراده خداوند برای خود می شویم هیچ چیز بیشتر از این شهامت نیاز ندارد که بخواهیم طبق خواست و اراده خداوند زندگی کنیم در حالیکه تحت فشار دائم هستیم تا عکس آن عمل نماییم لزوما همه افرادی که در زندگی ما هستند از این مسئله که ما انتخاب کرده ایم تا به طریق روحانی زندگی کنیم راضی و خشنود نیستند ما ممکن است در خانواده خود افرادی داشته باشیم که عادت دارند ما طبق اراده آنها زندگی کنیم و دوست دارند که به همین شکل ادامه دهیم و رشد ما آنها را تهدید می کند یا شاید دوستانی داریم که به غیبت کردن علاقه دارند تلاش ما برای زندگی به روال برنامه باعث شده که ما دیگر نتوانیم غیبت کنیم و این کار باعث ناخشنودی ما می گردد  در ضمن نمی خواهیم که خودبزرگ بین باشیم و دوستانمان را نصیحت به رعایت اخلاق کنیم فقط اجتناب از انجام همین یک کار نیاز به شهامت دارد ما ممکن است به خاطر رشد روحانی  تعدادی از دوستان خود را از دست بدهیم تقریبا همه ما در زندگی تحت شرایطی قرار می گیریم که از ما خواسته می شود که در انجام کاری که از لحاظ اخلاقی ناپسند و قابل سرزنش است شریک شویم یا حداقل در مورد آن سکوت کنیم و اجازه دهیم تا انجام شود ممکن است کار تؤام با شهامت این باشد که آشکارا به این مسئله اعتراض کنیم که البته این کار ممکن است پیامدهای شدیدی نیز به همراه داشته باشد تصمیم ما در آن لحظه تعیین کننده است و ممکن است برهمه تصمیمات انتخاب هایی که در اینده و تا آخر عمر خواهیم داشت تأثیر بگذارد اصل روحانی ایمان کمک می کند تا ما بتوانیم اصل روحانی شهامت را تمرین کنیم و در زندگی درستکار باشیم دیگر نیاز نیست که به خاطر از دست دادن دوستان تغییر در روابط یا بالا و پایین شدن زندگی بترسیم چون می دانیم تحت حمایت خداوند هستیم ما ایمان داریم که اگر دوستان قدیم را به خاطر اینکه اعمالشان برای رشد روحانی ما ضرر دارد رها کنیم به جایش روابط تازه با افرادجدیدی که ارزشهای شان مورد قبول ماهست برقرار خواهیم کرد اساسا لازم است ما ایمان داشته باشیم که قدرت اجرای اراده نیروی برترمان به ما داده خواهد شد

قدم یازدهم و کتاب پایه :

ما از راه دعا و مراقبه خواهان ارتقاء رابطه آگاهانه خود با خداوند بدانگونه که او را درک مى کردیم شده و فقط جویاى آگاهى از اراده او براى خود و قدرت اجرایش شدیم

ده قدم اول زمینه را براى ارتقاء رابطه آگاهانه ما با خداوندى که خود درک مى کنیم فراهم کرده است و زیربناى دسترسى به اهداف مثبت دیرینه ما مى باشد پس از رسیدن به این مرحله از برنامه روحانى مان که در اثر تمرین ده قدم اول حاصل شده است اکثر ما میل به دعا و مراقبه را پیدا می کنیم حالت روحانى ما اساس اصلى بهبودى موفقیت آمیزى است که رشد نامحدودى را با خود به ارمغان مى آورد بسیارى از ما وقتى به قدم یازدهم مى رسیم شروع به فهم واقعى بهبودى مى کنیم در قدم یازدهم زندگى مفهوم عمیق ترى پیدا مى کند ما با تسلیم زمام امور قدرت به مراتب بیشترى پیدا مى کنیم ماهیت اعتقادات ما تعیین کننده روش دعا و مراقبه ما خواهد بود فقط باید مطمئن شویم که نظام اعتقادى ما برای مان کار مى کند در بهبودى نتایج مهم است همان طور که قبلا گفته شد به محض این که ما وارد برنامه معتادان گمنام شدیم و خود را تسلیم بیماری خود کردیم گویى تمام دعاهایمان مستجاب شدند رابطه آگاهانه ایکه در این قدم

توصیف شده نتیجه مستقیم زندگى کردن قدمهاست ما از این قدم براى ارتقاء و نگهدارى از حالت روحانى خود استفاده مى کنیم در آغاز وقتى ما به این برنامه آمدیم از یک نیروى برتر کمکى دریافت کردیم که جریان آن با تسلیم ما به این برنامه به حرکت درآمد مقصود از قدم یازدهم این است که آگاهى ما از این قدرت افزایش پیدا کند و توانایى خود را براى استفاده ازاین منبع قدرت در زندگى جدیدمان افزایش دهیم ما هر چه بیشتر با دعا و مراقبه رابطه آگاهانه مان را با خداى خود گسترش دهیم آسانترمى توانیم بگوییم باشد که اراده تو انجام شود نه اراده ما در وقت نیازمى توانیم از خدا طلب کمک کنیم تا زندگى مان بهتر شود صحبتهایى که بعضى ازمردم درباره تجربه های شان از مراقبه یا عقاید مذهبى شخصى خود مى کنند همیشه در مورد همه ما صادق نیست برنامه ما یک برنامه روحانى است نه مذهبى تا زمان رسیدن به قدم یازدهم نواقص شخصیتى که باعث گرفتاری هاى سابق بوده اند به کمک ده قدم قبلى مورد توجه قرار گرفته اند تجسم تصویرى که ما از کسى که آرزوى بودنش را داریم فقط نگاهى گذرا به اراده خداوند براى ماست دید ما آن قدر محدود است که فقط مى توانیم به امیال و نیازهاى آنى خود توجه کنیم ما خیلى آسان مى توانیم دوباره گرفتار عادات سابق خود شویم براى تضمین بهبودى و رشد خود باید بیاموزیم که زندگى مان را بر مبناى یک روال روحانى معقول ادامه دهیم خداوند هیچ وقت به زور به کسى لطف نمى کند اما اگر از اوبخواهیم به ما کمک خواهد کرد با آنکه ما معمولا احساس مى کنیم که چیزى در ما سریعا تغییر کرده است اما مدتى طول مى کشد تا متوجه تغییرات زندگى خود بشویم وقتى نهایتا از انگیزه هاى خودخواهانه خود دست برداریم با آرامشى که هرگزتصور آن را هم نکرده ایم آشنا خواهیم شد اخلاقیات وقتى تحمیلى باشد آن قدرتى را که ما در صورت انتخاب زندگى روحانى پیدا مى کنیم ندارد بیشتر ما وقتى حالمان خوب نیست دعا می کنیم و به مرور مى آموزیم که اگر همیشه دعاکنیم حالمان کمتر خراب می شود و اگربشود شدت کمترى خواهد داشت خارج از انجمن معتادان گمنام،گروههاى مختلفى وجود دارد که مراقبه مى کنند تقریباً همگى این گروهها به مذهب و یا فلسفه خاصى تعلق دارند و تأیید هر یک از آن ها بر خلاف سنتهاى ماست و همچنین حقوق فرد را در انتخاب یک خداى قابل قبول براى خود محدود مى کند مراقبه به ما امکان مى دهد که به میل خود درعالم روحانى ترقى کنیم بعضى از چیزهایى که در گذشته براى ما کارى از پیش نبرده اند ممکن است امروز مفید واقع شوند ما به هر روز با یک دید تازه و فکر باز نگاه مى کنیم ما مى دانیم که اگر براى خواست خدا دعا کنیم بهترین نتیجه ممکن را بدون در نظر گرفتن این که خودمان چه فکرى مى کنیم خواهیم گرفت این دانش بر مبناى اعتقادات و تجربیات ما به عنوان معتادان در حال بهبودى استوار است دعا در میان گذاشتن مسائلمان با نیروى برتر است بعضى وقت ها که دعا مى کنیم اتفاق خارق العاده ای  مى افتد و ما وسایل راهها و انرژى انجام کارهایى راپیدا مى کنیم که فراتر از ظرفیتمان است دعا و تسلیم روزانه قدرت نامحدودى به ما مى دهد به شرط این که ایمانمان را حفظ و تمدید کنیم براى بعضى دعا کردن درخواست کمک از خدا و مراقبه به انتظار جواب نشستن است ما مى آموزیم که در مورد تقاضاى چیزهاى خاص به هنگام دعا بسیار مراقب باشیم ما دعا مى کنیم که خدا اراده خود را به ما نشان دهد و در انجام آن ما را یارى کند در بعضى از موارد او اراده خود را آن چنان به وضوح آشکار مى کند که ما هیچ مشکلى در تشخیص آن نداریمد اما در موارد دیگر نفس ما آن قدر در خودمحورى غرق است که اراده خداوند را براى خود بدون مقاومت و تسلیم مجدد نمى پذیریم در صورتى که براى رهایى از زیر سلطه عوامل منحرف کننده دعا کنیم کیفیت دعای مان معمولا بهتر خواهد شد و ما مى توانیم تفاوت آن را حس کنیم دعاکردن به تمرین نیاز دارد و باید به خاطر داشت که افراد ماهر متبحر به دنیا نیامده اند وبراى مهارت خود زحمات زیادى کشیده اند ما از راه دعا جویاى رابطه آگاهانه باخداوند خود مى شویم و با مراقبه این رابطه را برقرار کرده و به کمک قدم یازدهم ازآن نگهدارى مى کنیم قبل از آمدن به معتادان گمنام تعدادی  از ما مذاهب و مکاتب مراقبه مختلفى را تجربه کرده بودیم این روشها بعضى از ما را کاملا گیج و سرگردان کرده بودند ما مطمئن بودیم که خدا مى خواهد که ما براى ارتقاء به مراحل والاترى از آگاهى ازموادمخدر استفاده کنیم بسیارى از ما در اثر این عملکرد کارمان به جاهاى باریک کشیده شداما هرگز به ذهن مان خطور نکرد که اثرات مخرب اعتیاد سرمنشاء تمام مشکلات ماست و ما هر راهى را که کمترین نور امیدى در آن بود تا انتها دنبال مى کردیم در سکوت لحظات مراقبه اراده خدا بر ما روشن مى شود ساکت کردن افکار از طریق مراقبه آرامش درونى خاصى را به همراه مى آورد و ما را با خداوندى که در درون ماست مرتبط مى سازد دلیل اصلى مراقبه این است که بدون فکر آرام ارتباط با خدا حتى اگر محال هم نباشد بسیار مشکل است لازم است افکارهمیشه مشغول معمولى ساکت شوند تا بتوانیم پیشرفت کنیم بنابراین هدف تمرینات مقدماتى ما ساکت کردن فکر است و باید بگذاریم افکارى که به مغزمان راه می یابند به مرگ طبیعى از بین بروند وقتى قسمت مراقبه قدم یازدهم براى مان به صورت یک واقعیت درآیدبه مرور از افکار خود فارغ مى شویم توازن عاطفى  یکى از اولین نتایج مراقبه است و تجربه ما به خوبى آن را نشان مى دهد بعضى از ما شکست خورده به این برنامه آمدیم و مدتى دور و برانجمن پرسه مى زدیم با این فکر که فقط می توان راه نجات و خدا را در فرقه هاى مختلف مذهبى پیدا کرد بسیار آسان است که بر فراز ابرهاى پر شوروشوق مذهبى به پرواز درآییم و دوباره از در بیرون زده و فراموش کنیم که معتادیم و بیمارى لاعلاجى داریم مى گویند در صورتى مراقبه ارزش دارد که بتوانیم نتیجه آن را در زندگى روزمره خود ببینیم واقعیتى که در قدم یازدهم به وضوح مشخص شده است

آگاهى ازخواست او براى خود و قدرت اجرایش میباشد براى آن عده از ما که دعا نمى کنند تنها راه برداشتن این قدم مراقبه است ما دعا مى کنیم چون به ما آرامش مى دهد و اعتماد به نفس و شهامت را به ما بازمى گرداند و به ما کمک مى کند که زندگى مان خالى از بى اعتمادى و ترس باشد وقتى انگیزه هاى خودخواهانه خود را کنار بگذاریم و طلب راهنمایى کنیم صلح وآرامش را احساس مى کنیم ما شروع به تجربه همدلى و درک دیگران می کنیم چیزی که قبل از کارکردن این قدم براى ما ممکن نبود همان طور که جویاى ارتباط شخصى خود با خداى خود مى شویم شروع به شکفتن مى کنیم درست مانند غنچه اى که زیر نور آفتاب آغاز به شکفتن مى کند به مرور متوجه مى شویم که عشق خداوندى همیشه حى و حاضر و فقط منتظر پذیرش ما بوده است ما حرکت خود را می کنیم و برکتى را که هر روز به رایگان به ما داده مى شود مى پذیریم و درمى یابیم که اتکا به خداوند کمکم راحت تر مى شود در اوایل ورود به این برنامه ما معمولا خیلى از چیزهاى را که ظاهرا خواسته ها و نیازهاى مهمى به نظر مى رسند از خدا مى خواهیم اما در اثر رشد معنوى وارتباط با نیروى برترمان به مرور متوجه مى شویم تا وقتى که به نیازهاى روحانى خود پاسخ دهیم مشکلات زندگى تا حد قابل تحملى تخفیف پیدا مى کنند وقتى فراموش کنیم که قدرت واقعى مان از کجا سرچشمه مى گیرد به فوریت گرفتار همان الگوهاى فکرى و حرکاتى که کارمان را به این برنامه کشانده اند مى شویم به مرورتعریف جدیدى از ایمان و درک پیدا می کنیم و به مرحله هایی مى رسیم که مى بینیم بزرگترین نیازمان آگاهى از خواست خدا براى خود و قدرت اجراى آن مى باشد ما خواهیم توانست چیزهایى را که شخصا ترجیح مى دهیم کنار بگذاریم زیرا متوجه مى شویم که خواست خدا براى ما از همان چیزهایى تشکیل شده که بیش ازهر چیز دیگرى براى مان با ارزش است به مرور اراده خداوند براى مان تبدیل به خواسته واقعى خودمان مى شود این حالت حسی است و ممکن نیست که بتوانیم آن را با کلمات درست تشریح کنیم به مرور آمادگى پیدا مى کنیم که بگذاریم دیگران خودشان باشند و دیگر احتیاج نداریم در مورد آن ها قضاوت کنیم خواسته دخالت در هر امرى ضرورت خود را ازدست مى دهد و ما که قبلا نمى توانستیم مفهوم پذیرش را درک کنیم امروز با آن آشنا شده ایم در طول روز هر چه پیش آید فرقى نمى کند و ما مى دانیم که خدا هر آنچه را که براى سلامت روحانى لازم داریم در اختیارمان گذارده است براى ما اقرار به عجزآسان است زیرا خدا به اندازه کافى قدرت دارد که براى پاک ماندن و بهره مندى از رشد روحانى به ما کمک کند خداوند به ما کمک مى کند که حساب و کتاب خود را مرتب کنیم به مرور تشخیص واقعیت براى مان آسانتر مى شود از طریق تماس مداوم با نیروى برترمان جوابهایى را که بدان نیاز داریم مى گیریم ما قدرت انجام کارهایى را پیدا مى کنیم که زمانى انجام شان براى مان ممکن نبود ما به عقاید دیگران احترام مى گذاریم ما شما را تشویق مى کنیم که مطابق اعتقادات خود جویاى راهنمایى و کسب نیرو شوید ما از بابت این قدم سپاسگزاریم زیرا شروع به دریافت چیزهایى مى کنیم که به صلاح ماست بعضى وقتها ما براى رسیدن به خواسته هاى خود دعاهائى کردیم که پس از مستجاب شدن باعث گرفتاری مان شده اند ما گاه براى رسیدن به چیزى دعا مى کردیم اما پس از دریافت آن چون نمى توانستیم ازعهده آن برآییم مجبورمى شدیم دعا کنیم که خدا دوباره آن را از ما پس بگیرد پس از آن که متوجه قدرت دعا و مسئولیتى که به همراه آن است شدیم خواهیم توانست از قدم یازدهم به عنوان یک راهنما در برنامه روزانه مان استفاده کنیم ما دعا کردن را براى آن چه که خدا براى مان مى خواهد آغاز مى کنیم بدین ترتیب فقط چیزهایى را دریافت مى کنیم که ظرفیتش را داریم و مى توانیم با آن ها روبروشویم زیرا خداوند ما را براى انجام آن آماده مى کند بعضى از ما به زبان ساده مراتب قدردانى خود را به پاس موهبت هاى خداوندى ابراز مى کنیم در حالت تسلیم و فروتنى این قدم را مرتبا تکرار مى کنیم تا هدیه دانش و قدرت را از خدایى که خود درک کرده ایم دریافت کنیم قدم دهم اشتباهات روزمره را جبران مى کند تا بتوانیم قدم یازدهم را کار کنیم بدون انجام این قدم احتمال زیادى براى رسیدن به یک بیدارى روحانى وجود ندارد و رعایت اصول روحانى در زندگى مان میسر نخواهد شد و همچنین پیام مؤثرى براى جذب دیگران به بهبودى نخواهیم داشت طبق اصلى روحانى ما باید براى نگه داشتن آن چه که در معتادان گمنام به ما داده شده است آن را به دیگران بدهیم وقتى که ما براى پاک ماندن دیگران به آن ها کمک می کنیم از منافع ثروت روحانى خود بهره مند مى شویم ما باید به رایگان و با سپاس آن چه را که به رایگان و با سپاس به ما داده شده است را به دیگران بدهیم

قدم یازدهم و چگونگی عملکرد:

ما از راه دعا و مراقبه جویای بهترنمودن رابطه آگاهانه خود با خداوند  بدان گونه که او را درک می کردیم شدیم و دعا کردیم فقط برای آگاهی از اراده او برای خودمان و قدرتی که آن را به انجام رسانیم

در طی دوران بازیابی  مهمترین چیزی که ما در نتیجه کارکردن روی قدمها به دست می آوریم آن است که موفق می شویم با خداوند خودمان ایجاد رابطه کنیم نتیجه کوششهای اولیه ما تصمیمی بود که در قدم سوم موفق به گرفتن آن شدیم و پس از آن به انجام بقیه قدمهایی پرداختیم که هدف از طرح هر کدام آنها از میان برداشتن موانعی است که بین ما و خداوند مان به وجود آمده اند در نتیجه  اکنون قادر شده ایم به طور مستقیم از محبت و راهنمائی نیروی برترمان در زندگی برخوردار گردیم در مورد اغلب ما چگونگی و کاراکتر مخصوص بیماری مان و کارهایی که در طی دوران اعتیاد فعالمان انجام داده ایم به گونه ای بوده که ما را از نیروی برترمان جدا کرده است به دلیل خود مشغولی افراطی برای بیشتر ما حتی باور این که چیزی یا نیروی برتر از خودمان ممکن است وجود داشته باشد مشکل بود چه رسد به اینکه با چنین نیرویی یک رابطه آگاهانه برقرار کنیم وقتی به زندگی خود نگاه می کردیم در آن هدفی نمی دیدیم و بودنمان برایمان بی معنی شده بود  هیچ چیز نمی توانست شروع به پر کردن خلائی که احساس می کردیم بکند و به نظر می رسید که ما اصن هیچ وجه وجه مشترکی با دیگران نداشتیم ما احساس می کردیم که در جهان تنها هستیم و باورمان می شد که به غیر از آنچه به دید محدودمان می رسید چیزی وجود نداشت با این همه وقتی شروع به بازیابی می کنیم متوجه می شویم که اشتغال فکری ما نسبت به خودمان کاهش یافته و آگاهی مان از حضور یک نیروی برتر گسترش می یابد ما شروع به درک این مسئله کرده ایم که تنها نیستیم و هرگز هم نبوده ایم با کارکردن روی قدمهای قبلی تا همین مقطعی که رسیده ایم موفق شده ایم رابطه ای ناآگاهانه با خداوند خودمان پیدا کنیم و بدینوسیله جدایی و انزوای مان پایان یافته است در قدم یازدهم  اکنون به دنبال آن هستیم که رابطه آگاهانه خود را خداوند خودمان از طریق دعا و مراقبه بهتر نمائیم اغلب ما با درک مفهوم دعا کردن برای قدرت در قدم یازدهم اشکال داشتیم چرا که در یک نگاه سطحی به نظر می رسد این مسأله با اساسی ترین مفهوم برنامه ی ما یعنی اقرار به عاجز بودن مغایر می باشد  اما اگر نگاه دیگری به قدم اول بیندازیم و دقیق شویم خواهیم دید که میگوید ما در مقابل اعتیاد مان عاجز بودیم نه آن که به ما قدرت داده نخواهد شد تا اراده ی خداوند خودمان را به اجرا در آوریم در قدم اول در یک وضعیت عجز شروع کردیم  ما در مقابل اعتیادمان عاجز بودیم و در نتیجه قادر نبودیم هیچ اراده ای مگر اراده ای خودمان را به اجرا در آوریم این بدان معنی نیست که ما در قدم یازدهم در مقابل اعتیادمان قدرت پیدا خواهیم کرد بلکه در قدم یازدهم برای نوع مخصوصی از قدرت دعا می کنیم : قدرت به انجام رساندن اراده ی خداوند ما دیگر از رشد روحانی خود غافل نمی شویم چرا که متوجه شده ایم پیمودن این مسیر برای استقرار آرامشی که پیدا کرده ایم ضروریست  احتمالا در ابتدای بازیابی خود این قدم را به آن دلیل انجام دادیم که رنج می کشیدیم و می ترسیدیم اگر به آن توجه نکنیم دوباره ری لپس ( مصرف مجدد ) کنیم اما این روز ها دیگر انگیزه ی درد و ترس چندان در ما قوی نیست  بلکه محرک اصلی ما  آن علاقه ای است که نسبت به بازیابی خود پیدا کرده ایم همین تمایلی که نسبت به بازیابی پیدا کرده ایم نشان می دهد که تسلیم ما کامل تر شده است و به مرحله ای رسیده ایم که به طور جدی باور می کنیم اراده و مشیت یک نیروی برتر از خودمان برای ما از آن چه خودمان در باره چگونگی زندگی مان اراده می کنیم بهتر است اکنون این مسئله بصورت طبیعت ثانوی ما در آمده که بجای دست کاری اوضاع و سعی در حل مسایل به شکل دلخواه خودمان از خود بپرسیم که اراده نیروی برترمان در آن مورد خاص برای ما چه می باشد

ما دیگر به مشیت خداوند به شکل چیزی که باید زیر بار آن طاقت بیاوریم نگاه نمی کنیم

برعکس  به طور آگاهانه کوشش می کنیم تا اراده خودمان را با اراده نیروی برترمان منطبق کنیم و باورمان می شود که با یکی کردن اراده خودمان و او خوشحالی و آرامش بیشتری خواهیم داشت معنای تسلیم این می باشد : از اعماق باور داشتن آن که به عنوان یک انسان ما جایزالخطا هستیم و همچنین از ته قلب  مصمم بودن به این که به نیروی برتر از خودمان اتکاء کنیم با این همه ما می دانیم که تنها با تسلیم شدن بهبودی پیدا نمی کنیم بلکه با اقداماتی که به انجام می رسانیم بنای بازیابی خود را روی زمینه تسلیم پایه گذاری می کنیم عینا کاری که در قدم های قبلی هم انجام داده ایم در قدم دهم ما شروع به تمرین انضباطی که لازمه ی زندگی روزمره به نحوه روحانی است کردیم در قدم یازدهم به کاربرد این اصل از طریق اعمال سماجت و پشتکار داشتن در کوشش های روزمره مان ادامه می دهیم و تصمیم می گیریم که دعا و مراقبه مثل خوردن و خوابیدن  جزیی لاینفک از زندگیمان بگردند بعد از این تصمیم گیری ما نظمی را که لازمه ی انجام موفقیت آمیز این تصمیم می باشد از خود نشان می دهیم ما برای انجام این قدم باید شجاعتی را که در قدم های قبلی کسب کرده ایم زیادتر کنیم با این که جرأتی که در تهیه ی ترازنامه و ارزیابی شخصی از خودشان دادیم  فراسوی تمام تجربیات قبلی مان بود اما اکنون احتیاج به شجاعتی از نوع کاملا متفاوت ما جسارتی لازم داریم که ما را قادر سازد تا حتی وقتی که از نتایج آن وحشت داریم باز هم به زندگی خود به روال اصول روحانی ادامه بدهیم بدون توجه به ترسی که داریم آن چه را که لازم است به انجام می رسانیم و از منبع لایزال شجاعتی که نزدیکی با نیروی برترمان در ما ایجاد نموده  مدد می گیریم بااین همه ذکر و بحثی که در مورد خداوند می کنیم احتمال دارد بعضی از ما دچار احساس ناخوشایندی بشوند و با خود بگویند : این برنامه که قرار بود راجع به بهبودی از اعتیاد باشد در این مرحله دارد واقعیت مذهبی بودن خودش را که ما از اول حدس زده بودیم به طور جدی نشان می دهد شاید اینجا بعضی از ما حتی فکر کنند که این به بعد راهنمای مان به ما خواهد گفت باید به نوع خصوصی دعا ومراقبه نمائیم قبل از این که در این افکار زیاده روی کنیم به یادآوری یک مسأله  اساسی در رابطه با اصول بهبودی در معتادان گمنام ضروری می باشد : آزادی مطلق و غیر مشروط در باور و انتخاب هر نیروی برتری و البته مجاز بودن به بر قراری تماس با نیروی برتر مان به هر نوعی که با عقاید شخصی مان مطابق باشد با این که اغلب ما از یک مذهب سنتی پیروی می کنیم اما به ندرت در جلسات مان از عقاید مخصوص مذهبی ذکری به میان آورده می شود اعضاء ما حق دارند درک شان را از مسایل روحانی خودشان کسب نمایند و ما برای حق انتخاب این افراد احترام قایل می شویم در جلسات ما باید از هر مطلب و بحثی که احتمال دارد پیام روحانی ما را درباره   بیماری اعتیاد تضعیف نماید دوری کنیم در جو آرامش و تشویق آمیز جلسات  اغلب ما متوجه می شویم که کنار گذاردن عقاید از پیش شکل گرفته مان راجع به اینکه نوع درست دعا کردن یا مراقبه چه می باشد  کار آسانی است البته اینکه راه خودمان را پیدا کنیم هم مسأله دیگری است امکان دارد یک اطلاعات ابتدایی راجع به آن که دعا و مراقبه تفکر  چه می باشند داشته باشیم و بدانیم که دعا به زمانی می گوئیم که با یک نیروی برتر صحبت می کنیم و مراقبه زمانی است که باید به پاسخ یک نیروی برتر گوش فرا دهیم اما اغلب ما احتمالاً از طرق مختلفی که برای این منظور وجود دارند آگاهی نداریم . دنبال این راههای مختلف رفتن و بعد هم آزمایش آنها دردسر دارد و مستلزم وقت زیادی می باشد راه صحیح برای هر یک از ما تنها از طریق روشن بینی و اقدام به عمل نمودن مشخص خواهد شد بعضی از ما قبل از اینکه به انتخاب مورد نظر خود برسند از انواع تمرینات مراقبه استفاده نمودند تا بالاخره یکی را که بیشتر با طبیعت شان سازگاری داشت انتخاب نمودند اگر ما راههای مختلف دعا ومراقبه را امتحان کردیم و همه ی آنها به نظرمان عجیب آمد یکی از آنها را انتخاب می کنیم و به طور مرتب ادامه می دهیم تا اینکه بالاخره برایمان عادت شده و حالت غیر طبیعی خود را از دست دهد بسیاری از ما دست چینی از روش های موجود را برمی گزینند  از انواع منابع استفاده می کنند و آنهایی را که بیشترین آرامش ، ارتباط و تنویر را برایشان ایجاد می کند مورد استفاده قرار می دهند ما در مسیر روحانی قرار گرفته ایم که منتهی به درک و شناخت بهتر نیروی برترمان خواهد شد  از زبان بسیاری از دوستان مان راجع به شعف عظیمی که در طی این راه داشته اند مطالب زیادی شنیده ایم  مطمئنا ما می توانیم کمک بیشتری از اعضاء انجمن یا حتی افرادی خارج از جلسات که به این گونه مسایل پرداخته اند دریافت کنیم دنبال این گونه افراد رفتن و از آنان راهنمایی خواستن به ما کمک خواهد کرد تا جواب های خودمان را پیدا کنیم اما توجه و گوش دادن به تجربیات دیگران در اینگونه موارد ما را از این که دنبال تجربه شخصی خودمان باشیم معاف نخواهد نمود امکان دارد دیگران فقط بتوانند به ما نشان دهند که از کدام راه رفته اند و راجع به شعف و تغییرات عظیمی که باعث گسترش دیدگاه شان شده با ما صحبت کنند  با این همه اغلب ما متوجه می شویم که مسیر روحانی ما جاده ای است کاملا خصوصی با پیچ و خم های مخصوص به خودش و به همین دلیل باید چگونگی سفر ( سلوک ) خود را با راهی که مخصوص خودمان است مطابقت دهیم تمام این تجربیات را که روی هم می گذاریم می بینیم حقیقت روحانی برای ما در لحظاتی که با نیروی برتر مان مرتبط بوده ایم میسر گشته است  تجربه ای که دیگران داشته و برای ما بازگو می کنند فقط تجربه می باشد و جواب نهایی اسرار زندگی نیست برداشت ما از نیروی برتر  با دعا و مراقبه ای که به انجام می رسانیم تغییر می یابد

ما متوجه می شویم که اگر بخواهیم از نیروی برتر مان درک و برداشت ثابتی داشته باشیم در واقع مثل آن است که او را در قالب سنگی و جامد در ذهن خودمان قرار داده باشیم  به عنوان شاهدی بر این ادعا : اگر به خاطر بیاوریم بارها در زندگی ما اتفاق افتاده که انسانهای دیگری را در زندگی مان بدون تعمق به مقام و رتبه بالایی ارتقا دادیم و چهار چوب ذهنی بسیار والایی از آنان برای خودمان درست کردیم و بعد دیگر جرات نکردیم که به آنها نزدیک شویم و آنان را برای همیشه همان بالاها گذاشتیم با این عمل ما دیگر موقعیت این را که بتوانیم به آنها نزدیک شویم و رابطه ای بی تکلف و صمیمی با ایشان برقرار کنیم از دست دادیم به همین دلایل اگر در ذهن مان از نیروی برترمان تصویر ثابتی بسازیم و او را در این قالب فکری خود محدود کنیم فرصت های بی شماری رااز دست خواهیم داد به محض آن که تعریف مطلق و از پیش مطرح شده ای برای نیروی برترمان پیداکنیم تمامی رشد روحانی ما متوقف خواهد شد روشن بینی عاملی بسیار ضروری برای انجام قدم یازدهم می باشد ولی در نهایت عامل حیاتی این قدم آن است که بطور فعالانه خواستار درک اراده ی خداوند برای خودمان و قدرت به انجامرساندن اراده ی او بشویم  وقتی به دعا روی می آوریم مسأله اصلی مورد نظرمان آن است که بفهمیم اراده ی خداوند برای زندگی مان چیست  حال تفاوتی نمی کند که دعای ما از فرط استیصال با اشک وناله همراه باشد یا اینکه خیلی آرام از خداوند استدعا کنیم راهنمایی مان کند . ما اطمینان پیدا کرده ایم که اگر به طور مرتب از خداوند استدعا کنیم تا آشکار نماید که اراده اش در مورد ما به چه تعلق گرفته به ما پاداش داده خواهدشد باید به یاد بیاوریم که قدم یازدهم از ما می خواهد دعا کنیم فقط برای آگاهی از اراده ی خداوند و نیز این که به ما قدرت عطا شود تا بتوانیم اراده او را به انجام برسانیم  همان گونه که ذهن مان را باز کردیم و از محدود کردن برداشت مان از نیروی برترمان احتزاز جسته ایم  به همان صورت باید از این که در ذهن مان حد ومرزی برای آن چه فکر می کنیم اراده ی خداوند برای ما خواهد بود قایل شویم نیز احتراز جوئیم با این که در بسیاری از موارد وسوسه می شویم که در دعای مان از خدا بخواهیم نتیجه بخصوصی به درخواست مان بدهد ولی اگر طالب تجربه کردن پاداش های قدم یازدهم هستیم باید از دیکته کردن نتایج مورد نظرمان به خداوند خودداری کنیم دعا نمودن برای اینکه خداوند برای مشکل بخصوصی مقرر نماید  دعا نیست برای مثال در مقطع به خصوصی از زندگی مان ممکن است احساس کنیم خوشحال نیستیم و هر چه بیندیشیم به فکرمان نرسد که دلیل این گرفتگی چه می باشد بعد از گذراندن چند دقیقه ای در دعا  ناگهان به فکرمان می رسد که تمام مشکلاتمان از یکنواختی شغلمان و زیاده طلبی رئیس مان ناشی گردیده است امکان زیاد دارد که حتی برای خودمان خیلی دلیل و منطق هم پیدا کنیم که آنچه به ذهن مان رسیده از بالا و الهام بوده است ما افراد معتاد  وقتی این گونه مسایل به ذهن مان می رسد دو دستی به آنها می چسبیم  افراطی می شویم و قبل از اینکه فکر کنیم  مثالی که زدیم شاید افراطی به نظر برسد ولی از آن منظوری است : وقتی که ما دعا کنیم فقط برای اطلاع از اراده خدا برای خودمان و قدرت اینکه اراده او را به انجام برسانی قادر خواهیم شد در رویارویی با تمایلات و ضعفی که قبلا در مقابل هوس های زود گذر و یا افکار خرافاتی که داشتیم مقاومت نماییم و در نتیجه زندگی مان دائما صرف درگیری با نتایج منفی این گونه افکار نخواهد گشت معمولا اراده نیروی برترمان به نحوی ناگهانی و همراه با نور خیره کننده یا رعد وبرق به اطلاع ما نمی رسد بلکه به تدریج از بیداری که در نتیجه ی دعا ومراقبه مداوم بدست می آوریم حاصل خواهد شد انجام قدم یازدهم مستلزم داشتن انظباط روزانه برای دعا ومراقبه می باشد این انضباط به گونه ی هم زمان باعث می گردد نسبت به ادامه ی زندگی خود به این روال جدید  تقویت رابطه ی خود با نیروی برتر و بطور کلی بازیابی متعهد شویم از طریق تمرین و پیگیری روزانه به تدریج موفق می شویم نگاهی اجمالی به آزادی نامحدودی که در نتیجه ی محبت خداوند شامل ما خواهد گردید بیندازیم  تجربه به ما نشان داده که پشتکار و انضباط در دعا و مراقبه همچنین باعث خواهد گردید که قویا معتقد بشویم برخوردای از خوشحالی و آرامش روحی حق ماست ما می بینیم بدون توجه به موفقیت یا عدم موفقیت مادی قادریم راضی باشیم  ما می توانیم پولدار یا بی پول با همسر یا بی همسر  مردم ما را قبول داشته باشند یا نداشته باشند  احساس خوش حالی و پر باری بنماییم ما شروع به دیدن این مسئله کرده ایم که اراده خداوند برای ما آن است که قادر بشویم با شرافت و در احترام زندگی کنیم خودمان و بقیه را دوست داشته باشیم  بخندیم و بتوانیم از محیط مان لذت برده  زیبایی و خوبی های آن را ببینیم بالاترین آرزوهای ما رویاهای مان به وقوع می پیوندد و دیگر هدایای پر بهای زندگی نه تنها از دسترس ما خارج نیست بلکه در واقع چکیده و واقعیت ملموس اراده خداوند برای ما می باشند  با روحیه ای که قدر شناسی و سپاس در ما ایجاد کرده حتی از مرز فقط دریافت قدرت برای انجام مشیت خداوند فراتر می رویم و شروع می کنیم تا راه هایی برای خدمت کردن پیدا کنیم خدماتی که انجام دادن ان ها باعث خواهد شد زندگی یک معتاد دیگر عوض شود  که پیام بهبودی را برسانیم بیداری روحانی ما باعث شده تا در درون مان آرامش روحانی پیدا کنیم  بلاعوض محبت کنیم و آزادی شخصی پیدا کنیم از آنجا که به خوبی می دانیم که فقط با مشارکت گذاردن این هدیه ی پر ارزش با دیگران  قادر خواهیم بود که آن را حفظ کنیم به قدم دوازدهم می رویم

تجارب ما از قدمهای قبلی در مورد گام یازدهم :

در قدم یک فهمیدیم که با توجه به ناتوانیمان در برابر بیماری کشنده اعتیاد  بطور ناخواسته و بالاجبار در حال خودکشی بودیم که خداوند ما را از اعماق نا امیدی و تنهایی نجات بخشید و زندگی را به ما برای چندمین بار هدیه نمود و او را سخی  بخشنده و مهربان دیدیم در قدم دوم دریافتیم که توسط او می توانیم دست از دیوانگی هایی که ما را به مرگ نزدیک می نمود برداریم  در قدم دوم نسبت به اهمیت مشورت روشن بینی و آگاهی پیدا نمودیم در قدم سوم تصمیم گرفتیم که هر روز از خودمان دور شویم و به او که سراسر آرامش است نزدیک شویم و اجازه دهیم که از ما مراقبت نماید با قرار دادن رضایت و خواسته یا اراده اش ( بطور نسبی و روز افزون ) در زندگی مان به خاطر اعتمادی که به نیروی برتر کرده ایم در زندگی صاحب آرامش و اعتماد به نفس شدیم و از اضطراب و نگرانی رهایی پیدا کردیم در قدم های چهار تا شش بر خلاف گذشته که از اقرار به اشتباه فراری بوده و ترس داشتیم  به راحتی اعتماد کرده و اشتباهات و نواقص و کمبودهای خود را نوشته و برای راهنما خواندیم که همه این ها نشانه تأثیر حضور نیروی برتر در زندگی ما بوده است که طی قدم های چهارم تا نهم در صدر افکارمان روز به روز آرامش  امنیت  رضایت و شادی را به زندگی خود و اطرافیانمان وارد ساختیم در قدم دهم زندگیمان بر امروز متمرکز نموده و سعی در اصلاح روزمره آن و مراقبت از اوضاع روحی  روانی و احساسی خود نمودیم و تمام موارد فوق  رعایت اصول روحانی قدم ها و دیدن نتایج ثمر بخش آنها اشارتی است از حضور یک نیروی برتر مهربان که سبب شد  ایمان  اعتماد امید و تسلیم به او افزایش یابد هر چه برداشتمان از مفهوم قدم ها و درک مان از خداوند ( نیروی برتر ) بیشتر می شود  فهم از کیفیت و چگونگی صفات او افزایش می یابد با کارکرد هر قدم رابطه مان با او قوی تر آگاهانه تر و نزدیکتر شده چرا که هر قدم یک سری از موانع بین ما و او را از میان برداشت در زندگی خانوادگی و دیگر ارتباطات با جامعه نیز تغییر کرده و با همه مهربان و بخشنده می شویم دقیقا برعکس گذشته  همه اینها نشانه نیروی برتر در ما است

خصوصیات نیروی برتر من در قدم یازدهم :

برخلاف گذشته که بسیاری از ما تصور می کردیم خداوند ما را به خاطر اعمال و رفتار مان به بدترین نحو ممکن تنبیه خواهد کرد و مشکلاتی که برای مان پیش می آید تنبیه و جریمه ای است که خداوند برای ما در نظر گرفته ولی اکنون متوجه شده ایم  خداوند ما خداوندی است مهربان و بخشنده  خداوندی است عاشق و دلسوز که همیشه مواظب ما بوده و در اوج مشکلات و نا امیدی به یاری ما شتافته ما این را از همان شروع قدم یک که وسوسه و اجبار از ما دور می شود را احساس می کنیم  چون خداوند عاشق است و عشق را دوست دارد صادق است و صداقت را دوست دارد  بنابراین این توانایی را نیز در ما گذاشته که از این صفات او برای خدمت به دیگران استفاده کنیم پس می توانیم و قدرت این را نیز داریم که ما نیز عاشق شویم و بخشنده صادق باشیم و صداقت داشته باشیم نیروی برتر ما سراسر خصوصیات و صفات نیک  زیبا حیات بخش  مثبت و با طراوت است و محدودیت و نقصی را در او متصور نمی شود  او به همه چیز قادر  توانا و داناست آری چرا که این قابلیت را به ما که بعنوان یک انسان و از مخلوقات خداوند می باشیم  داده است آری چرا که بعضی از آنها را با دریافت کمک‌ و راهنمایی اش تجربه نموده ایم ما باید  که آگاه شویم که می توانیم اراده خود را با او‌ منطبق نماییم

تغییر درک ما از نیروی برتر در دوران بهبودی :

در طی کسب تجارب مختلف در دوران بهبودی برای ما یکسری اتفاقات می افتد که موجب تغییر و ارتقاء درک ما از نیروی برتر می شود استفاده از اصول روحانی نهفته در قدم ها در این زمینه بسیار به ما کمک می کنند تا آگاهی و روشن بینی ما نسبت به دنیای اطراف ما رشد کند و این رشد درک ما را نسبت به نیروی برتر تغییر می دهد دائم در حال تغییر است هر چه ایمان  اعتماد و تسلیم خود را با عملکردمان بر اساس اصول روحانی قدم ها افزایش می دهیم و نتایج مثبت آن را بر جسم  روح روان و احساسات خود مشاهده می نماییم درک مان از نیروی برترمان از لحاظ کیفیت و کمیت تغییر کرده و رابطه مان با او آگاهانه تر می شود هر چه میزان انکار و خود مشغولی های مخرب افراطی مان که ناشی از بیماری است کاهش یافت درک مان از نیروی برترمان

تماس دائم با برنامه بهبودی و سفر روحانی :

اول این که پاک می مانیم و همچنین هوشیاری است که ما را قابل می سازد تا به رشد روحانی خودمان ادامه دهیم دوم این که اگر قابلیت زندگی در مسیر روحانی را یافته ایم به این دلیل است که از طریق برداشت دوازده قدم موانع بین ما و خداوند را شناخته و از میان برداشته ایم بکار بستن اصول روحانی و اخلاقی برنامه بهبودی  است که روزانه ما را در مسیر روحانی به حرکت می اندازد و با دوری از برنامه  بیماریمان فعال شده و در مسیر نفسانی و خودمحوری قرار می گیریم بهترین تجربه مان ، گذشته مان است که ما را تباه و نابود ساخته بود وقتی ما در تماس دائم با برنامه باشیم  این باعث می شود که بیشتر تمرکز فکری ما بر روی بهبودی مان قرار گیرد و متوجه پر رنگ و کم رنگ شدن بیماری اعتیاد در خود شویم و از اشتغال فکری و خود مشغولی رها شویم و در زندگی صاحب آرامش و نشاط و با دیگران با زیربنای عشق خدمت نماییم که در مجموع این موجب می شود که درک و باور ما نسبت به نیروی برتر ارتقاء پیدا کرده و به ادامه سفر روحانی ما کمک خواهد کرد طریق روحانی خلاء روحانی ما را برطرف می سازد و از احساس تنهایی خلاص می شویم و در نتیجه از دلبستگی هایمان که ما را عاجز نموده بود رها می شویم هر چقدر در مسیر روحانی با جدیت و پشتکار قدم بر می داریم از وسوسه و خود مشغولی های افراطی آن دورتر می شویم بیماری اعتیاد سبب شده بود که از حقیقت  واقعیت زندگی انسانی و خداوند دور شویم تا نابود گردیم و طریق روحانی و اصول آن باعث می شود با حقایق واقعیت انسانی خودمان و خداوند آشتی نماییم تا زندگی کنیم طریق روحانی موجب می گردد اراده و قدرتمان از غرور و خودمحوری دور شود و به اراده قدرت و عشق خداوند نزدیک گردد در نتیجه از طریق مرگ و تباهی به مسیر حیات و بالندگی رهنمون شویم مادامی که خواسته های نفسانی مادی و فانی بر وجودمان حکومت می کردند به ویرانی و تباهی نزدیک می شدیم و زمانی که اصول روحانی را در صدر الویت ها و انگیزه هایمان قرار دادیم به زندگی بازگشتیم و این را در مسیر و طریق روحانی یافته ایم طریق روحانی جنبه و قابلیت زندگی را به ما می هد ( هنر زندگی ) مهمترین عامل طریق روحانی که موجب می شود به بهبودی ما کمک کند  کمتر شدن ترس های ما می باشد و درک بیشتر و ارتقاء رابطه آگاهانه با نیروی برتر خود است وقتی ترس های ما کمتر و درک ما از خداوند بیشتر می شود در زندگی آرامش بیشتری پیدا کرده و از نواقص کمتری در زندگی استفاده می کنیم این ها در فرایند بهبودی به ما کمک بسیار می کند

تفاوت دین و روحانیت چیست ؟؟!!!

اول بهتر است بپرسم فرق بین سرما وگرما چیست؟وبا فرق بین قالی کاشان وقالی تبریز چیست؟منظور از پرسیدن این بود که بدانیم هر گاه تعریف دو چیز بسیار از هم فاصله داشته باشد به راحتی میتوان به آن پاسخ گفت مثل فرق سرما وگرما!و هرگاه تعریف دو چیز وقتی بسیار شبیه به هم باشد پاسخ کمی مشکل تر خواهد شد همانند دین وروحانیت تعریف این دو واژه بسیار به هم نزدیک است چنان که خیلی ها این دو را یکسان می پندارند حال بیاییم بدانیم اصول روحانی چیست؟اصول روحانی برنامه عبارتند از:صداقت،تمایل،روشن بینی،امید،ایمان،اعتماد،اعتقاد،تعهد،فروتنی سپاسگذاری،تواضع،صبر،خدمت از خود گذشتگی

جبران خسارت،دعا،مراقبه،ایثار،تغییر،اقرار،شهامت،گمنامی،عشق بلاعوض،اتحاد،همدلی،همدردی،خویشتن پذیری گذشت،بخشش،محبت،مهربانی،درک متقابل

حال نگاه می کنیم به مذهب در تمام ادیان از صداقت تجلیل گشته است در تمام ادیان آمده بدنبال علم ،دانش،وروشن بینی وبصیرت باشید،هیچ دینی اجباری نیست تمایلی می باشد((لا اکراه فی الدین:در دین هیچ اجباری نیست))در همه ادیان سفارش به امیدواری شده است،وانسان را نهی از ناامیدی کرده اند،در تمام ایان گفته اند:ایمان داشته باشید،مسئولیت پذیر باشید،اعتقاد داشته باشید،تعهد داشته باشید،فروتن باشید،سپاسگزار باشید،متواضع باشید،به فرو دستان خدمت کنید،عاقل باشید،ایثار واز خود گذشتگی نمایید،جبران خسارت کنید،توبه  از کارهای ناپسند کنید،دعا کنید مراقبه از رفتارها کنید،اقرار به اشتباهات کنید،مشورت کنید،شهامت داشته باشید،راز دار باشید،اسرار وگمنامی دیگران را حفظ کنید،به ضعیفان عشق بلا عوض دهید،با هم دیگر متحد باشید،همدلی وهم دردی کنید،خودتان وشرایط خودتان را بپذیرید سپاسگزار باشید،در تمام ادیان هم این اصول روحانی وجود دارند

شما دینی را پیدا نمیکنید،که بگوید صادق نباشید!دنبال علم و داتش نروید!ناامید باشید امید نداشته باشید!پایه واساس تمام ادیان،اصول روحانیست حال به نکته می رسیم که در انجمن   به ما نمی گویند چقدر صادق باشیم؟چگونه صادق باشیم؟کجا صادق باشیم؟برای چه چیزی باید صادق باشیم؟این به عهده ما نهاده شده وباید پاسخ گوی آن خودمان باشیم به ما گفته شده صداقت اصل روحانیست اما طریقه به اجرا گذاشتن صداقت به ما گفته نشده در کنار اصول روحانی اضافه کنید:چقدر؟چگونه؟کجا؟برای چه چیزی؟آیا همیشه باید صادق باشم؟یا جانم به خطر افتاد میتوانم دروغ بگویم؟کجا باید صادق باشم؟اگر صداقت من جان کسی رابگیرد یا باعث آسیب کسی بشود باز هم باید صداقت داشته باشم؟از صداقت چه چیزی بدست می آید؟حال تک تک اصول روحانی را اضافه کنید!چقدر باید امید داشته باشم؟تا کجا باید ایمان داشته باشم؟چگونه باید ایمان داشته باشم؟برای چه چیزی باید مومن باشم؟پاسخ در اصول روحانی نیست در طریقه روحانی می باشد در طریقه روحانیست که پاسخ داده می شود؛چقدر ؟چگونه؟کجا؟برای چه؟

ودین طریقه روحانی را برای ما تبیین می سازد!دین میگوید کجا صادق باش وکجا نباش ،وبرای چه وتا کجا صادق باش!دین پاسخگوست و میگوید اگر صادق باشی تا کجا وبه کجا میرسی!دین پاسخگوی آن است که اصول روحانی در کدام راه وطریق روحانی به کار گرفته میشود!حتی دین پاسخ گوی آن است کجا دروغ مصلحتی نیز می توان گفت!اصول روحانی   هدف را مشخص نمی نماید،صداقت به ذات خود میتواند حماقت هم باشد وصداقت خود نمیتواند بگوید هدف از صداقت چیست؟عشق به ذات خود می تواند وابستگی باشد وعشق که یک اصل روحانیست نمتواند بگوید هدف از عشق چیست؟واین پاسخ در دین که طریقه عشقبازی را تبیین مینماید نهفته است دین مشخص م ینماید چقدر باید فروتن باشم،تا کجا باید شهامت داشته باشم!چقدر باید دعا کنم،چگونه دعا کنم وچرا دعا کنم وهدف از دعا چیست؟دین میگوید چگونه باید ایثار کرد در کجا باید ایثار کرد،دین میگوید کجا باید متعهد باشم برای چه باید متعهد باشم وتا کجا باید متعهد باشم!کجا وبا چه کسانی باید متعهد باشم! ودر آخر دین پاسخ ما به اصول روحانیست!اصول روحانی پاسخ گوی راه وطریقه روحانی نیست!دین روش اجرایی اصول روحانی می باشد وبنابرین پاسخ ما به این سوال این است:روحانیت به نمی گوید چگونه مرا اجرا کن!کجا مرا اجرا کن!به چه روشی مرا اجرا کن!بلکه این دین است که میگوید:چقدر مرا اجرا کن!چگونه مرا اجرا کن!کجا مرا اجرا کن!برای چه هدفی مرا اجرا کن!.

در انجمن هیچ شرط وشروطی وجود ندارد ما به هیچ سازمانی وابسته نیستیم حق عضویتی نداریم وبا هیچ سازمان سیاسی مذهبی ویا انتظامی ارتباطی نداریم هرگز تحت نظر نبوده ونیستیم هرکس که مایل باشد بدون در نظر گرفتن سن مذهب ونژاد وجنسیت می تواند به ما بپیوندد اگر برنامه مذهبی بود حالا مال مسیحیها بود یا نمی دونم مال ماها روحانی شدن برنامه ما رواز مالکیت حفظ کرده در مذهب اجبار است یعنی باید نماز بخونم روزه بگیرم ولی روحانیت به قدر توان است هر قدر که می تونی به اجرا بزار اگه برنامه مذهبی بود ومثلا ما ما بود قانون برایش تعیین می کردیم ما اراده وزندگیمان را به مراقبت خداوند بدانگونه که درک می کنم به تعداد انسانهای روی زمین راه است برای رسیدن به خدا همشون قابل احترام هستند

برنامه  بهبودی قرار نیست که  شکل مذهبی به خودش بگیره یا معتاد رو به طرف مذهبی شدن هدایت کنه بلکه میاد نشون می ده که روحانیت جدا از مذهب هست که می تونه کنار مذهب هم جواب بده اما برای من فرق اینه که روحانیت یک حس درونی که با برنامه و جلسات و خدمت و دعا بدست میاد اما مذهب یک چهار چوب خاصه که باید طبق اون رفتار و زندگی کرد

چگونه دعا کنیم :

بسیار ساده  صمیمانه ، بی تکلف  خالصانه  آگاهانه و فروتنانه : این گونه دعا نمودنمان بدلیل عاجز بودن در برابر بیماری اعتیادیست که سال های طولانی ما را تباه ساخته و ما را به تخریب خود و دیگران مشغول نموده بود درخواست می کنیم که نیازهای روحانی ما را برآورده سازد تا  :

  • 1 ) از اراده خداوند برای زندگیمان آگاهی یابیم
  • 2 ) قدرت به انجام رساندن اراده اش را کسب کنیم
  • 3 ) پذیرش آنچه را که قادر به تغییر شان نیستیم پیدا نماییم
  • 4 ) تمایل و شهامت لازم را جهت تغییر خود بیابیم
  • 5 ) از اسارت نفس رها شویم
  • 6 ) مشکلات درونی و بیرونی مان مرتفع شود .
  • 7 ) یاری گر و خدمتگزار دیگران باشیم
  • 8 ) نقص هایمان را برطرف سازد کسب آمادگی
  • 9 ) کمبودهایمان را مرتفع سازد کسب فروتنی
  • 10 ) بتوانیم اصول روحانی قدم ها را در صدر افکارمان قرار دهیم
  • 11 ) پاک بمانیم
  • 12 ) شریف و محترم زندگی کنیم
  • 13 ) خود و دیگران را دوست داشته باشیم
  • 14 ) شاد باشیم و از زندگی لذت ببریم
  • 15 ) زیبایی ها و خوبی ها را ببینیم

نتیجه ای بخصوص و دیکته شده را برای درخواستمان طلب نمی کنیم راه حل بخصوصی را برای مشکل خود تعیین نمی کنیم سعی می کنیم نظم و انضباطی روزانه برای دعاهایمان ایجاد نماییم بسیاری از ما پس از پشت سر گذاشتن یازده قدم به این نتیجه رسیده ایم که نیروی برتر ما هیچ گونه محدودیت زمانی و مکانی برای این که با او ارتباط برقرار کنیم و حرف بزنیم که همان دعا کردن باشد را ندارد در اوایل بسیاری از ما زمانی که مشکلی داریم یا چیزی می خواهیم دعا می کنیم ولی رفته رفته این کار را آنقدر تمرین می کنیم تا در ما بصورت یک عادت و غریزه در آید سعی می کنیم ابتدای روزمان را با دعا آغاز نماییم هنگامی که از خانه خارج می شویم هنگامی که می خواهیم فعالیتی را شروع کنیم اگر چه روتین باشد وقتی احساس می کنیم بیماریمان فعال شده و کت بیماری را تن می کنیم  و زندگیمان را تحت تاثیر قرار می دهد وقتی که احساس می کنیم قدرت عملکرد براساس قدم ها را نداریم  زمانی مشکلات درونی و بیرونی باعث خود مشغولی مان می شود بطور کلی دعا جزیی لاینفک از زندگیمان شده است و همین از هدایا و الطافی است که خداوند به ما مرحمت فرموده است

دعای بی اختیار و خود انگیز :

همیشه باعث می شود که احساس تنهایی و ناتوانی نکنیم  ترس هایمان کمتر بر زندگیمان سایه می اندازد و از خودمحوری ها و هوای نفس رها تر می شویم صبر و رضایتمان افزایش می یابد  اعتماد به نفس مان در هر حرکتی بیشتر می شود به زندگی دلگرم تر و امیدوارانه تر نگاه می کنیم و ادامه حیات می دهیم قدرت به انجام رساندن اراده خداوند و اصول روحانی اش را کسب می کنیم نقش خود را بهتر می فهمیم دائما خداوند در زندگیمان حضور دارد و هر روز درک و آگاهی بیشتری از خواسته اش پیدا می نماییم

بی اختیار و خودانگیز یعنی :

بدون این که حتما آزاری شده باشیم یا چیزی بخواهیم (  بطور اتوماتیک و خودکار ) دعا کردن بی اختیار و خودانگیز دعایی است که بیشتر برای سلامتی و موفقیت خود و دیگران باشد دعا کردن بی اختیار و خودانگیز می تواند برای  گیاهان محیط زیست و حتی جامدات و کل کائنات باشد دعا برای آن هایی که موجب رنجش ما شده اند  حتی دعا برای کسانی که تصور می کنیم از ما کینه و نفرت دارند این گونه دعا کردن براحتی می تواند طول روز ما را سر خوش و مملو از آرامش و با عزت نفس نماید احساس این که ما نیز انسانیم

دعا و روشن بینی :

همیشه ما را در این هوشیاری نگاه می دارد که :

در برابر اعتیادمان به تنهایی عاجزیم و زندگیمان غیر قابل اراده است ایمان و اعتقاد مان به یک نیروی برتر بیشتر می شود تسلیم و تعهدمان به او افزایش می یابد و دست از خودمحوری بر می داریم تمایل  صداقت و آینده نگری مان افزایش یافته و سعی در گذران زندگیمان با اصول روحانی می نماییم توقعات و مطالباتمان با راهنمایی خداوند متعال و واقع بینانه می شود آگاهیمان به حقیقت هستی که خداوند است بیشتر می شود واقعیت زندگی را بهتر درک می‌شود کنیم به روح درونمان توجه افزون تری می نماییم  قدرتمان افزایش می یابد به احترام عزت و شرافت واقعی دست می یابیم به اندازه ظرفیت و جنبه و قابلیت خود می خواهیم و به آن چه که داریم و به حقوق خودمان راضی هستیم باید حال اندیشی و فروتنی داشته باشیم و روشن بین  یعنی توجه به داشته ها و قدرشناسی از آنهاست با داشته هایمان بهترین زندگی را انجام دهیم و در حسرت نداشته ها و از دست داده هایمان نباشیم در این مقطع بسیاری از ما متوجه شده ایم  وقتی که دعا می کنیم ترس های مان کم و اعتماد بنفس ما زیاد و از بیماری دور و به بهبودی بیشتر نزدیک می شویم این احساس که پس از دعا کردن به ما دست می دهد  موجب می شود که نسبت به واقعیات زندگی خود روشن بین و آینده نگر شویم و دیگر خودمحوری و خودآزاری نکنیم ‌

مبحث مراقبه در گام یازدهم:

مهم این است که ما بدانیم برای چه مراقبه می کنیم هدف از مراقبه این است که افکارمان را آرام کرده تا بهتر بتوانیم درک و دانش بیشتری نسبت به نیروی برتر خود پیدا کنیم بدین صورت است که بهتر می توانیم به ندای نیروی برترمان گوش دهیم برای این که افکارمان را آرام کنیم نیاز است سکوت کنیم تا بهتر بتوانیم مراقبه کنیم روش های متفاوتی را تمرین کرده ایم ( استفاده از کتب و تجربیات متنوع ) و آن را که بیشترین آرامش ارتباط و نتیجه مثبت را برایمان ببار آورده است را انجام می دهیم

با پشتکار و جدیت در این راه قدم بر می داریم و به صورت یک ضرورت روزانه  آن را به صورت منظم و منضبط انجام می دهیم افکارمان را از پراکندگی و مشغله های روزمره دور ساخته و بر نقطه بخصوصی متمرکز می سازیم  ( تمرین و ممارست ) و خود را فضایی مورد دلخواه و کارآمد مجسم می نماییم معمولا بسیاری از اعضاء انجمن برای مراقبه ساعات و محل خاصی را برای خود در نظر می گیرند مهم لزوم سکوت و تمرین در متوقف کردن تدریجی افکار است تا بدین طریق بهتر بتوانیم درک بیشتری نسبت به نیروی برتر خود پیدا کنیم سعی می کنیم ساعات بخصوصی که بهتر بتوانیم  افکارمان را متمرکز کنیم پیدا نموده و این کار را انجام دهیم از آنجایی که سکوت و آرامش لازمه مراقبه است  بیشتر اوایل صبح و اواخر شب این کار را می کنیم این عمل حیاتی و مهم را روزانه انجام می دهیم در رابطه با کسب آگاهی از چگونگی و نحوه روابطمان و بسیاری از مسئولیت هایمان به خصوص در کارکرد قدم ها و ارتباط با رهجویان در حین مراقبه احساس رضایتمندی داریم  احساس می کنیم انسانیم و از داشته هایمان لذت می بریم افکارمان را آرام می کند و ذهن پر تلاطم را خاموش و هر چه انرژی را که از طریق توهمات ورویا بافی و تخیلات به هدر می دادیم به راه مثبت برده و باعث می شود فکر  ذهن  احساسات و عواطف مان همگی در راه درست هدایت گردد و مراقبت از دستاوردهای که در بهبودی به دست آورده ایم در کل احساس بی نیازی  احساس بودن  حمایت شدن تعادل و هدفمندی احساس مثبت  خوب و لذت بخش  صادق و فروتن بودن و … با توجه به سیر صعودی از درک و رابطه ما با نیروی برتر خود در برنامه در قدم یازدهم با مراقبه کردن متوجه می شویم که نیروی برتر شنونده راز و نیاز و دعای ما است و ما نیز متوجه چگونگی رضای او می شویم و این آگاهی نسبت به خواست نیروی برتر موجب آرامش و رهایی و آزادی در ما می شود ما هنگام مراقبه کردن رفته رفته متوجه چگونگی خواست و اراده خداوند می شویم و یقین پیدا می کنیم که هر نتیجه ای که حاصل اراده نیروی برتر باشد یقینا به سود و صلاح ما است و کسی یا چیزی هست که مراقب و مواظب ما و زندگی ما باشد احساس رضایت و آرامش و خاطرجمعی کرده و بر خلاف گذشته دیگر حرص و جوش نمی خوریم و نسبت به آینده امیدوار شده و از هر گونه ترس رها می شویم امنیت  رضایت و آرامش بیشتری احساس کرده ایم به خصوص هنگامی که با مشکلی مواجه شده ایم چرا که میزان توقعات و مطالباتمان از خود  دیگران و خداوند کاهش می یابد نوسانات و اغتشاشات روحی و احساسی مان کاهش یافته و با دیگران راحت تر شده ایم ایمان شهامت و اعتماد به نفس مان افزایش می یابد از زندگی روحانی مان راضی و خشنود تر می شویم منضبط تر شده ایم رابطه مان با خداوند قوی تر شده و خواست و اراده او را بهتر درک می کنیم

مبحث رابطه آگاهانه در قدم یازدهم:

بسیاری از ما وقتی به گذشته خود نگاه می کنیم و شاهد تغییرات بسیار مثبتی که در ما به وجود آمده هستیم متوجه حضور خداوند و یا به عبارتی همان نیروی برتر در زندگی خود می شویم وقتی نگاه به نظم موجود در جهان هستی می کنیم و تاثیر و اهمیت این نظم را در جهان متوجه می شویم به حضور نیروی برتر بیشتر پی می بریم و در ادامه احساس کوچکی در برابر او و نیازمندی به این نیروی برتر در ما بیشتر می شود وقتی نگاه می کنیم که چگونه نیروی برتر نیازهای همه چیز و همه کس را به موقع و به اندازه لازم تامین می کند ما نیز امیدوار شده و یقین و احساس پیدا می کنیم که نیازهای ما را نیز برطرف خواهد کرد برای بسیاری از ما اتفاق افتاده که دچار مشکلی شده ایم در حالی که کاملا ناامید و مایوس شده ایم نیروی برتر به راحتی مشکل ما را حل کرده است و این باعث می شود  او را بهتر و بیشتر احساس کنیم تجربه نمودن بعضی احساس ها که در قبل تمایل و توانایی تحمل آنها را نداشتیم و منجر به رنجش می شد و اکنون به راحتی از کنار آنها می گذریم از زندگی و اطرافیانمان لذت می بریم با مشکلات روبرو می شویم و در قبال آنها صبر و تحمل پیشه می کنیم چرا که همیشه برای تحمل و فرار از مشکلات از یک عامل بیرونی ( مسکن ) استفاده می کردیم می بینیم مدتهاست پاک زندگی می کنیم رابطه آگاهانه با خداوند برقرار می کنیم و احساس امنیت و آرامش داریم می توانیم بهبود پیدا کنیم و تحت کنترل بیماری اعتیاد نیستیم قابلیت و توانایی خدمت به دیگران را دارا هستیم اصول سازنده روحانی را در صدر افکارمان قرار می دهیم و از اصول مخرب و کشنده نفسانی دور می شویم به دنبال کسب آگاهی از اراده خداوند و طلب قدرت برای اجرا کردنش هستیم نظم  برنامه هدف و مسئولیت وارد زندگیمان می شود و مفهوم واقعی زندگی را درک می کنیم به خودمان به چشم یک انسان نگاه می کنیم تعادل و تناسب نسبی در افکار  احساسات و اعمال مان مشاهده می شود ترس هایمان کمتر شده و زندگی مان را به نیروی برتر واگذار می کنیم در تمامی شرایطی که متوجه حضور نیروی برترمان می شویم احساس آرامش  آزادی  رضایت  امنیت شادی امید و موفقیت می نماییم زمانی که اتفاقات و تغییرات خوب و مثبت زندگی را به نام خودمان ثبت نمی کنیم و آگاهایم که همه آنها دلیل لطف  عنایت و مهربانی نیروی برترمان است  متوجه او می شویم

اقداماتی که جهت ارتقاء رابطه آگاهانه خود با خداوند  بدان گونه که او را درک می کنین انجام می دهیم :

  • 1 ) انضباط و پشتکار و جدیت در انجام دعا و مراقبه
  • 2 ) تماس دائم و منظم با جلسات دوستان بهبودی و راهنمایمان
  • 3 ) خدمت نمودن
  • 4 ) کارکرد اصول روحانی قدم ها در تمام مراحل زندگی
  • 5 ) تلاش در منطبق نمودن اراده خود با خواست و اراده خداوند
  • 6 ) پرهیز از درک و برداشت ثابت و یکنواخت از نیروی برترمان و اختصاص دادن تعریفی مطلق به نیروی برترمان
  • 7 ) توجه و گوش دادن به تجربیات دیگران و دیگر مراجع موجود کتب نشریات و…
  • 8 ) خودداری از دیکته نمودن خواسته هایمان به خداوند و ارائه راه حل های بخصوص و از پیش تعیین شده ای به او
  • 9 ) در میان گذاشتن مسائل مختلف زندگیمان با او
  • 10 ) مرتبط نمودن قلب و فکرمان با خداوند
  • 11 ) عشق بلاعوض به دیگران وسیله صلح و صمیمیت قرار گرفتن
  • 12 ) احترام به حق و حقوق تمامی موجودات دنیای هستی اعم از انسان حیوان گیاه جامدات ، مایعات و …
  • 13 ) خواستار شدن موفقیت و سلامتی برای همه کس و همه چیز
  • 14 ) تمرکز کردن بر روی داشته های خود و آنها را نوشتن

اگر رابطه آگاهانه مان را با خداوند ارتقاء ندهیم  دیر یا زود و بر اثر این بیماری خواهیم مرد

مبحث اراده خداوند در قدم یازدهم اراده خداوند در قدم یازدهم:

  چند مثال از مواقعی که سعی می کردیم به جای اراده خداوند از اراده خودمان استفاده می کردیم :

در مراکز تحصیلی  تقلب های فراوانی نموده ایم در خدمت سربازی از وظیفه مان سر باز می زدیم در خانواده سعی در واگذاری و انداختن مسئولیت های خود برگردن دیگران داشته ایم در مسائل کاری کم کاری و خیانت می کردیم در دوستی هایمان ناصادقی و ریاکاری فراوانی کرده ایم در هر اجتماعی سعی در تایید طلبی و توجه طلبی می کرده ایم در مسائل عاطفی سوء استفاده های فراوانی کرده ایم در مسائل جنسی خودخواه و ناصادق بوده ایم و به اسم عشق و دوستی خیلی کارها کرده ایم مصرف مواد مخدر و ادعا برتوانایی کنترل آن داشتیم تمام روابط بر اساس اراده شخصی خودمحورانه و افراطی پایه گذاری شده بود و احساس می کردیم که صحیح عمل می نمودیم نتایج همه آنها شکست  احساس گناه  ندامت و خجالت بوده است قدم یازدهم  اراده خداوند چند مثال از مواقعی که در زندگی سعی کردیم تا اراده خود را با اراده خداوند منطبق کنیم

و نتایج آنها :

آمدن به جلسات و حضور مرتب در آن با هر احساسی که داشته ایم تسلیم روزانه و در برابر اصول قدم ها و راهنمایمان آوردن آموخته هایمان در اکثر اوقات زندگی فرصت اشتباه را به دیگران می دهیم و سعی می کنیم دیگری را کنترل ننماییم فرصت زندگی را به دیگران می دهیم و خودمان نیز آسوده زندگی می کنیم تلاش در تغییر شخصیت خود از منفی به مثبت داریم و سعی می کنیم آن را پرورش داده  تربیت نماییم و در رشد و شکوفایی آن جدیت و پشتکار به خرج دهیم و …

دلیل چنین عملکردی فقط داشتن تمایل است و نتایج آن و قدرت انجامش را خداوند عطا کرده است نتیجه آن پاک ماندنمان و پرداختن به زندگیست و لذت بردن از آن در زمینه روحانی شخصیت و وجود خود کاوش می کنیم و آن را تقویت می نماییم تلاش می کنیم از الویت دادن به نفسانیات  مادیات و دنیای حقیر و فانی دست برداریم و آنها را در صدر افکار و انگیزه هایمان قرار ندهیم روابطمان بیشتر سالم و عقلانی است تا ناسالم  سوء استفاده گرانه و احساسی  زمان بندی  برنامه و نظم در اکثر جنبه های زندگی مان حاکم است اهدافمان را مشخص نموده ایم و در راستای رسیدن به آنها تلاش و صب پیشه می کنیم خدمتگزاری به هر کس و هر موقعیتی را در دستور کارمان گنجانده ایم ( تعادل در خدمت ) با تهیه مرتب ترازنامه میزان اشتباهاتمان را کاهش داده ایم سعی در زندگی موجه و دور از انکار و ناصادقی داریم  خانواده  دوستان و اجتماع مان را دوست داریم و اکثر استفاده را از آنها می بریم در حد توانمان تجربه مان را به دیگران منتقل می نماییم و راه زندگی را به آنها نشان می دهیم  محتاط هستیم که کنترل و تایید طلبی ننماییم هر روزه مطالعه می کنیم و دانش خود را ارتقا می بخشیم و …

تصویر ما از اراده خداوند برای ما :

مثل یک اثر هنری زیبا منظم هماهنگ شادی بخش و با طراوت  شیک و جذاب که نتوان قیمتی را برای آن تعیین نمود بطوری که دیگران از دیدن و بهره مندی از آن لذت برده و نتیجه ای مثبت بگیرند و بتوانند از آن الگوبرداری نمایند با شرافت  متانت  عزت احترام و لذت زندگی کنیم این فقط مختص من نیست چرا که به نظر من اراده خداوند برای تمام انسانها همین است وقتی ما مصرف مواد مخدر را کنار می گذاریم و به برنامه بهبودی  وصل می شویم رفته رفته احترام و وقار از دست رفته خود در جامعه را بدست می آوریم ‌ برخلاف گذشته که همیشه در تنهایی و انزوا زندگی می کردیم به جمع پیوسته و از زیبایی های اطراف مان که همه آثاری هستند از خداوند لذت می بریم اینها همه نشانه اراده خداوند در زندگی ماست

ادامه مبحث قدم یازدهم قدرت اجراییش:

اگر خوب دقت کنیم و به خصوصیاتی که برای پیدا کردن قدرت اجرای اراده و خواست خداوند که به آنها نیاز داریم نگاه کنیم  متوجه می شویم بسیاری از آنها دقیقا همان کمبودهای ما هستند که در قدم هفتم برای برطرف شدن آنها دعا کرده و از خداوند کمک خواسته ایم و اما چرا فقط برای آگاهی از اراده خداوند ؟؟!!

چون معمولا اجرای اراده و خواست خودمان برای ما خیلی راحت تر است تا اجرای اراده خداوند زیرا برای انجام اراده خداوند نیاز است ما از یکسری از خواسته های نفسانی خود دست بکشیم که معمولا برای ما اوایل سخت است  چون سالها با آنها زندگی کرده و به ظاهر لذت برده ایم عقیده ما این است که هدف خواسته و اراده خداوند از خلقت ما سعادتمندی و تعالی ما می باشد اگر زندگیمان تا کنون تباه و ویران شده است به این خاطر می باشد که تحت تأثیر بیماری اعتیاد ( ترس و هوای نفس ) در گمراهی و ناآگاهی زندگی کرده ایم حال برای این که به هدف و منظور خداوند از آفرینش مان دست بیابیم که همان خوشبختی و عزت ما می باشد لازم است قبل از هر چیزی و بصورت یک نیاز از اراده او برای خودمان ( هر روز بیش از قبل ) اطلاع و آگاهی بیابیم ضمن این که آگاهی از اراده او نیمی از واقعیت ماجراست ، چرا که نقص ها و کمبودهای شخصیتی مانع از به اجراء گذاشتن آن می شود و انکار مانع از تغییر و حرکت به جلوست  در نتیجه لازم است از او درخواست کمک نماییم تا قدرت اجرای اراده اش را نیز به ما عطا نماید این است مسیر سعادت آرامش  امنیت و رضایت صحیح و سالم زندگی کردن ما بهترین خدمتی است که به خود ، دیگران و خداوند می کنیم  یعنی مفید  مسئول و سازنده اجتماع خود همیشه از او طلب راهنمایی ( آگاهی از اراده ) و کمک ( قدرت اجرای اراده ) می نماییم همانطور که در قدم هفتم با فروتنی از خداوند خواستیم که کمبودهای ما را برطرف کند در اینجا نیز برای بدست آوردن ابزار لازم جهت پیدا کردن قدرت اجرای اراده و خواست خودش یکبار دیگر با فروتنی از او می خواهیم که قدرت لازم را در اختیار ما قرار دهد یکی از موانع بسیار مستحکم در مسیر بهبودی و آگاهی از اراده خداوند همان غرور خودپسندی و خودمحوری افراطی ما می باشد هر چه جدیت نظم و پشتکار بیشتری در انجام قدم های قبل  علی الخصوص قدم یازدهم خود به خرج دهیم  از موانع فوق عبور نموده  فروتنی مان افزایش یافته و اراده خداوند را بهتر درک می کنیم و به اجراء می گذاریم با فروتنی است که می توانیم قدرت و آمادگی دعا و مراقبه واقعی و نتیجه بخش را تجربه نماییم علاوه بر اصول روحانی دیگر  داشتن یک روحیه متواضع و فروتن  پیش نیاز ارتباط بر قرار نمودن کارآمد با خداوند است فروتنی ما را از اراده شخصی مخربمان دور می سازد و بستر لازم را برای نزدیکی و هماهنگی با اراده خداوند فراهم می سازد با ارجح دانستن مشیت و اراده خداوند بر خواسته و اراده خودمان در زندگی  فروتنی مان را به اجراء می گذاریم عبور از غرور  خودپسندی و خودمحوری عین فروتنی است هر چه بیشتر فروتن و متواضع باشیم  احساس نیازمندی مان به آگاهی از اراده خداوند و انجامش بیشتر می شود

اصول روحانی گام یازدهم تعهد :

با انجام منظم  بی وقفه و مداوم آن هیچ گاه سعی نمی کنیم نتیجه را پیش بینی نماییم نه زمان آن را و نه چگونگی اش را  فقط آن را انجام می دهیم  ( بدون توقع و با پشتکار ) هدفمان از انجام این قدم فقط تقویت رابطه مان با نیروی برترمان آگاهی از اراده او و قدرت اجرائیش بینش و درک واقعی تر از زندگی است وقتی ما از استفاده اراده شخصی خود اجتناب می کنیم بواقع از سر راه خداوند کنار می رویم و از غرایض و امیال شخصی خود دست بر می داریم و برای اجرای اراده خداوند دعا می کنیم در حقیقت مشغول اجرا تعهد خود نسبت به این قدم هستیم وقتی برخلاف احساسات خود در جلسات شرکت کرده ( مثلا احساس خستگی ) و به کمک تازه وارد شتافته و یا تجارب خود از اعتیاد و بهبودی را به دیگر دوستان همدرد خود انتقال می دهیم ( با وجود مشکلات و مشغله خود در زندگی ) بواقع مشغول اجرای تعهد خود نسبت به بهبودی خود هستیم

دعا و مراقبه :

آن را بصورت یک نیاز روزانه می بینیم زندگیمان ( واقعی و ارزشمند ) در گرو انجام آن و مرگمان در گرو بی تفاوتی و بی حوصلگی نسبت به آن است دعا یعنی حرف زدن با خدا  که هم زبانی هست و هم عملی وقتی ما مشغول اجرای خواست خداوند هستیم  بواقع در حال دعا کردن هستیم وقتی ما در خدمت دیگران هستیم و از خود ایثار و فداکاری نشان می دهیم یعنی در حال دعا هستیم و وقتی سکوت می کنیم و به خواست و اراده خداوند گوش می دهیم و خواست و اراده خود را در نظر نمی گیریم  بواقع مشغول مراقبه هستیم وقتی در جلسه سکوت می کنیم و به مشارکت دیگران گوش می دهیم  یعنی مشغول مراقبه هستیم مراقبه یعنی سکوت و گوش کردن در جهت دستیابی و رسیدن به آمال  آرزوها و خواسته های نفسانی  مادی و زود گذرمان دعاهایی کرده ایم از آنجا که همواره به توسط یکسری عوامل بیرونی سعی در فرار از واقعیت ها و مسئولیت های زندگیمان داشتیم  دعا می کردیم که خداوند خواسته های احساسی مان را فراهم سازد که به آن طریق خلاء روحانی مان را برطرف ساخته و از احساس آزار دهنده تنهایی رها شویم به هر چه که دست می یافتیم و دعایمان برآورده می گشت وابسته می شدیم و چون جنبه و قابلیت استفاده و بهره برداری متعادل و عقلانی از آنها را نداشتیم با شکست روبرو شده و از دستیابی به آن داشتنش پشیمان می شدیم

مثل :

  • موقعیت های جنسی : ( ازدواج و روابط جنسی )
  • اجتماعی : ( تحصیل روابط دوستانه و کاری )
  • عاطفی : ( روابط دوستانه و معاشرت ها )
  • مالی : ( شرکت ها و ادارات مختلف )

در گذشته بسیاری از ما برای بدست آوردن پول زیاد دعا می کردیم و مواقعی نیز چنین می شد  ولی ما از این فرصت بدست آمده بواقع سوء استفاده کرده و در راههایی مخالف رضای خدا و جامعه استفاده می کردیم

مثلا مواد مصرف می کردیم  لذت جویی می کردیم و امثال آن

چون خواسته های ما اکثرا بر اساس ترس هایمان و هوای نفسمان مشخص و معین می شد هیچ گاه برایمان نتیجه ای مثبت و کارآمد نداشته است ودعاقبتش خسارت به خودمان و دیگران بوده و سبب ایجاد احساسات گناه  پشیمانی و خجالت می شده است اکنون به این نتیجه رسیده ایم که آنچه که خود می خواهیم ( موردی معین و در زمان معین ) به صلاح مان نبوده است و حاصل آن رنجش یا  خاطرات دردناک بوده است این بنده ندادند که چه می باید خواست داننده تویی هر آنچه خواهی آن ده

کارکرد صحیح قدم یازدهم باعث می شود :

  • من کمتر حرف بزنم بیشتر بشنوم
  • من کمتر احساس دانش کنم و بیشتر مشورت کنم
  • من کمتر احساس بزرگی کنم و بیشتر احساس فروتنی کنم
  • من کمتر احساس بی کسی کنم و بیشتر احساس با کسی کنم
  • من کمتر بترسم و بیشتر عشق بورزم
  • من کمتر به مادیات رو بیاورم و بیشتر به معنویات رو بیاورم
  • من کمتر نداشته ها را بگویم و بیشتر داشته ها را بشمارم
  • من کمتر بابت نداشته ها غصه بخور و بیشتر بابت داشته ها شکر گذار باشم
  • من کمتر سپرده هام را پس بگیرم و بیشتر به سپرده گذاری هام اضافه کنم
  • من کمتر قضاوت کنم و بیشتر عشق بورزم
  • من کمتر با خشم پاسخ دهم و بیشتر با گذشت پاسخ دهم
  • من کمتر عجله کنم و بیشتر وارسی کنم
  • من کمتر بخواهم و بیشتر ببخشم
  • من کمتر گریه کنم و بیشتر بخندم
  • من کمتر شکایت کنم و بیشتر قدردانی کنم
  • من کمتر نق بزنم و بیشتر تعریف کنم
  • من کمتر دنبال قدرت باشم و بیشتر دنبال خدمت باشم
  • من کمتر از خدا بپرسم و بیشتر از خدا تبعیت کنم
  • من کمتر شک به خدا کنم و بیشتر عبادت به خدا کنم
  • من کمتر وابسته به دیگران باشم و بیشتر توکل به خداوند کنم
  • من کمتر حرص بخورم و بیشتر شکر بگویم
  • من کمتر جنگ کنم و بیشتر صلح کنم
  • من کمتر لج کنم و بیشتر بگذرم
  • من کمتر چیزی را زشت بخوانم و بیشتر به دنبال حسن او بگردم
  • من کمتر مغرور باشم و بیشتر خاکی باشم

قدم یازده  قدم با خدا بودن است و کسی که جنسش با خدا باشد رفتارش  فکرش باورش روحانی می گردد کمبودی ندارد چون خدا را دارد نواقص ندارد چون توکل  صبر ، شکرگذاری  قدردانی  روشن بینی  گذشت فروتنی  بخشش  گذشت

حرکت به جلو :

تمرین مداوم این قدم بر همه مراحل زندگی مان اثر می گذارد  از طریق تمرین منظم مراقبه متوجه می شویم که قادریم با دقت به مشارکت دیگران در جلسه گوش کنیم ما برای ساکت کردن افکارمان تجربه کسب می کنیم و قادر خواهیم بود که آنرا در مراحل زندگی بکار گیریم دیگر آنقدر در اینکه وقتی نوبت به مارسید چه باید بگوییم غرق نخواهیم شد که توانای گوش کردن به دیگران را از دست بدهیم ما کم کم شروع می کنیم تا از زندگی خود رضایت داشته باشیم ما دیگر اضطراری برای کنترل مسائل احساس نمی کنیم ما تمرکزمان بر روی هدفی والاتر از اهداف شخصی مان است افسوس و پشیمانی در ما از بین می رود دیگر دوران اعتیاد فعال مان یک فاجعه یا هدر دادن وقت به نظر نمی رسد زیرا می توانیم این تجربه را در راستای هدف والایی بکار گیریم که ان رساندن پیام به معتادان در حال عذاب است در قدم دوازده ما راههای بیشتری برای این کار پیدا می کنیم و در می یابیم که چگونه اصول بهبودی در این راه ضروری است

درک و برداشت از قدم 11

  قدم 11 : ما از راه دعا و مراقبه خواهان ارتقاء رابطه آگاهانه با خدای خودمان شده و فقط جویای آگاهی از اراده او برای خود و قدرت اجرائیش شدیم:

  • ۱= در دعا هویت خود را (ضعیف ناتوان دچارکمبودها و نواقص از هر جهت) پیدا می کنیم و وقتی در مورد نواقص اخلاقی خود با خداوند صحبت می کنیم و در مورد آنها دعا می کنیم به نحوی هویتمان بیشتر و بهتر شناسایی می شود مانند (اقرار به خاطر عجز در قدم یک)
  • ۲= دعا باعث اتصال روح ما با خداوند خواهد شد
  • ۳ = دعا باید به صورت یک اصل در زندگی در آیدچون دعا باعث بسیج نیروهای درونی شده و در دعا است که راه حل ها نمایان خواهد شد.
  • ۴= دعا یعنی در میان گذاشتن مسائل و مشکلات خود با خداوند
  • ۵= همانطور که بدن ما به اکسیژن و آب نیاز داردروح ما نیز به دعا نیازمنده
  • ۶= دعا و نیایش در قدم یازده ستونهای هستند که زندگی ما بر روی آنها استوار است
  • ۷= اعتقاد و اعتماد من به خداوند سرچشمه تمام قدرت من است و زمانی انرژی من تمام می شود که از قدرت او غافل می شوم و تا زمانی که خداوند را پیدا نکرده ام نمی توانم زندگی خود را اداره کنم
  • ۹= هر کسی که دعا کردن را یاد بگیرد قطعا آن را ادامه خواهد داد و کسانی دعا و نیایش را مسخره می کنند که تا به حال آنرا تجربه نکرده اند
  • ۱۰= فقط با یافتن خداوند بوسیله دعا و اعتماد به او ( رشد روحانی )می توان از رنج بیماری خلاص شد
  • ۱۱= دستاورد دعا آرامش فکر و روشن شدن ذهن است و بدیهی است که فکر آزاد و روشن برای درک حقایق آمادگی بیشتری دارد
  • ۱۲= دعا رابطه عاشقانه با معشوق است و هیچ قید وبندی ندارد و محدودیت زمانی و مکانی برای آن متصور نیست
  • ۱۳= در قدم یازده ما مستقیما از محبت و راهنمایی خداوند بهره مند می شویم
  • ۱۴= ارتباط ما با خداوند در این قدم مثل اوایل پاکی به خاطر ترس از لغزش نیست
  • ۱۵=تا قبل از قدم یازده با خداوند آشنایی پیدا کرده ایم و در این مرحله با او بیشتر اخت شده و مانوس می شویم و پی می بریم بدون حمایت او قادر به انجام هیچ کاری نیستیم
  • ۱۷= در قدم یازده خداوند را تحمل نمی کنیم بلکه عاشقانه با او زندگی می کنیم
  • ۱۸=در این قدم به جای دعا کردن برای تمایلات خود تنها برای آگاهی از خواست او دعا می کنیم و برای خود چیزی نمی خواهیم مگر آنکه نفع دیگران هم در آن باشدبه راستی چرا نیروی برتر (خداوند )بایستی خود را بر من آشکار سازد در حالی که من فقط مشتاق دریافت هدایای او هستم و فقط در زمان مشکلات به او رجوع می کنم
  • ۱۹= خداوند اراده کرده است ما با شرافت و احترام زندگی کنیم
  • ۲۰= فاکتورهای لازم در قدم یازده :
  • الف : روشن بینی به معنای اینکه بفهمیم خواست خداوند برای ما چیست
  • ب : تداوم و پیگیری به این مفهوم که دعا و نیایش امری همیشگی بوده و فقط برای یکبار نیست
  • ج : انضباط به معنای اینکه تمرین خود جهت انجام دعا و مراقبه را منظما تا کسب مهارت و عادت ادامه می دهیم ( افراد ماهر ماهر به دنیا نیامده اند بلکه بر اثر تمرین و مداومت مهارت پیدا کرده اند)
  • ۲۱= دعای خانوادگی و مثلا پیش از صرف وعده های غذا جهت عادت به این امر بسیار موثر است
  • ۲۲= قدم یازده حافظ و نگهبان حالات روحانی قدمهای قبلی بوده و وسیله نزدیکی با خداوند است این قدم ظرفیت ما را برای استفاده از نیروی برتر بالا می برد
  • ۲۳= در قدم یازده مشکلات کم نمی شود بلکه بصورتی اساسی دیدگاه ما نسبت به زندگی و مشکلات آن عوض می شود و از خواسته های خود چشم پوشی می کنیم
  • ۲۴= در این قدم مرتبا تکرار می کنیم که اراده اراده توست و به مرور خواسته های ما با خواست خداوند منطبق و هماهنگ می شوددر این مقطع مفهوم تسلیم به خواست خداوند و رضایت از آنرا در می یابیم
  • ۲۵= در قدم یازده تشخیص واقعیات و حقایق آسانتر شده و آماده می شویم تا بگذاریم دیگران زندگی کنند و خودشان باشند(زندگی می کنیم و می گذاریم دیگران زندگی کنند)
  • ۲۶= در این قدم از طریق ارتباط با خداوند (دعا )جوابها را دریافت (مراقبه )می کنیم و بدین طریق روان پر تلاطم آرامش یافته و تضادها و کشمکش های درونی مان التیام پیدا می کند
  • ۲۷= با انجام درست این قدم موهبتهائی را دریافت می کنیم که قبلا از آنها بی بهره بودیم و ضمنا خیراتی رادریافت خواهیم کرد که ظرفیت آنرا پیدا کنیم و قدرت کارهائی را که قبلا در توان ما نبود را می یابیم
  • ۲۸= در قدم یازده افکار خود را از نیات حسرت آلود نادرست  خودپرستانه و تحت تاثیر نواقص و کمبودها پاک می کنیم و در اینصورت است که می توانیم از قوای فکری خود با راهنمایی خداوند استفاده صحیح کنیم
  • ۲۹= وقتی فکر ما جهت و مسیر صحیحی پیدا کند و از نیات غلط پاک گردد از تنگ نظری و کوته فکری رها شده و سطح فکر بالاتر و والاتری را تجربه خواهیم نمود
  • اگر تا این نقطه پیش آمده ایم

پس به بیداری روحانی دست یافته ایم